خبرگزاری مهر _ گروه جامعه؛ سفر من به تنکابن به بخش سوم رسید از شهر گردی گذشتم و به روستای حاجته رسیدم جایی که قرار بود جدا از هر آنچه درباره خانههای بومی و بوم گردی تجربه کرده بودم، یک تجربه متفاوت از زندگی با مردم روستایی داشته باشم.
در این روستا برای اولین بار نحوه تهیه چای دستی را یاد گرفتم و با سبک زندگی خاله جواهر و خانواده اش آشنا شدم که چطور بیشتر مایحتاج خودشان را تأمین میکنند و چه هنرهایی دارند و کدام صنایع دستی را احیا کرده اند.
بعد از روستای حاجته سری به آبشار تودارک زدم. آبشاری که ۴۵ متر ارتفاع دارد و با نام جلیسان هم شناخته میشود.
در تنکابن غیر از این، یک آبشار بزرگتری با بیش از ۶۰ متر ارتفاع هم به نام مران وجود دارد ولی اگر کسی خواست به حاجته برود میتواند از آبشار تودارک هم دیدن کند. جایی در جنگل ۴۰ میلیون ساله هیرکانی.
برای رفتن به تودارک مسیری حدوداً ۸ کیلومتری را ۴۰ دقیقهای با یک خودروی سرحال طی کردیم. مسیری پیچ در پیچ و جنگلی بود که وقتی باران میزد لغزنده میشد. به خاطر همین حتماً نمیشود با هر خودرویی آنجا را طی کرد به خصوص اگر طی یکی دو روز قبل از آن باران باریده باشد.
دیدن این آبشار در کنار درختهای وحشی جنگل هیرکانی و سرسبزی و خنکی آن وقتی لذت بخش است که زبالهای در کنارش نباشد. این بار اگر به آبشار تودارک بروم حتماً میخواهم سری هم به روستای چینه بزنم ولی چون نزدیک به غروب بود، دیگر نمیشد ریسک کرد و بیشتر آنجا ماند. رانندگی در هوای تاریک جنگلی که در انتظار شب است، با آن جاده لغزنده حتماً خطرناک خواهد بود.
طبیعت گردی در تنکابن فقط به این آبشار یا آبشار مران و جنگل هیرکانی ختم نمیشود. یکی از زیباترین مناطق گردشگری تنکابن دشت دریاسر است که هر فصل و ماهی از سال زیباست چه درزمستان پر برف چه اردیبهشت پر از گل.
برای رفتن به این منطقه باید به عسل یا اسل محله رفت. قبل از رفتن سری به خاله مرضیه زدیم برای صرف ناهار. در عسل محله او بود که به همراه شوهر مرحومش از مسافران دشت پذیرایی میکردند. حالا بازسازی رستوران و اقامتگاهش را در دست گرفته تا بتواند در فضایی مطلوبتر از مسافران پذیرایی کند.
وقتی به رستورانش رفتم خوشحال بودم از اینکه هنوز خودش غذا می پزد. اکبر جوجه و جوجه شکم پر با سیر ۱۵ ساله بخشی از دست پخت خوب او بود.
امیدوارم رستوران خاله مرضیه مثل برخی رستورانهای دیگر نشود که بعد از چند سال، زنان آشپز کنار میروند و کارگرها غذا می پزند و کیفیتشان را از دست میدهند.
باید برای رفتن به دشت آماده میشدیم و مسیری سربالایی را طی میکردیم. ولی باران زده بود و مه آنقدر زیاد بود که امکان بالا رفتن نداشتیم. ماند برای اردیبهشت پر گل. به جبران آن محمدعلی جاری راهنمای طبیعتگردی این منطقه تصاویری از دشت دریاسر به من نشان داد تصاویری از زیباییها در کنار زبالههایی که گردشگران در آنجا رها میکنند!
طی سه روز سفرم به تنکابن از اقامتگاههای مختلفی دیدن کردم. از اقامتگاههای لوکس تا بوم گردیها و کلبههای جنگلی. بعد از طی کردن عسل محله و دیدن نمای شهر و بام تنکابن از سمت قلعه گردن، به اقامتگاه جنگلی وسط مزرعه چای رفتم. در پرداروم روستای گرماپشته جایی که شاید نامش را از پشت خورشید و گرما گرفته باشد، پسر جوانی به نام محمد جواد گلیج کلبههای چوبی برای اقامت دارد که برای رفتن تا دم در اتاق باید از میان بوتههای چای رد شد و رسید به اتاقی که هر کدام با دیگری از نظر امکانات متفاوت است.
برای رفتن به اینجا باید طبیعتگرد بود درست مثل گلیج. او مسافران ورزشکار و خاص دارد چون هر کسی نمیتواند این مسیر سربالایی را از میان بوتههای چای طی کند. خودش هم اهل ورزش است و تلاش میکند رویدادهای گردشگری ورزشی برگزار کند اگر به او اجازه دهند!
اقامتگاه دیگری که تجربه کردم در جاده سه هزار به سمت روستای آغوز کوتی سپس روستای کلاچ پا بعد از گذشتن از امامزاده یحیی توساکلام قرار داشت.
توسط یاسین و دنیا زوج جوانی در روستا زندگی میکردند این دو اقامتگاه را اداره میکردند. آنها اقامتگاهشان را با چیدمانی از صنایع دستی و چوب طراحی کرده اند و تلاش داشتند در هر اتاق امکانات لوکسی در حد هتل به مهمانانشان بدهند. مانند وان حمام در کلبهای چوبی رو به جنگل.
در طول مدت اقامتم به این فکر میکردم که با وجود همه این زیباییها شاید اقامتگاههای چوبی یا کلبههای جنگلی مورد پسند خیلی از افراد نباشد. حیوانات و حشرات بخشی از زندگی در جنگل است و کسی که این اقامتگاهها را انتخاب میکند باید بداند کجا اتاق گرفته است.
هر چند که مالکان این اقامتگاهها هم باید مسافران را با این موضوع آشنا کنند و برخی مسائل را به آنها در سایتها و صفحات مجازی که دارند، یادآوری کنند.
برای دیدن اقامتگاه دیگر یاسین و دنیا باید مسیر دیگری را طی میکردم در کنار اقامتگاه دوم، یک مالک بومی خانهای ساخته بود که هنوز تکمیل نشده است. با این حال کنارش اقامتگاه دیگری بود که جزو بوم گردیهای لوکس به حساب میآید. مدیریت آن را مرد جوانی به نام عبایی بر عهده دارد.
نکته جالب برای من در این اقامتگاه سلیقه طراحش بود طوری کلبهها کنار هم قرار گرفته اند که هر کدام حریم خصوصی داشته باشند. هر بخشی از فضای بیرونی محلی برای نشستن و حتی عکس گرفتن داشته باشد و خدمات آن از هتل چیزی کم نداشته باشد.
عبایی، اهل کوهپایه اصفهان یک کارآفرین و فعال اقتصادی است. با او گپی زده و متوجه شدم برای اداره یارای اینجا از نیروهای بومی استفاده کرده است تا بتواند نظر مردم را جلب کند و در عین حال برای مردم روستا شغل ایجاد کند.
او میگفت که در تنکابن تعداد مشاوران املاک بیش از ۱۸۰۰ عدد گزارش شده است و این عدد برای جمعیت شهرستان تنکابن بسیار زیاد است.
درست میگفت در راه برگشت بیشتر توجهم به سمت مشاوران املاکی جلب میشد که کنار هم جنب خیابان به وفور حضور داشتند.
از آن به بعد چشمم به ساخت و سازها بیشتر میافتاد و از این ترس داشتم که آیا چند سال بعد همین سرسبزی را از تنکابن میبنم یا قرار است ویلاهای نارنجی، قرمز و زرد، سبزی جنگلها را بجوند؟
نظر شما