به گزارش خبرنگار مهر، جواد طوسی منتقد سینمای ایران در یادداشتی به ویژگی های مثبت و منفی نمایش «داش آکل به روایت نوچه کاکا رستم» که به نویسندگی و کارگردانی حامد شیخی این روزها در تماشاخانه سنگلج روی صحنه است، اشاره کرد و یادآور شد این اثر نمایشی روایت تازه ای از داستان معروف داش آکل ارائه داده است.
در یادداشتی جواد طوسی بر نمایش «داش آکل به روایت نوچه کاکا رستم» آمده است:
«کارهای حامد شیخی را در حوزه نمایش و کارگردانی مرحله به مرحله دنبال کردم. نکته ای که لازم است به آن اشاره کنم سیر تکاملی است که رفته رفته در کارهای وی مشاهده میشود؛ در تداوم آزمون خطایی که فکر می کنم جلوتر از من، مخاطب آقای شیخی به آن اذعان دارد. مهمترین نکته مثبت نمایش «داش آکل به روایت نوچه کاکا رستم» خوانش جدیدی است که در این شیوه روایت مشاهده می شود. شخصیت داش آکل و این تقابل خیر و شر بین داش آکل و کاکا رستم یکی از شاخص ترین مقوله های حوزه ادبیات داستانی ما است که پا را فراتر گذاشته و در سینما هم آقای کیمیایی در اثرش از این متن داستانی کوتاه صادق هدایت وام گرفته است.
ویژگی کار حامد شیخی به عنوان نمایشنامه نویس و کارگردان این است که به تمام نقاط مبهمی که در لایه های زیرین شخصیت داش آکل و کاکا رستم پنهان است از زوایای مختلف می پردازد و در هیچ یک از آنها متمرکز نمی شود. انگار کارگردان از تمام مسایل آشکار و نهانی که در این ۲ شخصیت خیر و شر جا خوش کرده سان می بیند. بر اساس یک خوانش امروزی یک نوع تکثرگرایی در لهجه و روایت صورت می گیرد در حالی که تمامی المان ها و نشانه ها و مقوله قهرمان و ضد قهرمان در کانون سنت، موضوعیت خود را پیدا می کند. ویژگی اثر حامد شیخی این است که انگار اینجا چند راوی داریم و هرکدام از راوی ها می خواهند از منظر خود این موقعیت نمایشی را در معرض دید بیننده قرار دهند که این میتواند فی نفسه نکته مثبتی باشد.
در کنار کلیشه هایی که در عرصه تئاتر خودمان طی و تجربه می کنیم و متاسفانه بخش قابل توجهی از آنها هم بدون اینکه نقطه اتکایی به داشته های خودمان داشته باشند بیشتر به متون خارجی روی می آورند و به زبانی می پردازند که شاید سنخیت چندانی با ریشه های کهن سرزمین ما ندارند آقای شیخی اصولا از تمام ویژگی ها و نشانه های جا خوش کرده در ادبیات معاصر ما استفاده می کند ولی زبان امروزی خودش را مطرح می کند که این بسیار ارزشمند است.
نکته ای که لازم است، اشاره کنم این است که در همین تجربه ها اقتضا می کند یک تقدم و تاخر هوشمندانه برای جذب هرچه بیشتر مخاطب صورت بگیرد. در واقع آغاز یک اثر و پایان بندی آن می تواند سکوی پرتاب و یک شوک به موقع برای ترغیب کردن هر بیننده و شنونده ای باشد.
حامد شیخی بیشتر سعی می کند در تجربه های خودش پرسه بزند و به طور ناخواسته مقداری قواعد بازی را فراموش می کند که این می تواند ایرادی بر کار وی باشد. در نهایت به ایشان و تک تک افرادی که در این کار حضور دارند و تا حدودی اثری نو و متفاوت را به نمایش گذاشته اند، خسته نباشید می گویم و امیدوارم در کارهای بعدی این واقعیت در نظر گرفته شود که در شرایطی این تجربه های نو در معرض دید بیننده قرار می گیرد که به قدر کافی دافعه ایجاد شده و مخاطب به دلایل مختلف تاحدودی وابستگی خود به این عرصه ها را از دست داده است. ما باید بسیار هوشمندانه و بدون اینکه باج کاذب به مخاطب بدهیم، بتوانیم هرچه بیشتر مخاطب را جذب آن اثر نمایشی کنیم.»
نظر شما