به گزارش خبرگزاری مهر، کتاب «روزگار عمار» رمانی با موضوع داستان زندگی عمار یاسر نوشته مجید ملامحمدی به تازگی توسط انتشارات کتاب جمکران به چاپ چهارم رسیده است.
عمار یاسر از نخستین افرادی است که به دین اسلام گرویده و از نخستین روزهای تبلیغ اسلام همراه پیامبر (ص) و حضرت علی (ع) بوده است.
عمار فرزند سمیه و یاسر است که به دلیل مسلمان شدن، تحت شکنجه سران قبایل مشکران قرار گرفت و جز نخستین شهدای راه اسلام شد.
عمار یاسر در تمامی روزهای سخت و شیرین تاریخ اسلام در کنار پیامبر (ص) و پس از ایشان در کنار امیرالمؤمنین (ع) بوده است و در تمامی جنگها دوشادوش وصی پیامبر (ص) به روشنگری و افشای حقایق پرداخته است. او در کنار سلمان، مقداد و ابوذر از نخستین شیعیان دانسته شدهاند که در زمان پیامبر اکرم (ص) بدین نام شناخته شدهاند.
او سرانجام در جنگ صفین و به دست سپاهیان معاویه به شهادت رسید. پس از شهادتش حضرت امیر در میان اجساد میگشت تا آنکه گریان و اندوهناک بر زمین نشست و عمار را در برگرفت و فرمود: «ای مرگ! تو از من دست نمیکشی. همه دوستانم را از من گرفتی. گویی کسانی را که دوست دارم، به درستی میشناسی و به سویشان می آیی.»
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
«…عمروعاص موذیانه خندید و رو به مشاوران خود گفت: «سوگند به خدا که این دو ستیز نمیکنند، مگر برای آتش دوزخ!»
معاویه که صدای او را شنیده بود، جلو آمد و با پرخاش گفت: «چه میگویی عمرو؟ اینان جان خود را برای ما فدا میکنند اما تو درباره شأن میگویی آتش دوزخ در انتظارشان است؟
عمروعاص که به تنگ آمده بود، در ریشهای خشک و به هم چسبیده خود چنگ کشید و بی حوصله و کوتاه گفت: «همین است که گفتم، تو هم حرفم را خوب باور داری.»
معاویه، ابن جون را کنار کشید و خوشحال پرسید: «وقتی روی سینه عمار نشستی و خواستی سر از تنش جدا سازی، به تو چیزی نگفت؟»
ابن جون بینی خود را با سینه دستان کبره بستهاش مالید، نوک انگشت به پیشانی خود گرفت و پاسخ داد: «چرا، چرا! او برایم شعر کوتاهی خواند: امروز به دیدار دوستانم محمد و یارانش میروم! …»
مجید ملامحمدی از نویسندههای کودک و نوجوان است که کتابهای دزد و شاهزاده، دیدار با مسجد زیبای جمکران، قصه خوبان، مجموعههای مژده گل و دوستان پیامبر و علی را نیز در همین انتشارات به چاپ رسانده است.
نظر شما