۴ مرداد ۱۴۰۲، ۱۵:۰۸

در گفتگو با مهر مطرح شد؛

بازخوانی عاشورا دراشعار شاعران/ ادبیات آیینی ابزاری برای ماندگاری

بازخوانی عاشورا دراشعار شاعران/ ادبیات آیینی ابزاری برای ماندگاری

رشت- شاعر گیلانی درباره حضور شعر در عرصه محرم و عاشورا گفت: وقتی از شعر در تاریخ عاشورا و جغرافیای کربلا صحبت می‌کنیم وارد حوزه ادبیات آیینی می شویم که ابزاری برای ماندگاری است.

خبرگزاری مهر - گروه استان‌ها: حکایت راه گرفتن شعر به عزاداری‌های ما، قصه امروز و دیروز نیست. سال‌های بسیار است که مرثیه‌ها در سوگواری‌ها قد کشیده‌اند و اشعار در میان مویه‌ها زمزمه می‌شوند.

«جمشید عباسی» شاعر، پژوهشگر و منتقد ادبی درباره پیشینه حضور شعر در عرصه محرم و عاشورا در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: همین که از حضور شعر در تاریخ عاشورا و جغرافیای کربلا صحبت می‌کنیم وارد حوزه‌ای از ادبیات بنام ادبیات آئینی می‌شویم که مضمون این گونه هنری کرامت انسانی، حیات، تزکیه نفس، عشق عرفانی و تعلیمات روحی است.

وی با بیان اینکه لازم به ذکر است که مختص ترین ویژگی عاشورا از لحاظ کیفی اثر گذاری آن بر ادبیات و بویژه ادبیات آئینی پیش از وقوع است، اضافه کرد: اخباری که از آینده روایت می‌شود از واقعه عاشورا ارتزاق می‌کند و آن را به همه شئون زندگی و ادبیات تسری می‌دهد.

عباسی ادامه داد: آنجا که جبرئیل برای آدم از حسینی (ع) می‌گوید که «یُقتَلُ عَطشاناً غَریباً وحیداً فریداً، لَیسَ لَهُ ناصِرُ و لا مُعینٌ» یعنی «او را با لب تشنه می کشند در حالی که غریب و تنها است و یار و یاوری ندارد.» در واقع اولین مداح امام حسین (ع) جبرئیل است که روضه عطش را برای آدم می‌خواند.

وی افزود: اولین روضه خوان بر پیکر امام، زینب کبری است و پس از او امام سجاد (ع) در مسجد شام با ذکر مصائب حسین (ع) ماهیت یزید را افشا می‌کند. اما اولین مرثیه خوان در کنار قبر امام، جابربن عبدالله انصاری است که در اربعین امام مرثیه سرایی می‌کند.

این شاعر و پژوهشگر گیلانی اضافه می‌کند: ادبیات عرب و ادبیات فارسی، از کهن‌ترین ادوار، نمونه‌های فراوانی را از شعر عاشورایی در سینه خود جای داده است. شاید اولین سروده عاشورایی، منظومه‌ای باشد که بشیر به فرموده امام سجاد علیه السلام به نظم درآورده است و در آن ماجرای شهادت امام و یارانش را به اطلاع مردم مدینه می‌رساند.

عباسی اضافه کرد: اما قدیمی ترین مرثیه سرایی به دست آمده از کسایی مروزی در قرن ۴ مقارن با غیبت امام زمان در عصر آل سامان و آل بویه است که قصیده اش با وصف طبیعت آغاز می‌شود ولی با چنین مدحی متحول می‌شود: «دست از جهان بشویم، عز و شرف نجویم / مدح و غزل نگویم، مقتل کنم تقاضا».

بازخوانی عاشورا دراشعار شاعران/ ادبیات آیینی ابزاری برای ماندگاری

وی یاد آور شد: از اشاره‌های فردوسی که بگذریم تا پایان قرن ۵ جز چند بیت از ناصر خسرو اثری از عاشورا در شعر نیست. چنان‌که سروده است: «لعنت کنم بر آن بت کو کرد و شیعت او / حلق حسین تشنه، در خون خضاب و رنگین». البته فضای بشدت خفقان عصر غزنویان و سلجوقیان که اتهام رافضی بودن را به اندیشمندان آن زمان می‌زدند در این سکوت طولانی مشهود است. و اما سنایی در حوالی قرن ۵ و ۶ چنین می‌سراید: «حبذا کربلا و آن تعظیم / کز بهشت آورد به خلق نسیم / و آن تن سر بریده در گِل و خاک / و آن عزیزان به تیغ دل‌ها چاک / وان تن سر به خاک غلطیده / تن بی‌سر بسی بد افتیده … / آل یاسین بداده یکسر جان / عاجز و خوار و بی‌کس و عطشان».

این شاعر و پژوهشگر گیلانی اضافه کرد: در ادامه شاعرانی از قرن ششم نیز ارادت خود را نشان می‌دهند، شعرایی همچون قوامی رازی، عبدالرزاق و ظهیر فاریابی که چنین سروده است: «ای ظهیر از گور نقبی می زنم تا کربلا / بس که چشم غم سرشکم، با بلا آمیخته است».

وی یادآور شد: در قرن ۷ و ۸ نیز سیف فرغانی و اوحدی و سلمان ساوجی، خواجو و ابن یمین نمی‌توانند از این سوگ نگویند چنان که از سیف فرغانی داریم، «ای قوم درین عزا بگریید / بر کشته‌ی کربلا بگریید / با این دل مرده خنده تا چند / بر کشته‌ی کربلا بگریید / اشک از پی چیست تا بریزید / چشم از پی چیست تا بگریید».

عباسی با بیان اینکه عطار، مولانا و کمال اسماعیل هم اشاراتی به کربلا داشته‌اند، اظهار کرد: قرن نهم با قدرت گرفتن شیعه در عصر تیموریان شاعران متعددی چون ابن حسام، کاتبی، لطف اله نیشابوری، امیر شاهی، فغانی و لسانی به عاشورا توجه و ارادت نشان می‌دهند.

وی اضافه کرد: از ابن حسام آمده: «دلم شکسته و مجروح و مبتلای حسین / طواف کرد شبی گرد کربلای حسین / طراز طره‌ی مشکین عنبر افشانش / خضاب کرد به خون، خصم بی‌وفای حسین».

این شاعر گیلانی همچنین یادآور شد: در قرن ۱۱ شاعرانی چون اهلی، فضولی، بابا فغانی و وحشی از عاشورا سخن می‌گویند. لازم به ذکر است که با بهبودی فضا در عهد صفوی اقبال بیشتری به عاشورا می‌شود و ترکیب بند معروف محتشم کاشانی خلق می‌شود: «باز این چه شورش است که در خلق عالم است / باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است / باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین / بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است…».

وی اضافه کرد: در دوره بازگشت ادبی نیز آذر بیگدلی، عاشق اصفهانی، بیدگلی و سروش از روز واقعه می‌سرایند. اما نقطه عطف شعر آئینی ایران عمان سامانی است که سروده «نیست صاحب‌همتی در نشأتین / هم‌قدم عباس را، بعد از حسین / در هواداری آن شاه الست / جمله‌را یک دست بود، او را دو دست».و البته فروغی بسطامی و یغمای جندقی نیز از این هوا نفس کشیده‌اند چنان که از یغما آورده‌اند، «در این ماتم، خلیل از دیده خون بارید، آذر هم / به داغ این «ذبیح اللَّه» مسلمان سوخت، کافر هم / شگفتی نایدت بینی چو در خون، دامن گیتی / کز این سوگ، آسمان افشانْد، خون از دیده، اختر هم».

اشعار آئینی از دوران پهلوی به بعد

عباسی با اشاره به اینکه در دوره پهلوی دو رویکرد وجود دارد، گفت: نخست ادامه شعر آئینی کلاسیک با شاعرانی چون شهریار، اوستا و … دیگر شعر نو که از اواخر دهه چهل با موسوی گرمارودی، صفارزاده، اسماعیل نوری علاء و دیگران پی گرفته می‌شود.

وی اضافه کرد: علاء متفاوت‌تر از بقیه می‌سراید، «جنگ جویی خسته / بر نیزه‌ی غریبی خود / تکیه می‌دهد / مشتی خون به سوی آسمان می پاشد / خون بوی معصومیت دارد / و می نالد: / پدر! / یاریم نیست! / یارانم مرده‌اند / این سرنوشت من و فرزندان من است! / دیگر باره / شعله‌ی برقی / آسمان را به دو نیم می‌کند.» و اما دهه ۶۰ نسلی شگفت با نگاهی تازه‌تر از همیشه از راه می‌رسد. راز رشید سید حسن حسینی رازها را می‌گشاید تا دیگران نیز چراغ بر گیرند: «تو آن راز رشیدی / که روزی فرات / بر لبت آورد / و ساعتی بعد / در باران متواتر پولاد / بریده بریده / افشا شدی».

بازخوانی عاشورا دراشعار شاعران/ ادبیات آیینی ابزاری برای ماندگاری

عباسی افزود: همچنین قیصر امین پور، سلمان هراتی، ساعد باقری، سهیل محمودی، وحید امیری و بسیاری دیگر همچون قادر طهماسبی که برآنند تا روشنایی را نشر دهند. و علی زمانیان دلایل کافی برای این اقبال شاعران به واقعه کربلا را چنین بیان می‌کند: «صلا حسین جنس غمش فرق می‌کند / این راه عشق، پیچ و خمش فرق می‌کند! / اینجا گدا همیشه طلبکار می‌شود / اینجا که آمدی کرمش فرق می‌کند! / شاعر شدم برای سرودن برایشان / این خانواده محتشمش فرق می‌کند!».

نقش آفرینی از گذشته تا امروز

این پژوهشگر گیلانی درباره روند این نقش آفرینی از گذشته تا کنون گفت: آن گسست‌های تاریخی که قبلاً به دلایل حاکمیتی تا زمان صفویه اتفاق می‌افتاد به تدریج محو شد و جریان شعر عاشورایی پویایی را تجربه کرد. هر چند هنوز تا دهه ۶۰ نمی‌توان مدعی شد که از نظر زاویه دید شاعران و آبشخور فکری و پویایی اندیشه و درک فلسفه قیام حسین (ع) به جریان ادبی عاشورایی رسیده باشیم.

عباسی اضافه کرد: بعد از دهه ۶۰ که به ساماندهی تلاش‌های دهه‌های قبل و باززایی اندیشه ورزانه تر فضاهای تجربه شده گذشت، شاهد تحول محتوایی معنا داری در درونمایه آثار عاشورایی بودیم. در واقع از چگونه‌های واقعه عاشورا به چراهای آن رسیدیم.

وی افزود: واقعیت این است از دو گونه شفاهی و مکتوب ادبیات عاشورایی، ادبیات شفاهی یعنی نوحه، روضه و امثال آن دایره وسیع‌تری را شامل می‌شود و در این زمینه بر ادبیات مکتوب مقدم است اما آسیب آفرین تر و آسیب پذیرتر است. متأسفانه در ادبیات شفاهی الوهیت بخشی به اهل بیت (ع) بیشتر از ادبیات مکتوب عاشورایی دیده می‌شود. البته پرداختن به دلایل آن مجال بیشتری می‌طلبد.

شعر و آگاهی‌بخشی

این پژوهشگر در بخشی از سخنانش اضافه کرد: قطعاً منظور از زنده نگهداشتن این حماسه، تبیین فلسفه و چرایی واقعه کربلاست وگرنه روایتگری صرف چندان شایسته نیست چرا که در هیچ رخداد تاریخی در این سطح و تنوع از خشونت استفاده نشده و چنین دلخراش و سهمگین نبوده است.

وی با بیان اینکه کودک، جوان و پیر کشته می‌شوند و تمام معیارهای حقوق بشری نقض می‌شود تا خود معیاری برای تفکیک حق و باطل در آینده شود، ادامه داد: بخش اعظمی از محتوای ادبی گونه ادبیات عاشورایی که اتفاقاً پراقبال است، به دست شاعران تأمین می‌شود. پس باید برای شخصیت‌های کربلا، نقشها و کارکردهای فرا تاریخی تعریف کرد.

عباسی اظهار کرد: باید دید کارکرد حر در جامعه کنونی ما چگونه می‌تواند باشد و عبرتهای عاشورا چه گره کوری از مسائل زیستی اجتماع ما را می‌تواند بگشاید و به عبارتی تا عملکرد دیروز به الگوی امروز بدل نشود نمی‌توان مدعی آگاهی بخشی بود.

قوت‌ها و ضعف‌ها

به روشنی می‌توان دید که شاعران در اغلب موارد از روایتگری محض فاصله گرفته و از ارائه زوایای تکراری از واقعه کربلا پرهیز می‌کنند و به تکنیک و زیبایی شناسی کلام تسلط بیشتری یافته‌اند. عباسی با بیان این موضوع گفت: شاعران زبان امروز شعر را بخوبی درک می‌کنند و فضای سالم‌تری برای پرداختن به این مضمون وجود دارد.

وی با اشاره به اینکه اما باید توجه داشت که در شعر یا هر ژانر ادبی دیگر شخصیت شناسی بسیار اهمیت دارد، تصریح کرد: گاهی آگاهی نداشتن از شأن یک شخصیت مذهبی سبب می‌شود آثاری دون شأن آن‌ها پدید آید. حتی شخصیت‌های منفی کربلا نیز باید درست پرداخت شوند. وقتی زمانی مخاطب دست به تفحص تاریخی می‌زند متوجه تناقضاتی می‌شود که قطعاً در اثر شاعری که سهل انگاری و سهونگاری کرده پاسخی برای آن نخواهد یافت.

وی یادآور شد: اهمیت تاریخی و جغرافیایی واقعه نیز بسیار زیاد است. نشناختن مختصات تاریخی و جغرافیایی یک رخداد لغزشگاهی برای شاعر می‌شود و به بیان روایت‌های تاریخی و مذهبی آسیب می‌زند.

عباسی با اشاره به اینکه در این میان از یاد نباید برد که در حوزه شعر عاشورایی بازخورد مخاطبان، اهمیت به‌سزایی دارد، تصریح کرد: در این مقوله کیفیت مخاطب از کمیت آن مهمتر است لازم نیست تا شعر عاشورا، عوام پسند شود تا مخاطبش افزایش یابد بلکه باید برای ورزیدگی مخاطب تلاش کند. بهانه ساده نویسی و مخاطب محوری منجر به ضعف تألیف و نارسایی‌های زبانی می‌شود. مرز میان سادگی و ابتذال را باید به خوبی تشخیص داد تا با شعرهایی مبتذل مواجه نشویم.

بازخوانی عاشورا دراشعار شاعران/ ادبیات آیینی ابزاری برای ماندگاری

وی یادآور شد: فراگیری ژانر ارزشمند آئینی، فراوانی تعداد شاعران حوزه شعر عاشورایی را سبب شده و این موضوع ما را در جامعه با شاعرانی مواجه کرده که اگرچه احساس زلالشان قابل ستایش است اما تلاشی برای رفع کاستی‌های تکنیکی خود نمی‌کنند.

این شاعر و پژوهشگر با بیان اینکه همچنین حفظ کرامت انسانی در شعر عاشورایی باید اولویت مهم یک شاعر باشد، گفت: ارادت جاهلانه درد کمی نیست. برجسته کردن وجه سوگ در مقابل حماسه، و تغلیظ موضوع عطش در حماسه عاشورا، اسطوره‌سازی باور ناپذیر، معصوم پرستی، مدح اغراق آمیز، منقبت سازی و ضعف در دشمن‌شناسی، پررنگ کردن عجز و لابه و التماس از زبان اهل بیت و افراط و تفریط در اظهار خاکساری به خاندان رسالت می‌تواند ارادت قلبی را به اسارت فکری بدل کند.

وی با بیان اینکه از سوی دیگر ضعف معنایی، تصاویر شعری تکراری و ناموفق و عدم رعایت ادب سخن گفتن درباره بزرگان دین نیز ضعف مشهود برخی آثار است، ادامه داد: بی‌تردید بکارگیری وقایع غیر مستند و احیاناً جعلی، وهن آمیز و دروغ در اشعار، نوحه‌ها و مراثی آسیب‌زا است. همانطور که اغراق در رخدادی که مخاطب کم و بیش از جزئیات آن آگاه است، سرودن اتفاقات، فجیع‌تر و دلخراش‌تر از آنچه اتفاق افتاده نیز خسارت بار است.

عباسی اضافه کرد: مداحی از آنجا که ارتباط جدایی ناپذیری بین شعر به عنوان رکنی مهم و مداحی وجود دارد، همیشه حساس‌ترین و سریع‌ترین بازخوردها را در جامعه ایجاد کرده است.

وی تاکید کرد: مداحی هنری چهار بُعدی است که از تاریخ، موسیقی، ادبیات و سخنوری بهره می‌گیرد. پس مداح باید علاوه بر عشق و ارادت، از مباحث فنی و هنری آگاهی کافی داشته و در کار از آن بهره بگیرد. هر گونه سهل انگاری، ضعف یا خطا به دلیل همراهی رسانه‌های دیداری و شنیداری با این گونه هنری، بسرعت و شدت در جامعه تسری می‌یابد و به راحتی قابل ترمیم نخواهد بود.

کد خبر 5846017

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha