به گزارش خبرگزاری مهر، رمان «آدم و خاک» نوشته جواد رضایی به تازگی توسط نشر روزگار منتشر و روانه بازار نشر شده است. این رمان دومین اثر نویسنده پس از رمان «سایههای مصلوب» است که در سال ۱۴۰۰ منتشر شده بود؛ رمانی سوررئال با چند راوی سرگردان که در پایان کتاب همه در فضای تاریک اورشلیم گم میشوند.
روای رمان که یک زن است، از بودن کنار مُردهها میگوید و در این میان نویسنده مخاطب را به فضای داستان خود عادت میدهد و او را به قلب یک درام اجتماعی میکشاند و به کمک فضاسازی، حسِ بیمارگونه جامعه را به مخاطب القا میکند، بهطوریکه بر تمام بخشهایی از رمان که خارج از بیمارستان در جریان است، همان حسِ بیماری و درد حاکم است و وقتی از بیمارستان خارج میشویم فضای بیمارستان بر دوش مخاطب همچنان سنگینی میکند؛ جامعهای که تبدیل به یک بیمارستان شده و همهجا بوی مرگ و بیماری حس میشود.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
«زهرا توی کپر نشسته بود. به تاریکی عادت نکرده بودند چشمهایش. کسی نبود برایش فانوس روشن کند. صدای شستهشدن سنگریزهها در جوی کمرمق آبادی را میشنید. آب نیمهجانی که به خود میپیچید و کج و معوج میشد و زور میزد تا خود را به ناکجا برساند. به آوای گلآلود آب گوش سپرد و به نالههای اختصار آب. امواج کوچک آب از روی سنگها میگذشتند. سنگهای دایرهای و بیضی شکلی که صیقل میخوردند و میلغزیدند روی هم. صدای پچپچ سایهها را میشنید که در آستانه کپر ایستاده بودند و با پیک باد، در گوش یکدیگر نجوا میکردند. اسب خوابزده، سُم میکوفت و شیهه میکشید و محصور در میان درهای پرپیچوخم، چشمهایش را بر کوه میخراشید و پیکری خونین را بر دوش داشت. قطرههای سرخ از هر طرف روی خاک میچکیدند…»
این کتاب با شمارگان هزار نسخه و قیمت ۸۳ هزار تومان عرضه شده است.
نظر شما