خبرگزاری مهر؛ گروه مجله: «حال و هوای اینجا شبیه فیلمهای دفاع مقدس خودمان است. حال و هوای روزهایی که رزمندگان اسلام سمت جبهه میرفتند. هرکس یک کوله کوچکی دستش دارد، انگار از دنیای پشت سرش دل کنده تا برود و برای باور و اعتقادش حاضر شود. یکی لباس نظامی پوشیده و دیگری لباس عشیره و بادیه نشینی تنش کرده است. گاهی واقعاً حس میکردم وارد یکی از مساجد خرمشهر در زمان جنگ تحمیلی میان ایران و عراق شدهام. اما حقیقت این بود که من در عراق بودم. جایی در نزدیکی اردن به نام مرز طریبیل! صبحهای طریبیل خیلی گرم و شبهایش خیلی سرد است. چند روزی هم باران زیادی بارید. بارانی که در تمام زندگیام مثل آن را ندیده بودم. آب، هر چه اینجا بود را با خودش میبرد…»
اینها را «علی رجبی» میگوید؛ خبرنگار و فعال رسانهای که این روزها خودش را به مرز عراق و اردن رسانده است. جایی که روزهای اخیر مورد توجه رسانههای منطقه قرار گرفته بود: «اینجا در طریبیل خیابانها را بستهاند و پلیس ضد شورش مستقر شده که کسی به سمت مرز نرود. رو به روی پلیسها و نیروهای ضدشورش تریبونی گذاشتهاند. سخنرانی میکنند یا شعاری میدهند. اینجور هم نیست که تریبون دست فرد یا گروه خاصی باشد!. کسانی که اینجا هستند با توجه به اخباری که منتشر میشود واکنش لحظهای نشان میدهند. دو سه شب پیش که حدود چهار تا پنج هزار نفر اینجا بودند، ناگهان خبر آمد که ارتش صهیونیستی شروع به حمله زمینی کرده است. خبر هنوز رسمی نبود. ساعت نزدیک ۱۲ شب بود و اکثر افراد در حال استراحت در چادرها بودند. تا اینکه کم کم تعدادی از عراقیهای مستقر در چادرها از این حملات باخبر شدند و ناگهان یکی از آنها رفت پشت تریبون و شروع کرد به شعار دادن و اطلاع رسانی کردن که ای کسانی که در چادرها هستید، الان چنین اتفاقی افتاده و صهیونیست شروع به حمله زمینی کردهاند و ما اینجا هستیم. از طرفی نمیتوانیم دست روی دست بگذاریم و از طرفی نمیتوانیم کاری کنیم… حرفهایش دلی بود و خودش یک نفره شروع به شعار دادن کرد. کم کم دیگران هم به او پیوستند و از چادرها بیرون آمدند و با او همراهی کردند. نیم ساعت بعد خبر آمد که جبهه مقاومت و حماس، کمین زده است و ارتش صهیونیستی عقبنشینی کرده است. خبر مسرتبخشی بود. دوباره یکی از عراقیها پشت تریبون رفت و این خبر را اعلام کرد که در کمین نیروهای حماس و جبهه مقاومت اسرائیلیها عقبنشینی کردهاند. فریاد و شعار الله اکبر به آسمان میرسید. حال و هوای عجیبی بود. نیمه شب در دل بیابان، کسانی که دستشان نمیرسد کاری کنند خودشان را به مرز رسانده بودند و با پیروزی مسلمانان شاد میشدند و با اخبار تلخ، عزاداری میکردند.»
خیلی از شبکهها و رسانههای منطقه خبرنگاران خود را به طریبیل عراق فرستاده بودند و حتی گزارش پخش زنده داشتند. فضای مجازی هم پر شده بود از هشتگهای مربوط به این تجمعات؛ اما علیرغم تجمعات پرشمار در حمایت از فلسطین، این ماجرا از لنز و نگاه رسانههای داخلی دور مانده بود. بعد از ماجرای ٧ اکتبر و حمله غافلگیرانه حماس به رژیم صهیونیستی، موجهای حمایت از مردم غزه به صورت خودجوش و فراگیر در نقاط مختلف جهان و در فضا و شبکههای اجتماعی شکل گرفت. مرز طریبیل، یعنی نزدیکترین نقطه به اراضی اشغالی در عراق، یکی از نقاطی بود که در این مدت محل تجمع مسلمانان بیتاب فلسطین شده بود.
رجبی و چند نفر دیگر از فعالان رسانه دل به بیابانهای غربی عراق زدهاند: «در چنین مواقعی طبیعتاً ما خبرنگارها دنبال این هستیم که دسترسی بهتری به رویدادها داشته باشیم؛ اما غزه در بخش غربی سرزمین اشغالی قرار دارد و منطقه کوچکی است که از یک طرف به آب ختم میشود و از سمت جنوب مرز کوچکی با مصر دارد که به نام رفح شناخته میشود؛ همان مرز میان مصر و نوار غزه. این مرز اکنون دست رژیم صهیونیستی است و اجازه رفت و آمد از آن را نمیدهد. با این حال پس از وقایع اخیر، نزدیک این مرز در خاک مصر، محلی برای تجمع رسانهها و خبرنگاران شده بود تا شاید بتوانند وارد غزه شوند؛ به امید آنکه در حوزه خبری کمکی کنند و کاری انجام دهند و وقایع را به گوش مردم برسانند. خیلی از کشورها در این منطقه نماینده و خبرنگار داشتند. ما هم به دنبال یک راه بودیم…»
ابتدا میخواهند به منطقه رفح بروند. سراغ نهادهای مختلف میروند اما به دلیل محدودیتها در روابط با مصر، شرایط سفر فراهم نمیشود. گزینه بعدی پیش روی آنها اردن بود که به دلایل مختلفی خیلی زود این گزینه هم کنار گذاشته شد. انتخاب بعدی لبنان بود؛ کشوری که در قسمت جنوبی خود، مرز مشترکی با شمال سرزمینهای اشغالی دارد. اما از این مرز تا نوار غزه حدود ۲۰۰ کیلومتر فاصله است. با این حال تعدادی از خبرنگاران به بیروت، پایتخت لبنان رفتهاند. کسانی که به نوعی زنبیل گذاشتهاند تا اگر در بیروت خبری شد و درگیری اتفاق افتاد، به عنوان اولین نفرات آنجا حضور داشته باشند تا اینکه در میان این پیگیریها، اولین جمعه بعد از هفت اکتبر، خبر میرسد که تجمع بسیار بزرگی در عراق برای حمایت از فلسطین اتفاق افتاده است: «پیگیر بودیم که ببینیم کجا میتوانیم در خط مقدم رسانهای حضور داشته باشیم. بالاخره تصمیم بر این شد که به سمت مرز طریبیل برویم و اتفاقات آنجا در بحث مقاومت و فلسطین را پوشش دهیم. غیر از ما تعدادی دیگری از فعالان فرهنگی و کسانی که دغدغه جبهه مقاومت را دارند نیز از شهرهای مختلف ایران به سمت بغداد آمده بودند. میتوانم بگویم خبرنگاران و فعالان فرهنگی در دو موج به سمت مرز طریبیل رفتند.»
مرز طریبیل، فقط یک جاده دارد که از بغداد شروع میشود و برای رسیدن به مرز باید از مناطق مختلف مانند «ابوقریب»، «فلوجه» و «رمادی» و… گذشت. این مرز چندان محل گذر نیست و مسافران زیادی از آنجا عبور نمیکنند. بیشتر یک مرز ترانزیتی است. یعنی حتی اگر کسی بخواهد از بغداد به پایتخت اردن برود از این مسیر استفاده نمیکند و سفر هوایی را ترجیح میدهد. رجبی شرایط طریبیل را اینطور توصیف میکند: «مرز طریبیل شبیه سایر مرزهایی که شاید در ذهن داشته باشید نیست؛ مثلاً شبیه مرز مهران نیست که ساختمان بزرگ و محل اسکان داشته باشد. تقریباً هیچ فضا و مکانی برای اسکان وجود ندارد. بنابراین بعد از ۷ اکتبر و با حضور تعداد زیادی از مردم عراق در این مرز، چادرهایی توسط عشایر و سایر گروهها برای استقرار برپا میشود. چیزی شبیه موکبهای اربعین. این چادرها میزبان کسانی هستند که به طریبیل میآیند.»
آنطور که رجبی میگوید افرادی که به طریبیل میآیند معمولاً یکی دو روز میمانند و سپس بازمیگردند و گروه دیگری جایگزین آنها میشوند: «در این مدت روزانه حدود ۳ الی ۴ هزار نفر حضور داشتند. فضای خاصی اینجا برقرار شده است. به وقت نماز به خصوص شبها مراسم و سخنرانیهای مختلفی برگزار میشود و افراد، شعارهایی میدهند. با همه اینها، اینجا قابلیت استقرار طولانی مدت ندارد و هر کس بیاید بعد از دو سه روز به ناچار برمیگردد. البته برای رسانهایها و خبرنگاران چادرهای مخصوصی برپا شده است. ما هم مدام در رفت و آمد هستیم.»
«در آن تجمع اتفاق ویژهای افتاد و آن هم این بود که بخشی از نیروهای مردمی از جمله حشدالشعبی و البته گروههایی از عشایر و قبایل به دنبال این بودند که هرطور شده به غزه بروند و کمک کنند، بنابراین به سمت مرزهای غربی عراق رفتند، در این مرز تجمعها و تحصنهایی اتفاق افتاد. یکی دو روز از آغاز حضور مردم عراق در مرز طریبیل گذشت و همینطور به تعداد جمعیت اضافه میشد. عشیرههای مختلف برای حمایت از فلسطین و غزه اینجا آمدند و بنر زدهاند. یکی از دوستان میگفت ما هم یک بنر بزنیم و بنویسیم عشیره سلمان! بالاخره ما هم از نوادگان سلمان فارسی هستیم.» تیم پنج نفرهای از خبرنگاران ایران که از حدود یک هفته قبل در مناطق غربی عراق مستقر شدهاند و به هر طریق، وقایع را گزارش میکنند. از تماس تصویری با شبکههای تلویزیونی گرفته تا گزارشهای مکتوب و حتی انتشار محتوا در فضای مجازی.
او از بازخوردهایی که در فضای مجازی دریافت کرده است میگوید: «بیشتر پیامهایی که در فضای مجازی دریافت میکنم مبنی بر این است که ما چطور میتوانیم بیاییم؟ از خبرنگارها و اهالی رسانه گرفته تا آدمهای معمولی یا چهرههای فرهیخته… من به شخصه هیچ بازخورد منفی در شبکههای اجتماعی نداشتهام. بیشتر به دنبال این هستند که خودشان را به جایی برسانند که بتوانند برای مردم فلسطین کاری کنند…»
رجبی درباره اینکه حضور مردم در چنین نقاطی، اقدامی نمادین است یا وجه عملگرایانه هم دارد توضیح میدهد: «برخی میگویند افرادی که اینجا هستند مرز را باز کنند، از اردن عبور کنند و خودشان را به غزه برسانند. این ایده گرچه به زبان آسان باشد، اما نشدنی است. بگذارید مثالی بزنم؛ زمان درگیریهای سال ۱۳۸۷ در غزه و فلسطین، گروهی از دانشجویان در فرودگاه مهرآباد جمع شدند و تجمع کردند که ما را به غزه بفرستید، ما میخواهیم کمک کنیم. اگر واقعبینانه نگاه کنیم این کار نشدنی است. فرض کنیم این افراد سوار هواپیما شدند؛ کجا میخواهند بروند؟ کجا پیاده شوند؟ فرودگاه غزه بر اثر بمباران خیلی وقت است که نابود شده است. راهی نیست! برخی هم نوع دیگری این اقدامات را به سخره میگیرند. برای مثال گروهی از ایرانیان میگویند شما چرا هنوز اینجایید اگر خیلی دلتان میسوزد بروید و بجنگید. میگویند مرز را بشکنید بروید اردن با دولت اردن بجنگید بعدش هم با اسرائیل وارد جنگ شوید! اما در حقیقت آن دانشجویانی که سال ۸۷ تجمع کردند با اقدام خود تریبونی ایجاد کردند و توجه رسانه را به سمت خود کشاندند تا آنها هم موضعگیری کنند. آنها با چنین اقدامی به رزمندگان جبهه مقاومت دلگرمی دادند تا آنها بدانند جریاناتی وجود دارد که آماده پیوستن به آنها هستند و آمادگی خودشان را به شکلهای مختلف نشان میدهند. تمام اینها که گفتم را درباره تجمعات این روزهای طریبیل و دیگر نقاط دنیا هم صدق میکند.»
از نگاه او این اقدامات کوچک و بزرگ اثر دارد. رجبی یادآوری میکند که وقتی یکی از سران رژیم صهیونیستی میگوید ایرانیان از طریق شبکههای اجتماعی به حماس کمک میکنند یعنی این اقدامات اثرگذار است!: «در عراق هم اینچنین است. مردمی که دوست دارند پیروزی جبهه مقاومت را ببینید، به شکل نمادین اقداماتی انجام میدهند که اثر بخش است. اقداماتی که حتماً باعث دلگرمی جبهه مقاومت و رزمندگانش میشود؛ از اینکه میبینند مردم نقاط مختلف در دنیا به هر طریقی از آنها حمایت میکنند. البته ماجرا به این اقدامات نمادین ختم نمیشود و اقدامات عملی هم صورت گرفته است؛ برای مثال صادرات زمینی نفت عراق به اردن قطع شده است. چراکه دولت اردن با جبهه مقاومت همکاری نمیکند و بیشتر در پازل دولت صهیونیستی حرکت میکند. در واقع آن گونه که باید و شاید کمکی نمیکند. اردن یک کشور استراتژیک در ماجرای فلسطین است و اگر روزی شرایط در اردن فرق کند، شرایط در سرزمین اشغالی هم قطعاً تغییر خواهد کرد. اگر اردن در تجهیز کردن فلسطین همکاری کند مسیر هموارتر میشود اما فعلاً اردن دست آمریکا است. مردم عراق از وقتی آمریکا و غرب نقشه میکشیدند که این کشور را به عنوان یکی از پایههای جبهه مقاومت تضعیف کنند به دنبال حذف دولت خودخوانده اسرائیل هستند؛ سوریه هم فضای مشابهی دارد. امیدواریم با توجه به تحولاتی که اتفاق افتاد اردن هم بیشتر به سمت جبهه مقاومت بیایید. این تغییر مسیر نه فقط برای اسلام و دین و مقاومت، بلکه از باب همخونی و همزبانی هم برای آنها باید مهم باشد. به نظر میرسد در سالهای آینده معادلات عوض شود و اردن بیشتر از قبل به فلسطین توجه میکند.
بعد از ماجرای رأی ممتنع عراق درباره آتش بس در غزه، علامت سوالهای زیادی در اذهان عمومی درباره این ماجرا ایجاد شده بود. رجبی اما به عنوان خبرنگاری که روزهای اخیر در میان عراقیهایی بوده که حامی سرسخت فلسطین هستند معتقد است ماجرای این رأی ممتنع چندان اهمیت و تأثیری در حال و هوای این روزها ندارد: «نسبت به ۱۰ سال قبل، تحرکها درباره مسئله فلسطین در تمام دنیا بیشتر شده است. برای مثال سالهای قبل در عراق نسبت به فلسطین تا این اندازه توجه نبود. وقتی ما این دست فرمان و پیشرفتها را میبینیم نباید اتفاقی که در رأیگیری افتاد برایمان مسئله اهمیتی داشته باشد. برای خود مردم عراق هم این موضوع چندان مطرح نبود. البته روایتهایی درباره این ماجرا گفته شد از جمله اینکه اشتباه پیش آمده و میخواهند رأی خود را عوض کنند. اما با توجه به وقایع این روزها به نظر میرسد تمام اینها مسئله فرعی است و مسئله اصلی این است که دولت عراق در حال حاضر پای کار جبهه مقاومت است. دولت عراق در بحث مقاومت طوری عمل کرده که میتوان به آن اعتماد کرد چراکه در حال حاضر یکی از مسائل مهم این روزهای خود را فلسطین و آزادی قدس قرار داده است.»
روزهایی که در دنیا تظاهرات و تجمعات گستردهای در حمایت از غزه انجام میشود، بعضی طعنه میزنند که ببینید در فلان کشور اروپایی برای مثال ۵۰۰ هزار نفر به خیابان آمدند و در حمایت از فلسطین راهپیمایی کردند اما در تهران تجمعی نیست و اگر باشد محدودتر است! این فعال رسانهای درباره این ماجرا میگوید: «روشن است در تمام این مدت به وفادارترین نام به آرمان آزادی فلسطین ایران است. این در حالی است که برخی از کشورها از اسرائیل حمایت علنی و غیر علنی میکنند. بنابراین بخش عظیمی از راهپیماییهایی که در کشورهای غربی و عربی میبینیم با هدف اعتراض به دولت خودشان است. وقاحت بعضی این کشورهای عربی در حدی بود که بعد از ۷ اکتبر آمدند و اقدامات حماس را محکوم کردند. در چنین شرایطی معلوم است مردم شهروند یک کشور عربی یا یک کشور اسلامی مانند ترکیه، با دیدن رفتار حاکمهای خود درباره فلسطین به خروش میآیند و این خشم خود را با تجمع در خیابان نشان میدهند. درحالیکه مردم ما هرساله در راهپیماییهای مختلف شرکت میکنند و درباره موضع حاکمیت نسبت به فلسطین مطمئن هستند. بنابراین جنس تجمعات در این کشورها با آنچه ما در ایران شاهد آن هستیم متفاوت است. این روزها فیلمهایی در فضای مجازی منتشر شده که مردم کشورهای عربی از دولت خود گلایه میکنند که یک میلیارد مسلمان اهل سنت منتظر ایران هشتاد میلیون نفری شیعه هستند که برای فلسطین کاری کند. آنها به سران کشورهای خود معترض هستند به این علت که سران این کشورها زد و بندهایی با اسرائیل دارند.»
میان حرفهایش وقتی اسم شیعه و سنی میآید، یادآوری میکند که در مرز طریبیل و روزهایی که فلسطین مهمترین دغدغه مسلمانان است، مسئله شیعه و سنی مطرح نیست و کسی به آن نمیپردازد: «آنچه برای مردم مهم است جان و آزادی مسلمانان است و شیعه یا سنی بود برایشان مهم نیست، این بیاهمیتی را در شکلهای مختلف نشان دادند. برای مثال نماز ظهر و عصری که در مرز طریبیل برگزار میشود قبل از نماز یک نفر و بعد از نماز یک نفر دیگر سخنرانی میکند. این سخنرانیها یکی در میان از شیوخ سنی و شیعه است. وقت نماز هم همین شکل است. یک نماز به اقامت یکی از شیوخ اهل سنت اقامه میشود و نماز بعدی را پیشنماز شیعه میخواند. ما یک نماز را به اقامت اهل سنت و نماز دیگر به اقامت اهل تشیع میخوانیم. وحدت شیعه و سنی آنقدر اینجا زیبا است که هیچ تفاوتی میان آنها به چشم نمیآید.»
رجبی و چند نفری که همراهش بودهاند، معدود ایرانیانی هستند که در طریبیل حاضر شدهاند. حال و هوای این روزها در عراق تا حدی ملتهب است و احتمال جوش و خروش مردم تا حدی بالاست که فضایی نسبتاً امنیتی به وجود آورده و همین ماجرا حضور این تیم ایرانی را با حساسیتهای بیشتری مواجه کرده است: «گرچه شرایط برای ما به نوعی امنیتی بود و یکی دو نفر میگفتند محض احتیاط با خودتان پرچم ایران میان تجمعات نبرید اما یک بار بیخیال احتیاط شدم و با پرچم ایران رفتم میان جمعیت. من و همکارانم به وضوح متوجه میشدیم که عراقیها ما را با خوشحالی به یکدیگر نشان میدهند و به همدیگر میگویند اینها ایرانی هستند؛ آنها اینجا چه کار میکنند؟ این موضوع برایشان جالب و عجیب بود. میآمدند میپرسیدند که از کجا آمدهایم و چطور خودمان را به طریبیل رساندهایم. حتی فکر میکردند که از اهواز آمدهایم. وقتی میگفتم از تهران هستیم بیشتر تعجب میکردند و یک جورهایی خوشحال میشدند که از ایران هم کسانی آمدهاند و کنار آنها هستند…»
نظر شما