خبرگزاری مهر - گروه استانها: آئینهای سنتی روز عاشورا روایت گر عاشقانهای حزنانگیز از مردمان لرستان است، عاشقانهای که سرتاپای اهالی این دیار را در خاک و «گِل» فروبرده تا هر عزاداری زمزمه کند: آب حیات من است خاک سر کوی تو.
روایت این عاشقانه از روزها قبل از عاشورا شروعشده است، از ایامی که همه چیز مهیای عرض ارادتی دیگر میشود. خیمهها در شهر پا میگیرد؛ دیوارها و خیابانها سیاهپوش میشوند و نوحههای محلی تا روستاهای دورافتاده ضجه میزنند.
خاکیترین آئین عاشورایی
همه این مقدمهچینیها برای آئینی است که روز عاشورا لرستان را به اوج میبرد؛ شاید بتوان نامش را خاکیترین آئین عاشورایی نهاد؛ چراکه این سنت دیرینه از اوج اخلاص و ارادت مردم این دیار برخاسته است، ارادتی که تمامی ندارد و هرروز عمیقتر و خالصانهتر میشود.
روایت «گلمالی» و شانههای «کزکرده» مردمان لر در روز عاشورا، حکایت عشقی است که با آبوگل مردم این دیار سرشته شده تا خاکیترین آئین عاشورایی جهان از آبوگل درآید و تجلیگاه اندوهبارترین عزاداریها برای پسر فاطمه (س) باشد.
لرستانیها در عزاداری سیدالشهدا نمونه هستند
آیتالله محمدی گلپایگانی رئیسدفتر مقام معظم رهبری که وصف عزاداری باشکوه مردم لرستان را شنیده و خوانده است در سخنان خود میگفت: لرستانیها در عزاداری سیدالشهدا نمونه هستند.
وی روایتی از خاطرات آیتالله بروجردی مرجع عالیقدر شیعیان جهان نقل میکند و ادامه میدهد: آیتالله بروجردی در کتاب خاطرات خود نوشته است «در ایام عاشورا در ایوان خانه نشسته بودم و دستههای عزاداری میآمدند، چشمم درد خیلی بدی داشت و مدتها بود معالجه میکردم؛ اما بهبود پیدا نمیکرد، همان جا نیت کردم بخش کوچکی از گِل لباس عزادار امام حسین (ع) را به چشمم بزنم، همان کار را هم کردم و چشمان من شفا پیدا کرد، دیگر نیازی به عینک پیدا نکردم و خطوط بسیار ریز را هم بدون عینک میخواندم».
همین روایت نشان از عمق خلوص نیت مردم لرستان در آئین گلمالی است تا خاکیترین آئین عاشورا زبانزد خاص و عام شود.
همه بی تابند و حادثهای ناگوار را انتظار میکشند...
و اما آئین خاص گلمالی در لرستان دارای مراحل مختلفی است که به طور معمول از روز هفتم محرم که به روز «تراش عباس» موسوم است، شروع شده و تا بعد از شام غریبان نیز ادامه دارد.
در روز هفتم محرم همه عزاداران حسینی به حمام رفته و پس از اصلاح سروصورت و نظافت کامل، لباسهای تمیز میپوشند که این روز را «تراش عباس» مینامند.
از این روزبه بعد، عدهای برای افروختن آتش در صبح عاشورا به جمعکردن و گردآوری هیزم در سطح شهر میپردازند تا اگر در روز عاشورا برفوباران ببارد و احیاناً هوا سرد باشد عزادارانی که در گِل میافتند (مراسم گلافتادن) از سرما حفظ شوند.
به این منظور عدهای در محل دورهافتاده و با خواندن جملاتی از خانهها تقاضای هیزم میکنند که مردم نیز باکمالمیل بسته به نذری که دارند به آنان هیزم میدهند. هرچند امروزه هیزم موردنیاز هیئتها از سوی دستگاههای مرتبط ازجمله منابع طبیعی تأمین میشود.
در روز تاسوعا نیز عزاداران خاک نرم و مخصوصی بنام گل باغچاله (گل رس) را مهیا کرده و در میدانهای بزرگ و کوچک که معمولاً با آجرچینی در جلوی خیمهها و تکیههای شهر درست میشود میریزند و در روز عاشورا این خاک را با گلاب مخلوط کرده و گِل روز عاشورا را فراهم میکنند.
غروب روز تاسوعا خرمآباد سراسر اندوه و ماتم است. همه بی تابند و حادثهای ناگوار را انتظار میکشند. حوضچههای خاک رس در سطح شهر آمادهشده و هیزمهای جمعآوریشده نیز کنار حوضچههای خاک رس تپه شده است.
مکن ای صبح طلوع
امشب دستههای عزاداری در لرستان با نوحه «امشبی را شه دین در حرمش مهمان است / عصر فردا بدنش زیر سم اسبان است» شور میگیرند و با ذکر «مکن ای صبح طلوع» بر سر و سینه میزنند؛ از بامداد روز عاشورا هیئتهای سینهزنی و زنجیرزنی قبل از طلوع آفتاب بیتابتر از هرروز، شب را به صبح پیوند میدهند.
آوای «چمرونه»؛ صبح عاشورا بر زمینوزمان غم میپاشد
با شروع روز عاشورا در اولین ساعات روز صدای ساز و دهل بانوای سوزناک و غمانگیزی موسوم به نوای «چمریونه» عزاداران حسینی را به حضور در دستهها و هیئت عزاداری دعوت میکند.
«چمر»، «چمری» یا «چمریونه» موسیقی و آهنگ اندوهباری است که در سوگ و عزای بزرگان در ریتمهای متفاوت و بهوسیله «سرنا» و «دهل» نواخته میشود.
پیام آئین «چمر» علاوه بر بیان اوج اندوه مردمان این سرزمین حامل پیغامی است برای سایر افراد؛ بهنوعی که با اجرای این مقام از موسیقی عزا همه خواهند فهمید که بزرگی از میان ایل یا طایفه عزادار مرده است.
صبح عاشورا در بیشتر شهرهای لرستان با صدای سوزناک «چمریونه» آغاز میشود و همه زمین و زمانبر حادثهای میگریند که سالهاست سرنا و دهل لرستان را به چمری نواختن خو داده است.
عزاداران فراخوانده شده با حضور در تکیههای محله و «گلمالی» کردن خود گرد آتش میایستند تا از سرما محفوظ مانده و شروع به سینهزنی و عزاداری میکنند.
غم و ماتمی که این فضای روحانی دارد بیش از آن است که بتوان در چند سطر آن را معنا کرد، باید باشی و ببینی تا بدانی غم و ماتم نوای «چمریونه» چگونه دوستداران حسین (ع) را به کوچهها و هیئتها میکشاند.
مردم خرمآباد و استان لرستان ماندن در خانه را در روز عاشورا ناثواب میدانند. آنها از ابتدای روز در اولین خیمهگاه گل بر سر و شانه میگذارند و پس از مراسم عزاداری در تکیههای محلات شهر در قالب دستههای سینهزنی و زنجیرزنی به سمت مرکز شهر حرکت میکنند.
از همه کوچهها و خیابانها و خانههای شهر مردم بیرون میزنند. انگار قیامتی درراه است که اینگونه بیتاب مردم به سطح شهر آمدهاند. دستههای زنجیرزنی با توقف در جلوی هر خیمه (تکیه) با مداحی مداح آن تکیه عزاداری کرده و سپس به تکیه بعدی میروند.
عشق و ارادتی که روح لرستانیها را تسخیر کرده است
از ارادت مردمان لرستان به حسین و عباس هر چه بگوییم ذرهای نیست در مقابل اینهمه عشق و محبت. ارادت مردمان این دیار تا پای عشق و جان رفته و روح همه لرستانیها را به تسخیر خود درآورده است.
برای دیدن مراسم روز عاشورا در هیئتهای قدیمی شهر خرمآباد باید به محلات پشت بازار و درب دلاکان رفت. هیئتهای سینهزنی این محلات از قدیمیترینهای شهر هستند.
صبح عاشورا در این محلات غوغایی به پاست. بازار شهر تعطیلشده و بر سر در همه مغازهها پرچم سیاه افراشته شده است. همه عزاداران حسینی خود را گلمالی کردهاند و برخی نیز در نوبت هستند تا میاندار سرتاپایشان را با گل معطر روز عاشورا آذین ببندد.
برخی دور آتش ایستادهاند تا گل روی لباسشان خشک شود، برخی دیگر نیز در نوبت هستند تا در گل عزای حسینی غلت بخورند و برخی دیگر نیز دوره زدهاند و سینه میزنند و دستهایشان را گاهی در آسمان میچرخانند و سوزناک فریاد برمیآورند: «هی روو…هی روو…هی روو…»
از آسمان شهر خاک میبارد...
گردوغباری که از سینهزدن هیئتهای عزاداری به آسمان بلند میشود آرام روی چهره همه عزاداران مینشیند. روز عاشورا از آسمان شهر خرمآباد خاک میبارد و زمین در عزای مردی آسمانی توان اشک ریختن را بازمییابد.
نزدیکهای ظهر عاشورا عزاداران بیتابتر از صبح سینه میزنند و نوحه میخوانند: این بدن از کیست که سر ندارد / عزیز زهراست کفن ندارد…
روش سینهزنی در خرمآباد به این صورت است که اول نشسته و با یک دست سینه میزنند بعد وقتی نوحهخوان فریاد میزند «ایوای شهیدان به دشت کربلا»، همگی سرپا میایستند و ضمن جوابدادن به نوحهخوان در مقابل هم با دودست به سینه میزنند و بعد از آن به عزاخانه دیگری میروند.
آنچه مهم است این است که باگذشت سالها هیچگونه تغییری درروش عزاداری مردم لرستان رخ نداده و همچنان شکوه و ماندگاری گذشته خود را حفظ کرده است.
پایان عزاداری روز عاشورا با آئین «طوق اشگس»
مراسم عزاداری مردم لرستان تا ظهر ادامه دارد و درنهایت با رسمی موسوم به «طوق اشگس» به پایان میرسد.
طوق نمادی است از علم حضرت ابوالفضل (ع) (علمدار کربلا) که در عزاداریهای مرسوم در برخی از نقاط استان برافراشته نگهداشتن میشود و سنتی موسوم به «علم برداری» یا «علمگردانی» نیز در این زمینه مرسوم است.
این علم تا ظهر عاشورا بهوسیله عزاداران حاجتمند حمل شده و درنهایت در پایان ظهر عاشورا به نشانه افتادن علم حضرت عباس (ع) قسمتهای مختلف آن از هم جدا میشود که در اصطلاح به این عمل «طوق اشگس» میگویند.
غمی که هنگام باز کردن و فرود آمدن علم در قلب مردمان لر مینشیند شهادت علمدار کربلا حضرت عباس (ع) را در اذهان یادآوری میکند.
پارچهها و نخهای سبزی که عزاداران حسینی به علم گره زدهاند پر از حرفهای نگفتنی است. از حاجات پیرزنی که برای عاقبتبهخیری پسرش دخیل میبندد تا زن جوانی که هنوز بیماری فرزندش ناامیدش نساخته است.
بیماران زیادی بودهاند که با دخیل بستن به علم شیرمرد کربلا حضرت ابوالفضلالعباس (ع) حاجتروا شدهاند و حال هرساله در پیشاپیش هیئتهای عزاداری برای غریبی حسین و عباس زنجیر و سینه میزنند.
نظر شما