حجت الاسلام یدالله حاجی زاده، استادیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در گفتوگو با خبرنگار مهر گفت: قرآن کریم کتاب هدایت است و برای هدایت و راهنمایی ما انسانها نازل شده است، بخشی از تعالیم قرآن فردی است و بخشی از آن تعالیم اجتماعی است. این تعالیم اجتماعی ناظر به زندگی اجتماعی انسان هاست که بخشی از آنها مربوط میشود به ارتقا و انحطاط تمدنها. به تعبیری آیات قرآن هم علل ارتقا یا اعتلای تمدنها را بیان کردند و هم علل انحطاط و سقوط تمدنها و جوامع را از آیات قرآن کریم میتوان استنباط کرد.
وی افزود: نکته بعدی اینکه بدون شک، سرگذشت هر جامعهای در دستان افراد خود آن جامعه است و پیشرفت و یا پسرفت جامعه، طبیعتاً به دست کسانی است که در آن جامعه زندگی میکنند و این حقیقت در برخی از آیات قرآن بدان اشاره شده از جمله در آیه ۱۱ سوره مبارکه رعد، خداوند متعال میفرماید، «إِنَّ اللهَ لا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ وَ إِذَا أَرَادَ اللهُ بِقَوْمٍ سُوءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ وَ مَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَالٍ» «برای هرکس، مأمورانی است که پیدرپی، از پیشرو، و از پشت سر او را از فرمان خدا حفظ میکنند؛ و خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمیدهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند. و هنگامیکه خدا برای قومی، بدی بخواهد، هیچچیز مانع آن نخواهد شد؛ و جز خدا، سرپرستی نخواهند داشت. همین مضمون در آیه ۵۳ سوره مبارکه انفال هم به نوعی تکرار شده است.
حاجی زاده اظهار کرد: اینکه عوامل ارتقا یا اعتلا یا عوامل پیشرفت و در مقابل آن عوامل انحطاط و سقوط تمدنها که در قرآن بیان شده، چه بسا با یکدیگر یک ارتباط وثیقی داشته باشند یعنی هر یک از عوامل اعتلا یا انحطاط به نوعی با عامل متضادش در مرتبط است. به این معنا که اگر عاملی مثل ظلم عامل انحطاط ملتی باشد، طبیعتاً نقطه مقابل آن که عدالت است عامل اعتلا و عامل پیشرفت جامعه خواهد بود.
ایمان به خدای متعال از عوامل ارتقای تمدن هاست
وی افزود: به نظر میرسد، یکی از عوامل ارتقا تمدنها از منظر قرآن ایمان است. ایمان به خداوند متعال، ایمان به حقایق غیبی که در ابتدای سوره مبارکه بقره هم به آن اشاره شده که میتواند محرک باشد و میتواند باعث پویایی بشود، در قرآن کریم در آیه ۱۳۹ سوره مبارکه آل عمران، خداوند متعال میفرماید: «وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ» «و شما برترید اگر ایمان داشته باشید» در این آیه خداوند متعال صراحتاً برتری و پیشرفت را مرهون دینداری، مرهون ایمان دانسته که اگر این ایمان وجود داشته باشد چه بسا این برتری و پیشرفت حاصل خواهد شد. یا مثلاً در آیه ۹۶ سوره اعراف خداوند میفرماید: «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَیٰ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَرَکَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَٰکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ» «و چنانچه مردم شهر و دیارها همه ایمان آورده و پرهیزکار میشدند همانا ما درهای برکاتی از آسمان و زمین را بر روی آنها میگشودیم و لیکن تکذیب کردند ما هم آنان را سخت به کیفر کردار زشتشان رسانیدیم» «بنابراین خود ایمان به عنوان یک عامل میتواند باعث پیشرفت محسوب شود.
امنیت موجب رشد و پیشرفت جامعه خواهد شد
استادیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی دو، خاطرنشان کرد: به عنوان دومین عامل ارتقا تمدنها از نظر قرآن میتوانیم به امنیت اشاره کنیم. امنیت مقولهای است که هر جامعهای برای پیشرفت به این عامل نیازمند است. با وجود هرج و مرج و نابسامانی طبیعتاً پیشرفتی حاصل نمیشود. اگر امنیت باشد. پیشرفت در ضمن امنیت حاصل خواهد شد. قرآن کریم به داستان قومی اشاره دارد که با دارا بودن امنیت نعمتهای زیادی بر آنها نازل میشود. در سوره مبارکه نحل، آیه ۱۱۳ که خداوند میفرماید: «وَلَقَدْ جَاءَهُمْ رَسُولٌ مِنْهُمْ فَکَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمُ الْعَذَابُ وَهُمْ ظَالِمُونَ» «و رسولی از خود آنها بر آنها آمد ولی او را تکذیب کردند، و عذاب بر آنها فرا رسید در حالی که ستمکار بودند». خداوند قریه و آبادی را مثال میزند که این آبادی دارای امنیت است. نعمتها از هر جانبی به این منطقه میرسد. طبیعی است که وقتی امنیت باشد، تجارت و کسب و کارها رونق میگیرد، هر کسی به یک شغلی مشغول است و همه این موارد خود باعث پیشرفت جامعه میشود و شاید بتونیم این معنا را از این آیه برداشت کنیم.
تاکید قرآن کریم بر علم آموزی به عنوان عامل پیشرفت جوامع
وی تصریح کرد: عامل بعدی که از منظر قرآن کریم باعث پیشرفت و ارتقا جوامع محسوب میشود به نظر میرسد که علم است. ما میبینیم که قرآن کریم در آیات متعددی پیروان خودش را به داشتن علم و آگاهی فراخوانده، حتی اولین آیاتی که بر پیامبر اکرم (ص) نازل شده، تعبیر علم، قلم و… در این آیات مرتب تکرار شده. تاکید بر علم و علم آموزی، در آیات سوره مبارکه علق و نیز در آیات متعددی تکرار شده است. در آیه ۹ سوره مبارکه زمر، خداوند میفرماید: «أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّیْلِ سَاجِدًا وَقَائِمًا یَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَیَرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ ۗ قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ ۗ إِنَّمَا یَتَذَکَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ» «(آیا آن کس که شب و روز به کفر و عصیان مشغول است بهتر است) یا آن کس که ساعات شب را به طاعت خدا به سجود و قیام پردازد و از عذاب آخرت ترسان و به رحمت الهی امیدوار است؟ بگو: آیا آنان که اهل علم و دانشاند با مردم جاهل نادان یکسانند؟ منحصراً خردمندان متذکر این مطلبند». خداوند در حقیقت با یک استفهام انکاری، میخواهد بگوید که نه قطعاً آنکه میداند با آنکه نمیداند برابر نیست، کسی که میداند برتر است، و این آیه میخواهد به این مطلب اشاره کند که ارتقا و پیشرفت در پرتو علم و آگاهی است و اگر نباشد، خود یک عامل پس رفت محسوب میشود.
وی خاطرنشان کرد: در یکی دیگر از آیات قرآن کریم، آیه ۱۱ سوره مجادله، خداوند میفرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا قِیلَ لَکُمْ تَفَسَّحُوا فِی الْمَجَالِسِ فَافْسَحُوا یَفْسَحِ اللَّهُ لَکُمْ ۖوَإِذَا قِیلَ انْشُزُوا فَانْشُزُوا یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَالَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ ۚ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ» «ای اهل ایمان، هرگاه شما را گفتند که در مجالس خود جای را (بر یکدیگر) فراخ دارید، جای باز کنید (و برای نشستن مکان بالاتر و نزدیکتر به پیغمبر تنازع و تزاحم مکنید) تا خدا بر توسعه (مکان و مقام و منزلت) شما بیفزاید و هرگاه گفتند که از جای خود (برای توسعه مجلس یا کار خیر دیگری) برخیزید، برخیزید، تا خدا مقام اهل ایمان و دانشمندان شما را (در دو جهان) رفیع گرداند، و خدا به هر چه کنید به همه آگاه است».خداوند به آنهایی که علم آموختند درجات می بخشد، و چه بسا منظور از درجات فقط درجات اخروی نیست و میتواند به نعمات و کامروایی در دنیا نیز اشاره داشته باشد.
حاجی زاده بیان کرد: از نظر قرآن کریم، یکی از عوامل انحطاط تمدنها و جوامع ناسپاسی و کفران نعمت است. که اگر جامعهای نسبت به نعمتهایی که خداوند در اختیارشان گذاشته؛ ناسپاس باشند و کفران نعمت کنند، چه بسا این کفران نعمت باعث میشود که این نعمات از او گرفته شود. همانطور که خداوند متعال در آیه ۲۸ سوره مبارکه ابراهیم، میفرماید: «أَلَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ کُفْرًا وَأَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ» «هیچ ندیدی حال مردمی را که نعمت خدا را به کفر مبدل ساختند و (خود و) قوم خود را به دیار هلاکت رهسپار کردند؟» در اینجا منظور رهبران جوامع هستند، یا کسانی که در جامعه امور به دست آنهاست و اینها نعمت خداوند را و نعمتهایی که به آنها عطا شده را ناسپاسی کردند و کفران کردند و باعث شدند که قوم آنها به نابودی کشیده بشود و بدین ترتیب قوم خودشان را به نابودی و انحاطط کشاندند.
انحطاط اخلاقی و فساد عامل سقوط جامعه
وی افزود: نکته بعدی درباره عوامل انحطاط از منظر قرآن، انحطاط اخلاقی و فساد است. قرآن کریم در آیات متعددی، انحطاط اخلاقی و فساد را عامل انحطاط و سقوط دانسته و فسق و گناه را چه بسا مقدمهای دانسته برای نابودی جوامع که در آیه ۱۶ سوره مبارکه اسرا هم به این مطلب اشاره شده. در قرآن کریم در سورهها و در آیات متعددی به داستان اقوامی اشاره شده که از نعمتهای الهی برخوردار بودند، از امنیت برخوردار بودند. جامعه شأن نسبتاً پیشرفته بوده و مردم سرگرم زندگی خود بودند، اما به خاطر ورود فساد و بی بندوباری، گرفتار عذاب الهی شدند. چه بسا به آنها هشدار هم داده شده، اما توجه نکردند و سرانجام آنها نابودی بوده. اقوامی مثل قوم ثمود، لوط و آنها موادری هستند که قرآن به آنها اشاره کرده. به عنوان مثال در سوره اعراف آیه ۸۵ خداوند میفرماید: «وَإِلَیٰ مَدْیَنَ أَخَاهُمْ شُعَیْبًا ۗ قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَکُمْ مِنْ إِلَٰهٍ غَیْرُهُ ۖ قَدْ جَاءَتْکُمْ بَیِّنَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ ۖ فَأَوْفُوا الْکَیْلَ وَالْمِیزَانَ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیَاءَهُمْ وَلَا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا ۚ ذَٰلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ» «و به اهل مدین برادر آنها شعیب را فرستادیم، گفت: ای قوم، خدای یکتا را بپرستید که شما را جز او خدایی نیست، اکنون از جانب پروردگارتان بر شما برهانی روشن آمد پس در سنجش، کیل و وزن را تمام دهید و به مردم کمفروشی نکنید، و در زمین پس از نظم و اصلاح آن (با آمدن قوانین آسمانی)، به فساد برنخیزید. این کار (یعنی خدا را به یگانگی پرستیدن و با خلق به عدالت کوشیدن و در وزن خیانت نکردن) برای شما بسیار بهتر است اگر (به خدا و روز قیامت) ایمان دارید». در آیه بعد میفرماید «این فساد و نافرمانی، سرانجام باعث سقوط و نابودی آنها شد. همان نافرمانی در مقابل دستورات اخلاقی، در برابر پیامبری که برای آنها دستورات الهی آورده بود. همچنین در آیات ۸۰ تا ۸۴ سوره اعراف در مورد قوم لوط آمده، حضرت لوط از آنها میخواهد که دست از گناه بردارند، ولی آنها همچنان خواستار انجام آن عمل زشت بودند که سرانجامشان نابودی بود. و تنها اقوام و خانواده حضرت لوط که اهل آن فساد و گناه نبودند، نجات پیدا کردند. و بقیه نابود شدند.
حاجی زاده عنوان کرد: ظلم و ستم را هم میتوان به عنوان یکی از عوامل انحطاط تمدنها از منظر قرآن نام برد. به عنوان مثال در آیه ۵۹ سوره مبارکه آل عمران خداوند میفرماید: «ما اهل هیچ قریه ای را نابود نمیکنیم مگر ظالم و ستمگر باشند. بنابراین پایداری حکومتها در جلوگیری از ظلم و ستم است، خداوند در آیه ۱۱ سوره مبارکه انبیا میفرماید:» چه بسیار آبادیهایی که اهل ستم بودند، ظلم به عنوان یکی از عوامل زوال معرفی شده». ما میبینیم که در روایات اهل بیت (ع) هم به این موضوع اشاره شده، کما اینکه در حدیثی از حضرت علی (ع) است که هیچ مسئلهای مثل ظلم و خونریزی به ناحق، باعث نابودی نمیشود، حضرت در نامهای به مالک اشتر هشدار میدهند، که از خونریزی و از ظلم نسبت به مردم پرهیز کند و چه بسا حضرت این موضوع را به عنوان مهمترین عامل در نابودی جامعه دانستند.
پرهیز از اختلاف و تفرقه
وی افزود: آخرین موردی که میتوان به عنوان عوامل انحطاط جوامع از نظر قرآن به آن اشاره کرد، جنگ و اختلاف و درگیری است، قرآن کریم همه ما را به وحدت دعوت کرده و از نزاع، اختلاف و تفرقه برحذر داشته و این عامل یکی از مهمترین عواملی است که میتواند باعث اعتلا و یا انحطاط بشر بشود.
حاجی زاده بیان کرد: خداوند متعال در آیه ۴۶ سوره مبارکه انفال مردم را از نزاع و خصومت برحذر داشته و به آثار این نزاع و خصومت و درگیری اشاره میکند و میفرماید که بشر را دچار شکست، نابودی قدرت و عظمت مینماید.
وی در پایان گفت: وحدت به عنوان عامل پیشرفت و از طرفی اختلاف و درگیری به عنوان عامل نابودی، بحث بسیار مهم و دامنه داری است که شاید بتوانیم آن را به عنوان مهمترین عامل پیشرفت یا از طرفی انحطاط جوامع دانست و به نظر میرسد که ما باید روی یک سری عواملی مانند وحدت و پرهیز از تفرقه و اختلاف بیشتر تکیه کنیم و مردم را بیشتر به اهمیت وحدت و ضررهایی که از ناحیه تفرقه، جوامع دچارش میشوند آگاه کنیم و این خود میتواند باعث پیشرفت شود. الان ما میبینیم که هم در میان شیعیان و هم در میان اهل سنت، گروههای افراطی هستند که متأسفانه به وحدت جامعه اسلامی آسیبهای جدی وارد میکنند. به نظر میرسد که ما اگر بتونیم وحدت را به عنوان یکی از آموزههای قرآن کریم بیشتر به مردم آگاهی ببخشیم و از طرفی بتوانیم تفرقه را به عنوان عامل برانداز و عامل انحطاط بیشتر مردم را متوجه آن کنیم جامعه اسلامی میتواند به سمت پیشرفت حرکت کند، یعنی اگر این چالشهایی که در برابر جامعه اسلامی است بتوانند به خوبی مدیریت شوند چه بسا جامعه اسلامی رو به پیشرفت باشد و من تا حدود زیادی به آینده امیدوار هستم و امیدوارم که با تدابیری که اندیشیده میشود چه از سوی زمامداران و چه از سوی افراد تأثیرگذار، این اختلافات و این درگیریها کمتر شده و با کاهش آنها امنیت و آرامش در جوامع نهادینه شود.
نظر شما