۲۵ مرداد ۱۴۰۲، ۸:۳۸

طی یادداشتی مطرح شد؛

سکولاریسم و عرفی گرایی/دین یکی از محورهای وفاق و اتحاد آحاد مردم

سکولاریسم و عرفی گرایی/دین یکی از محورهای وفاق و اتحاد آحاد مردم

پژوهشگر حوزه زن و خانواده با اشاره به موضوع سکولاریسم و عرفی گرایی گفت: دین به عنوان «ریسمان الهی» یکی از محورهای وفاق و اتحاد آحاد مردم است.

به گزارش خبرگزاری مهر، فریبا پروینیان، پژوهشگر حوزه زن و خانواده طی یادداشتی با عنوان سکولاریسم و عرفی گرایی اظهارداشت: سکولاریسم؛ نسخه تحمیلی غرب برای ورود به جوامع اسلامی است. سکولاریسم پدیده و جریانی است که خاستگاه غربی دارد، ولی می‌توان امروزه از آن به عنوان یک پدیده جهان شمول نام برد که غرب به جوامع دیگر نیز سرایت کرده است. سکولاریسم خود را منعطف نشان داده و در هر جامعه‌ای، بومی شده و رنگ و بوی خاصی به خود گرفته است.

جامعه دینی ایران در برخورد با سکولاریسم، معنای جدیدی به آن بخشیده و از طرفی، خود نیز تحت تأثیر قرار گرفته است. هرچند که انقلاب اسلامی مانعی جدّی برای این آسیب دینی بوده است؛ ولی جریان سکولاریسم در مواجهه با انقلاب اسلامی ایران و رویکردهای دینی جامعه‌ی ایرانی، تغییر ماهیت داده، شاهد بروز شکل جدیدی از سکولار شدن در کشورمان هستیم. مقام معظم رهبری برای مواجهه با آن فرمودند؛ سکولاریسم را در ایران می‌توان به معنای «عرفی شدن» و «دنیوی شدن» دین دانست.

در این معنا، دین با سنت و عرف جامعه تطبیق داده می‌شود و نه عرف با دین. جایگاه دین در نزد افراد تنزل پیدا کرده، معانی و مفاهیم موجود در دین باز تعریف می‌شوند. امروزه لذت طلبی و بهره‌برداری هر چه بیشتر از طبیعت و مواهب دنیوی، به یک ارزش برای انسان‌ها تبدیل شده و جوامع سعی دارند تا این لذت طلبی را در ساختارهای خود وارد کنند.

«عرفی شدن و دنیوی شدن»، همان مفهومی است که در پی مظاهر و مصادیق آن در جامعه دینی ایران هستیم. بازتعریف مفاهیم بر اساس برداشت‌های شخصی و نیازهای خود؛ در امر دینی اتفاق می‌افتد و موجب دگرگونی مفاهیم می‌شود. این مفاهیم جدید زندگی افراد را شکل می‌دهند. مفاهیمی که به دلیل سادگی و وجه لذت طلبی‌شان خیلی زود خود را ترویج می‌دهند. وقتی سبک زندگی ما به سمت عرفی شدن پیش می‌رود در حقیقت به سوی سکولار شدن پیش می‌رود.

عرفی شدن دین، خود را در انتخابی شدن دین نشان می‌دهد. دین به عنوان یک بسته در نظر گرفته نمی‌شود، بلکه افراد بر اساس منافع و حتی صلاحدید خود، دین را انتخاب می‌کنند. وقتی دین انتخابی شود، حوزه استفاده از آن محدود شده و وجه شخصی به خود می‌گیرد. در این زمان است که سکولاریسم خود را به طور خاص نشان می‌دهد.

بی‌حجاب و بدپوششی زن مسلمان نمود کامل سکولار شدن دینی است. متأسفانه برخی نخبگان و تحصیل کردگان و افرادی که خود را صاحب اندیشه دینی می‌دانند مسأله عرفی شدن بی‌حجابی در جامعه اسلامی را مطرح می‌کنند و یا خود را مدافع «بی‌حجابی» به عنوان یک خواسته متعارف می‌دانند. و معتقدند «مرزها و خطوط قرمز عرفی و اجتماعی را باید به تعاملات اجتماعی مردم سپرد!.» و در این رابطه به «وفاق اجتماعی» تمسک می‌جویند.

این در حالیست که دین به عنوان «ریسمان الهی» یکی از محورهای وفاق و اتحاد آحاد مردم است. حضرت علی علیه‌السلام زمان بعث پیامبر ص را شرایطی معرفی می‌کند که مردم دچار فتنه بودند، رشته دین در فتنه‌ها گسسته بود، خاموشی و کوری همه‌ی آنان را فرا گرفته بود و خداوند آن حضرت را با دینی روشن و نشانه‌ای آشکار فرستاد. این یک حقیقت است که همه‌ی مورخان و تحلیلگران و جامعه شناسان هم بر آن تأکید دارند که عنصر «دین» مهمترین و قوی‌ترین و فراگیرترین عاملی است که در میان مردم وفاق و انسجام پدید می‌آورد واین همدلی، همان باورهای درونی و عقاید قلبی می‌باشد که بهتر از عنصر زبان، نژاد منطقه و سرزمین، افراد را به وفاق فرا می‌خواند.

در این راستا قرآن به عنوان یک اساس‌نامه، کتاب خداست و مقبول همه‌ی مسلمانان است و در عقیده‌ی به اینکه دارای قداست و به عنوان حجت و معیار می‌باشد؛ همه مشترک‌اند و اگر همگان به حکم این کتاب مشترک و داوری آن گردن نهند، اختلافات برچیده می‌شود و وفاق اجتماعی سایه گستر می‌شود.

حجاب در قرآن حکم الهی است؛ از دیدگاه قرآن کریم، فطرت انسان از عریانی گریزان است. این نکته را نباید فراموش کرد هماهنگی احکام خدا با نیازهای فطری انسان یکی از مهمترین اصول در عمل به احکام الهی است.

حضرت علی علیه‌السلام قرآن را مبنا و معیار به هم پیوستن امت اسلامی دانسته و برای کسانی که می‌خواهند هدایت بیابند و از جامعه اسلامی فاصله نگیرند؛ پیشوا و رهبر معرفی کرده‌است. «مردم بر جدایی هم داستان شدند و از جماعت گسستند، گویی آنان پیشوای قرآن‌اند نه قرآن پیشوای آنان…» (خطبه ۱۴۷). این سخن حضرت علی علیه‌السلام امروز در مواجهه با مسأله حجاب کاملاً مشهود است افرادی که «بی‌حجابی» را در جامعه دینی و اسلامی خواسته‌ای متعارف قلمداد می‌کنند و گردن نهادن به آن را در جامعه الهی عامل «وفاق اجتماعی» می‌دانند.

این در حالی است که دین تنها توافق اجتماعی ماندگار است. مذهب اندیشه‌ای است که قادر به جلب تعهد افراد و در عین حال محور نظام فرهنگی است. تحقیقات ماکس وبر در جامعه‌شناسی ادیان نیز نشان داده است که حتی تمدن امروز که با انقلاب تکنولوژی تحقق یافته، عرصه تعیین خویش را در یک «وفاق جمعی دینی» یافته است.

آگوست کنت که او را بنیان‌گذار جامعه شناسی امروزی می‌دانند، پی برد که دین، وحدت بخش و قوام‌بخش ارزش‌ها و هنجارهای مشترک است؛ زیرا در غیر این صورت، خواسته‌های فردی سبب از هم گسیختگی خواهد شد. وی می‌گوید: «دین به انسان‌ها اجازه می‌دهد تا بر امیال خودخواهانه فایق آیند و به خاطر عشق به هم‌نوعان خود، فراتر از خودپرستی‌ها عمل کنند. دین همان شیرازه نیرومندی است که افراد جامعه را با یک کیش و نظام عقیدتی مشترک به همدیگر پیوند می‌دهد. دین، سنگ بنای سامان اجتماعی است و برای مشروع ساختن فرمان‌های حکومت، اجتناب ناپذیراست. هیچ قدرت دنیوی نیست که بدون پشتیبانی یک قدرت معنوی دوام آورد.

کد خبر 5862758

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha