به گزارش خبرنگار مهر، این روزها تالار حافظ میزبان نمایش «سلام خداحافظ» به نویسندگی آثول فوگارد، دراماتورژی محمد امیریاراحمدی و کارگردانی شهابالدین حسینپور است. در این اثر نمایشی که ساعت ۲۰:۳۰ به صحنه میرود، مهدی فریضه، هدیه آزیدهاک، امیر صدیقیان به ایفای نقش میپردازند.
«سلام خداحافظ» درباره رویاباختگی انسانها و شرایطی است که اجازه نداده به آرزوهایشان برسند.
محسن خیمهدوز منتقد تئاتر بعد از تماشای «سلام خداحافظ»، طی یادداشتی به تحلیل این اثر نمایشی پرداخته است.
در این یادداشت آمده است:
«داستان یک فروپاشی
یادداشتی تحلیلی بر نمایش «سلام خداحافظ»
دیدن نمایشی از آتول فوگارد (۱۹۳۲- سفیدپوستی از آفریقای جنوبی) به تنهایی جذاب است. نمایشنامهنویس، رماننویس، کارگردان و بازیگری که با نوشتن ۳۵ نمایشنامه و ۴ کتاب و چند فیلمنامه یک منتقد حرفهای آپارتاید آفریقای جنوبی نیز است که نقدها و مبارزاتش از زمان دستگیری ماندلا تا زمان ریاستجمهوری ماندلا پیوسته ادامه داشته است. فوگارد یک زمان طولانی برای مبارزه، انتقاد، اندیشیدن و نوشتن را تا امروز که ۹۰ ساله است طی کرده و نوشتههایش همچنان خواندنی است و اجراهایش، همچنان دیدنی.
نمایش «سلام خداحافظ» نوشته آتول فوگارد یکی از آنهاست. نمایشی طولانی که هر چند ممکن است برخی مواردش با زیست ایرانی منطبق نباشد یا برای یک نمایش صحنهای زمان بلندی داشته باشد، اما همچنان واجد اهمیت دراماتیک است. در اجرای صحنهای که شهابالدین حسینپور در تالار حافظ به اجرا برده، با دراماتورژی محمد امیریاراحمدی (با بازیهای خوب مهدی فریضه و هدیه آزیدهاک) کوتاهتر از اصل نمایش است و برخی تغییرات جزیی دراماتیک در داستان داده شده تا برای مخاطب ایرانی جذابتر شود از جمله اینکه اندکی حالت معمایی به داستان داده شده تا جذابتر شود در عین حال که بافت اصلی نمایش حفظ شده است.
سه ویژگی که رومن رولان برای یک نمایش تئاتری تاثیرگذار در نظر گرفته بود در «سلام خداحافظ» هم دیده میشود: لذتبخش بودن، انرژیبخش بودن و خردورز بودن.
«سلام خداحافظ»، تحت تاثیر این ویژگیهای متنی، چند خصوصیت دیگر در اجرا هم به متن اضافه میکند: کشش دراماتیک قوی، درگیر کردن مخاطب با اثر، درگیر کردن مخاطب با خودش، ایجاد پرسش در ذهن مخاطب.
انتخاب این نمایشنامه برای اجرای صحنهای از این منظر انتخاب هوشمندانهای است زیرا نوعی زنمحوری را در آن به تصویر میکشد؛ وضعیت رقتبار دختر خانواده، وضعیت ترحمانگیز مادر خانواده (که ترس شناسنامه اوست). این وضعیت در کنار روایتی است از دختر و پسر خانواده که هر ۲ نمادی هستند هم از سلطه بر خانواده، هم از سلطهپذیری از بیرون خانواده. سلطهگری و سلطهپذیری که نماد بارزش پول بوده و در پول خلاصه میشده است. شیای به نام پول که خانوادهای را متلاشی کرده است و در اینجا پول دیگر فقط یک شی و ابزار برای مبادله اقتصادی و کالایی نیست بلکه نماد سلطه کانتکست است بر تکست. نماد سلطه مناسبت بیرونی است بر درونیات سوژه کنشگری که دیگر فعال نیست بلکه ابزاری منفعل است در دستان زمینههای انضمامی (سیاسی، تاریخی اجتماعی) و اعضای خانواده «سلام خداحافظ» در چنین لابیرنت و معماگونهای اسیر آمدهاند. (و به طور کلی بر انسان). به همین دلیل «سلام خداحافظ» نمایشی است از کشمکشهای درونی و بیرونی آدمها و کاراکترها. از کشمکشهای تنهایی و ترس دردآور زنی که نمیتواند آن را به زبان بیاورد تا کمشکشهای درونی و بیرونی دختری که برای زندهماندن در یک جامعه وحشی تلاش بیهود میکند زیرا میداند، میفهمد و میبیند دیگر هیچ پشتوانهای برای تکیهکردن ندارد.
نمایش در اجرا با فرم مورد نظر نویسنده، آتول فوگارد هم هماهنگ است: فرم ساده، نور ساده، صحنه ساده و خلوت که به تدریج رو به شلوغی میرود تا در انتها که به اوج پراکندگی میرسد. ریتم دیالوگها نیز از ساده و در سکوت به ضرباهنگ تند و شلوغ میرسد، درست مثل یک فروپاشی. آغازی آرام با فرجامی شلوغ، تند و سریع.
در نقد این اثر ارزشمند در فرصتی دیگر سخن خواهم گفت. فعلا باید این نمایش را دید و لذت برد.»
عکس از رامتین جهانبانی است.
نظر شما