ناهید مسلمی بازیگر باسابقه تئاتر، سینما و تلویزیون در گفتوگو با خبرنگار مهر درباره تازهترین فعالیتهای خود توضیح داد: این روزها مشغول نقشآفرینی در یک فیلم سینمایی هستم که یک طنز اجتماعی است. در زمینه کارهای تلویزیونی اما نزدیک ۶ سال میشود که کاری نکردهام. با وجود اینکه کارهای تلویزیونی بهتر دیده میشوند اما این مسأله تصمیم شخصی خودم است. پیشنهادهای زیادی هم دارم، اما تصمیم گرفتهام دیگر کار تلویزیونی نکنم.
وی درباره دلیل این تصمیم توضیح داد: اصلیترین دلیل آن بدحسابی است. معمولاً در پروژههای تلویزیونی پولهای ما را نمیدهند و تهیهکنندهها خیلی خوش حساب نیستند. دست ما هم به جایی بند نیست. نه فقط من که خیلی از بازیگران دیگری که شاید از من هم معروفتر باشند با این مشکل مواجه هستند. هم به این دلیل تمایل به همکاری با پروژههای تلویزیونی ندارم و هم به دلیل این که واقعاً کیفیت کارهای تلویزیونی در سالهای اخیر پایین آمده است. حس رضایت خاطری که یک بازیگر میتواند از کارش داشته باشد، متأسفانه در این کارها بهوجود نمیآید.
مسلمی گفت: درست است که برخی پروژهها پول درست و حسابی نمیدهند اما حداقلش این است که آدم خودش باید از کارش رضایت خاطر داشته باشد. چند سالی میشود که کارهای تلویزیونی این رضایت خاطر را تأمین نمیکنند و به همین دلیل بیشتر در تولیدات شبکه نمایش خانگی و فیلمهای سینمایی مشغول هستم.
مردم با «چاردیواری» مرا میشناسند
این بازیگر باسابقه درباره خاطرهسازترین نقش خود گفت: بیشتر مردم با سریال «چاردیواری» من را میشناسند که اتفاقاً به تازگی هم بازپخش شده است. با آتیلا پسیانی، سعید آقاخانی، جواد عزتی و امیر جعفری در آن پروژه همکار بودم و خیلی در حافظه مردم مانده است. اتفاقاً شبکه آیفیلم هم سالی چند بار آن را بازپخش میکند و به همین دلیل مردم خیلی آن را به یاد میآورند و آن را دوست دارند.
وی افزود: خیلی از مردم از روی صدا، مرا میشناسند. بهخصوص که تجربه بازیگری در رادیو را هم داشتهام و اغلب مردم میگویند صدای خاصی داری و از روی صدا من را میشناسند. بعضی از افراد هوش بالایی در این زمینه دارند که نشان میدهد مردم ما چقدر دقیق هستند.
کارهایی که در سینما و تلویزیون انجام ندادهام را در تئاتر انجام دادهام. همه نقشهایی که دوست داشتهام، خوشبختانه در عرصههایی مانند تئاتر و رادیو فرصت آنها را پیدا کردهام و نقشی نمانده که حسرت آن را داشته باشم
این بازیگر درباره نقشهایی که دوست داشته به او پیشنهاد بشود گفت: کارهایی که در سینما و تلویزیون انجام ندادهام را در تئاتر انجام دادهام. خوشبختانه در عرصههایی مانند تئاتر و رادیو فرصت همه نقشهایی را که دوست داشتهام، پیدا کردهام و نقشی نمانده است که حسرت آن را داشته باشم. بهخصوص که در رادیو نقشهای بسیار زیادی را تا امروز بازی کردهام و بیش از ۲۷ - ۲۸ سال میشود که در رادیو مشغول هستم.
وی افزود: نزدیک ۴۰ سال در تئاتر سابقه دارم و آنجا هم نقشهای متنوعی داشتهام. از این منظر لااقل الان نقشی به ذهنم نمیرسد که بگویم دوست داشتم آن را ایفا کنم. شاید بعدها با چنین نقشی مواجه شوم.
مسلمی درباره انتقال تجربه خود در زمینه بازیگری به دختر بازیگرش شیدا خلیق هم توضیح داد: شیدا از ۶ سالگی در کنار من روی صحنه تئاتر بوده و خودش امروز تجربه عینی بسیاری دارد. گاهی پیش آمده که نقشهایی را در خانه با یکدیگر تمرین کردهایم. حتماً با هم تمرین و تعامل داریم، در عین اینکه در نهایت خودش کارش را تا به امروز پیش برده است. معمولاً به من میگوید تو بازیگر خوبی هستی و احتمالاً چون مادرش هستم چنین نظری دارد!
وی افزود: بچههای نسل جدید این گونه نیستند که بهصورت مستقیم نشان دهند که دارند از تجربیات بزرگترها استفاده میکنند، اما در عین حال حواسشان است. بهنوعی میتوانم بگویم بهصورت پنهانی در حال استفاده از تجربیات ما قدیمیترها هستند.
در بازیگری نباید عجله کرد
این بازیگر باسابقه در پاسخ به اینکه اصلیترین توصیهاش به بازیگران جوان چیست، گفت: این است که عجول نباشند. صبوری بسیار مهم است. خود من از صحنه تئاتر صبوری و شکیبایی را یاد گرفتم. انسان با صبور بودن به آنچه میخواهد میرسد. بهخصوص در کار ما، نمیتوان یک شبه ره صدساله را طی کرد. لااقل برای من این طور بوده که به آرامی و پلهپله به اینجا رسیدهام.
وی افزود: امروز شرایط بهگونهای شده است که همه میخواهند خیلی زود دیده شوند و واقعاً صبوری میخواهد که پیشنهادهایی برای حضور در مقابل دوربین داشته باشید، اما نپذیرید. خود من بیشتر در این سالها در تئاتر کار کردهام و خیلی پیشنهادهای مقابل دوربین را رد کردم. از دهه هفتاد تازه شروع به کار تصویر کردم و آن هم با احتیاط بسیار زیاد. با وسواس زیاد نقشهایی را که پیشنهاد میشد، میپذیرفتم.
مسلمی با تأکید بر اینکه از مسیری که پیموده و از ورودش به دنیای بازیگری بهشدت رضایت دارد، یادآور شد: به اطرافیانم و جوانترها توصیه میکنم که سراغ رشتههای هنری بروند. به بزرگترها توصیه میکنم که اجازه دهند فرزندانشان حتماً یک رشته هنری را دنبال کنند. حتماً درآمد داشتن و رسیدن به جایگاه پزشک و مهندس خوب است اما در کنارش حتماً باید هنر هم باشد. هنر واقعاً دوست انسان میشود و خیلی در زندگی به او کمک میکند. شخصاً خیلی خوشحالم که دخترم هم از کودکی راه خودش را در دنیای هنر پیدا کرد و این را بزرگترین شانس خودم در زندگی میدانم.
این بازیگر درباره شباهت ظاهری خود با گیتی معینی و اینکه گاهی مردم عادی آنها را بهعنوان بازیگر، با یکدیگر اشتباه میگیرند، بیان کرد: خیلی این اتفاق افتاده است. در حالی که شاید چهرههایمان شبیه باشد اما فضای فعالیتمان و سابقهمان بهخصوص در حوزه تئاتر خیلی متفاوت است. از نظر تصویری اما پیش آمده که گاهی من را خانم معینی صدا کردهاند و توضیح دادهام که من بازیگر دیگری هستم. خانم معینی کارهای طنز تصویری بیشتری داشتهاند و من بیشتر تجربه تئاتری داشتهام.
به بزرگترها توصیه میکنم اجازه بدهند فرزندانشان حتماً یک رشته هنری را دنبال کنند. حتماً درآمد داشتن و رسیدن به جایگاه پزشک و مهندس خوب است، اما در کنارش حتماً باید هنر هم باشد. هنر واقعاً دوست انسان میشود و خیلی در زندگی به او کمک میکند
فضای همکاری امروز در سینما دوستانهتر از گذشته است
مسلمی درباره تفاوت شرایط بازیگری امروز نسبت به دهههای قبل هم گفت: فاصله زیادی که پیش از این میان کارگردان و عوامل دیگر با بازیگران بود به نظرم خیلی کمتر شده و فضای کاری شکل دوستانهتری پیدا کرده است. البته شاید این مسأله مربوط به تجربه شخصی من باشد. شاید به دلیل بالا رفتن سن و سالم چنین احساسی به کارگردانها دارم. هم وقتی با محمد کارت کار میکردم این حس دوستانه وجود داشت و هم این روزها که در حال همکاری با کارگردان دیگری هستم چنین حسی وجود دارد. با شهرام شاهحسنی و یا آیدا پناهنده هم با همین دوستی همکاری داشتیم.
وی افزود: وقتی بهعنوان یک بازیگر و با اطلاع از سابقه یک کارگردان، حضور در یک پروژه را میپذیرید، باید به گفتههایش تن بدهید از این رو هر نوع بحث و جدل در کار را بیحاصل میدانم. اگر پیشنهادی هم داشته باشید، باید بهصورت دوستانه آن را مطرح کنید و اگر پذیرفته نشد هم طبیعتاً حرف آخر با کارگردان است.
این بازیگر باسابقه در پایان یادآور شد: واقعاً مردم لطف بسیار زیادی به ما دارند و ما هم در پاسخ به این لطف، هیچ کاری از دستمان برنمیآید، نهایت بتوانیم یک عکس بگیریم و امضایی بدهیم اما این لطف حد ندارد. خاطرم است آن اوایل که شاید یک سریال کار کرده بودم و شیدا هنوز مشغول تحصیل بود، در خیابان فلسطین با هم به یک قنادی رفتیم. آن زمان هنوز شناختهشده نبودم اما صاحب آن قنادی وقتی شیرینی را به ما داد، حاضر نشد پولش را بگیرد و گفت شما هنرمند این مملکت هستید. چون این اتفاق مربوط به اوایل کار من است و فکر میکنم هنوز به شهرت نرسیده بودم، بهشدت در حافظهام مانده است و فراموشش نمیکنم.
نظر شما