۲۶ آذر ۱۴۰۲، ۹:۱۵

مطالعه و مرور فاطمی؛

نوارهایی که حاج کریم از گفتار علامه امینی ضبط کرد و کتاب شدند

نوارهایی که حاج کریم از گفتار علامه امینی ضبط کرد و کتاب شدند

حاج کریم رومنا (دستمالچی) که تنها مخاطب علامه امینی هنگام بیان این مطالب بوده، آن ها را در نوارهایی منحصر به فرد ضبط کرد.

خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: کتاب «فاطمه‌الزهرا (س)» با تدوین حبیب چایچیان به تازگی توسط انتشارات امیر کبیر به چاپ نوزدهم رسیده است. این کتاب گفتارهایی از علامه امینی، صاحب کتاب الغدیر، در خصوص فضائل، مناقب و مقام والای حضرت زهرا (س) را شامل می‌شود.

روز شهادت حضرت زهرا (س) دلیل خوبی برای نگاه دوباره و مرور این کتاب است.

حاج کریم رومنا (دستمالچی) که تنها مخاطب علامه امینی هنگام بیان مطالب این کتاب بوده، این مطالب را در نوارهایی منحصر به فرد ضبط کرده است. پانزده سال بعد این نوارها در اختیار حبیب چایچیان (حسان)، شاعر پرآوازه آئینی، قرار گرفت تا با تنظیم جملات و بازنویسی کامل آن گفتار، بدون اینکه در مفهوم مطالب سنگین کتاب کوچک‌ترین تغییری حاصل شود، آن را به صورت یک کتاب تدوین و آماده کند.

اعتقاد مردم بر این است و معمولاً چنین می‌پندارند که مناقب و فضائل حضرت زهرا (س) فقط به این جهت است که دختر حضرت رسول اکرم (ص) بوده اما باید معتقد بود که حضرت فاطمه (س) صاحب ولایت کبری است؛ یعنی همان طور که باید به ولایت رسول اکرم، امیرالمومنین و حسنین (ع) ایمان داشت، باید به ولایت حضرت صدیقه زهرا (س) نیز اعتراف کرد و معتقد بود.

برای اثبات این موضوع، می‌توان مطالب را از دو نظر تحقیق و بررسی کرد و در دو بخش آنها را خلاصه کرد:

بخش اول: فاطمه (س) از دیدگاه قرآن، و بررسی آیاتی که مربوط به آن حضرت است.

بخش دوم: فاطمه (س) از دیدگاه روایات و بررسی احادیثی که در مناقب و فضائل آن حضرت وارد شده، و هم ردیف مناقبی است که در شأن پیامبر اکرم و امیرالمومنین و اولاد معصوم (ع) است.

فاطمه (س) از دیدگاه قرآن

بخش اول این کتاب با آیه «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا آغاز می‌شود، خدا چنین می‌خواهد که رجس (هر آلایش) را از شما خاندان نبوت ببرد و شما را پاک و منزه گرداند.»

برخی را عقیده بر این است که چون این آیه شریفه بین دو آیه واقع شده که آن آیات درباره زوجات پیغمبر (ص) نازل شده است؛ بنابراین به همان نسق، این آیه هم باید در شأن زوجات آن حضرت باشد و ما لازم می‌دانیم که از پنج طریق به این آیه نظر کنیم:

اول بررسی اینکه بعد از نزول این آیه، از رسول اکرم (ص) درباره آن نصی (کلام صریحی) هست که آیه تطهیر در شأن چه کسی نازل شده است؟

دوم اینکه در این موضوع، از خود زن‌های پیغمبر اکرم (ص) کلام معتبر و صریحی وجود دارد که دلالت کند این آیه درباره کیست؟ آیا یکی از آنان ادعا کرده است که آیه تطهیر در شأن ما زنان پیامبر نازل شده است؟ یا اینکه عکس این مطلب را اظهار نموده است؟

سوم اینکه آیا علی یا اولاد امیرالمومنین (ع) با این آیه احتجاج و منا شده کرده‌اند؟ آیا ادعا کرده‌اند که این آیه در شأن ما اهل بیت است و در غیر ما نیست؟ و آیا در مقام احتجاج از صحابه چه شنیده‌اند؟

چهارم اینکه آیا از خود صحابه کلام معتبر و صریحی در این باره موجود است که آیه تطهیر درباره چه کسی نازل شده است؟

پنجم اینکه رجال تفسیر و حدیث در این باره چه می‌گویند؟ آیا با نظر آن کسانی که می‌گویند آیه تطهیر (مانند دو آیه قبل و بعد آن) مربوط به زوجات پیغمبر است هم رأی و موافق هستند؟ یا اینکه می‌گویند نه خیر، چون درباره شأن نزول این آیه، نص (کلام معتبر و صریحی) وجود دارد، لذا باید تابع آن نص شد.

بنابراین آنچه درباره آیه تطهیر بیان می‌شود از این پنج طریقه که گفته شد بیرون نیست.

آیه تطهیر در این بخش از کتاب «فاطمه الزهرا (س)» در گفتار پیامبر اکرم (ص)، زنان پیامبر اکرم (ص)، ائمه اطهار (ع) و حضرت زهرا (س)، صحابه و رجال تفسیر و حدیث بررسی شده است.

در بخش بررسی آیه تطهیر و گفتار پیامبر اکرم (ص) چنین می‌خوانیم: اما آنچه نفس قضیه است: در شأن نزول این آیه روایات متواتری در دست است که حاکی است آیه تطهیر در خانه‌ام سلمه نازل شده است و در آن هنگام رسول اکرم (ص)، حضرت صدیقه، امیرالمومنین، و حسنین (ع) حضور داشته‌اند. جناب ام سلمه خودش از رسول اکرم (ص) تقاضا می‌کند که من نیز به جمع شما داخل بشوم و تحت کسا نزد شما خاندان رسالت قرار گیرم؟ حضرت او را نهی کرد و فرمود: «نه تو داخل نشو وَ أنتِ فِی خَیر؛ چون این آیه مخصوص است به ما پنج تن.»

نام جماعتی از صحابه که شأن نزول این آیه را به همین ترتیب نقل کرده‌اند و روایات آنها متواتر است به این شرح است: سعد بن ابی وَقاص، انس بن مالک، ابن عباس، ابوسعید خدری، عمربن ابو سلمه، واصله بن اسقع، عبدالله بن جعفر، ابو حمرا هلال، عایشه، ام سلمه، ابو هریره، معقل بن یسار، ابو طفیل، جعفر بن حبان، حبیره، ابو برزه اسلمی، مقداد بن اسود.

روایاتی که صحابه مذکور نقل کرده‌اند، در این موضوع هم رأی و هم سخن هستند که آیه شریفه تطهیر در خانه‌ام سلمه نازل شده، و فقط در شأن پنج تن بوده است و هیچیک از زنان پیغمبر (ص) داخل این قضیه نیست، و این مطلب از مسلمات است. غیر از حضرات صحابه، تقریباً سیصد نفر دیگر نیز این روایت را به همان ترتیب و با ذکر اینکه محل نزول آیه خانه‌ام سلمه بوده است، نقل کرده‌اند. و ما مشخصات این سیصد نفر را که در قرون مختلفه می زیسته‌اند به تقضیل در کتاب الغدیر شرح داده‌ایم.

تمام این سیصد نفر نصوصی از پیغمبر اکرم (ص) نقل کرده‌اند که بعد از نزول آیه تطهیر از حضرت پرسیده شد که این آیه شریفه در شأن کیست؟

حضرت فرمود: «منم، علی، فاطمه و حسنین (ع)»

پس باتوجه به مطالب فوق، جای هیچ گونه تردیدی نیست که حضرت صدیقه زهرا (س) نیز مشمول آیه تطهیر است و در کلمه «اَهلَ البَیت» او نیز مراد است. گذشته از اینها، پیغمبر اکرم (ص) برای اثبات و روشن شدن حقیقت امر، کار بسیار جالبی کرده است که ۹ نفر از صحابه آن را نقل کرده‌اند، به این شرح که بعد از نزول این آیه حضرت رسول (ص) هر روز تا زمان وفاتش تقریباً هنگام خروج از منزل که برای اقامه نماز صبح به مسجد تشریف می‌برد، قبل از نماز صبح به در خانه حضرت صدیقه (س) می‌آمد و می‌فرمود: «اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَهلَ البَیتِ إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً؛ سلام بر شما ای اهل بیت، به درستی که خدا اراده فرموده است که هر ناپاکی را از شما خاندان نبوت دور گرداند و شما را پاک و منزه نماید.»

راوی دیگری می‌گوید: من شش ماه در مدینه بودم و این جریان را هر روز مشاهده کردم. راوی دیگر نقل می‌کند: من نه ماه در مدینه توقف کردم و هر روز ناظر این صحنه بودم. راوی دیگر اظهار می‌دارد: من دوازده ماه در مدینه ساکن بودم و هر روز شاهد این روش پیامبر (ص) بودم و این جریان تا آخرین روز زندگانی رسول اکرم (ص) ادامه داشته است.

پس با توجه به مطالب مذکور کاملاً روشن است که آیه تطهیر مختص به خانه حضرت صدیقه (س) بوده است و آن اشخاصی که در آنجا ساکن بوده‌اند.

حضرت رسول اکرم (ص) که به این روش، به این استمرار، به این استقرار و در این مدت متوالی، هر روز بر در خانه زهرا (س) می‌آمد، منظورش این بوده که اگر کسی سخنان آموزنده و تعیین کننده او را دیروز نشنیده، امروز بشنود، و اگر امروز نشد فردا و اگر فردا نشد، در روزهای دیگر...

همه صحابه، چه آنان که در مدینه حضور داشتند و چه مسافرانی که وارد شهر می‌شدند، از این روش رسول اکرم (ص) آگاه شدند که آیه تطهیر فقط و فقط در شأن خاندان پیغمبر (ص) پنج تن نازل شده است.

هر کس ایمان به ولایت حضرت صدیقه (س) نداشته باشد نفرین شده است

آنچه در روز قیامت همه در مقابل آن مسئول هستند، عبارت است از ولایت چهارده معصوم (ع) که از جمله ولایت حضرت صدیقه (س) است، چنانچه در روایتی از جابر بن عبدالله در این کتاب نقل شده است: عربی بادیه نشین آمد حضور پیغمبر اکرم (ص) و عرض کرد؛ یا محمد (ص) اسلام را به من عرضه بدار. فرمود: شهادت بده به یکتایی خدای تعالی، و اینکه محمد (ص)، بنده و فرستاده اوست. اعرابی عرض کرد: یا رسول الله در مقابل این رسالت که مرا هدایت فرمودید آیا از من مزدی هم می‌خواهید؟ پیامبر فرمود: نه، به جز موت خویشان نزدیک، که اجر رسالت من است. اعرابی گفت: خویشان نزدیک خودم را دوست بدارم یا خویشان تو را یا رسول الله؟

پیامبر فرمود: خویشان نزدیک مرا. اعرابی عرض کرد: یا رسول الله اینک دستت را به دست من بده، تا برای دوستی تو و نزدیکانت با تو بیعت کنم. خدا لعنت کند کسی را که تو را و خویشان تو را دوست ندارد. پیامبر اکرم به این دعای او آمین فرمود.

پس هر کس ایمان و اعتقاد به ولایت و مودت حضرت صدیقه (س) نداشته باشد نفرین شده است به زبان پیامبر (ص) در روایت دیگری «طبری» و «ابن عساکر»، و «حاکم حسکانی» در شواهد التنزیل به چند طریق از «ابی امامه باهلی» نقل کرده‌اند که پیامبر فرمود: به درستی که خدای تعالی نهال وجود پیامبران را متفاوت و متفرق آفرید، ولی درخت وجود من را جداگانه، واحد و منحصر به فرد خلق فرمود. من خود استقلال دارم. کسی در اصالت وجود من شریک من نیست، من اصل آن درختم، علی (ع) ساقه آن، فاطمه (س) لقاح (مایه باروری آن) و حسن و حسین (ع) میوه‌های درخت وجود من هستند هرکس شاخه‌ای از شاخه‌های آن درخت را دستاویز خود کند نجات یافته است و هر کس از آن دور شود به گمراهی افتد و اگر بنده‌ای از بندگان خدا سه هزار سال بین صفا و مروه خدا را عبادت کند ولی صبحت ما پنج تن را درک نکرده باشد خدای تعالی او را به آتش افکنده.

فاطمه (س) از دیدگاه روایات

چنان که گفته شد، اخبار و احادیث مورد اطمینان که از فریقین (شیعه و سنی) در منقبت حضرت صدیقه (س) وارد شده است، به دو بخش تقسیم می‌شود:

بخش اول: احادیثی که در ذیل آیات شریفه نقش شده است، و ما آنها را به عنوان «فاطمه (س) از دیدگاه قرآن» مورد بحث قرار دادیم.

بخش دوم: سایر روایات که در شأن حضرت صدیقه (س) وارد شده است و می‌توان آنها را تحت عنوان «فاطمه (س) از دیدگاه روایات» بررسی و تشریح کرد. این احادیث دو دسته است. یک دسته اشتراکی است، یعنی روایاتی در منقبت حضرت رسول اکرم، امیرالمومنین و حسنین (ع) است که حضرت زهرا (س) نیز در آن مناقب اشتراک دارد. دسته دوم احادیث اختصاصی است، یعنی روایاتی که مخصوص است به مدایح و فضائل حضرت صدیقه (س) و ما اخبار دسته اول را در پانزده موضوع رده بندی و مورد بحث و بررسی قرار می‌دهیم.

زهرا (س) یکی از علل آفرینش است

در این موضوع اخبار بسیاری از فریقین (شیعه و سنی) روایت شده است که به موجب آنها ثابت می‌شود، حضرت صدیقه (س) سبب آفرینش (عالم) بوده است، همان گونه که پدر بزرگوارش، امیرالمومنین و حسنین (ع) علت خلقت بوده‌اند.

در این بخش از کتاب روایت «ابو هریره» درباره حدیثی در اثبات این مطلب بیان شده است: «رسول خدا (ص) فرمود: هنگامی که خدای تعالی حضرت آدم ابو البشر را افرید و از روح خود در او بدمید، آدم (ع) به جانب راست عرض نظر افکند، آنجا پنج شبح غرقه در نور به حال سجده و رکوع مشاهده کرد، عرض کرد: خدایا قبل از آفریدن من، کسی را از خاک خلق کرده‌ای؟ خطاب آمد: نه نیافریده ام. عرض کرد: پس این پنج شبح که آنها را در هیئت و صورت همانند خود می بی نم چه کسانی هستند؟ خدای تعالی فرمود: این پنج تن، از نسل تو هستند، اگر آنها نبودند، تو را نمی‌آفریدم، نام‌های آنان را از اسامی خود مشتق کرده‌ام (یعنی من خود، آنها را نام گذاری کرده‌ام) اگر این پنج تن نبودند، نه بهشت و دوزخ را می‌آفریدم، نه عرش و کرسی، نه آسمان و زمین را خلق می‌کردم، و نه فرشتگان و انس و جن را...

منم محمود و این محمد است. منم عالی و این علی است، منم فاطر و این فاطمه است، منم احسان و این حسن است و منم محسن و این حسین است.

به عزتم سوگند هر بشری به مقدار ذره بسیار کوچکی، کینه و دشمنی آنها را در دل داشته باشد او را در آتش دوزخ می‌افکنم یا آدم… این پنج تن برگزیدگان منند و نجات و هلاک هرکس وابسته به حب و بغضی است که نسبت به آنها دارد یا آدم هر وقت از من حاجتی می‌خواهی به آنان توسل کن.

ابو هریره می‌گوید پیامبر اکرم در ادامه سخن فرمود:

ما پنج تن کشتی نجاتیم هر کس با ما باشد، نجات یابد و هر کس که از ما رو گردان شود هلاک گردد. پس هرکس حاجتی از خدا می‌خواهد به وسیله ما اهل بیت از حضرت حق تبارک و تعالی مسئلت نماید.

این روایت را «شیخ الاسلام حموینی» در فرائد «حافظ خوارزمی» در مناقب و چند تن دیگر از دانشمندان اهل سنت نقل کرده‌اند. همچنین دانشمندان بزرگ شیعه این حدیث شریف را روایت نموده‌اند و با بررسی آن به طور خلاصه می‌توان به شش مطلب یا شش منقبت پی برد که هر یک از پنج تن در آن مناقب و فضائل به طور یکنواخت و هم ردیف مشترکند.

مطلب اول: خلقت پنج تن و انوار آنان قبل از آفرینش آدم بوده است، و غیر از روایت مذکور احادیث بسیاری نیز از فریقین (شیعه و سنی) در این باره وارد شده است. از حضرت رسول اکرم (ص) نسبت به مدت زمانی که پنج تن قبل از آدم به وجود آمده‌اند روایاتی منقول است که در برخی ۲۰۰۰ سال و در بعضی به طور مختلف ذکر گردیده است که گمان می‌رود این ارقام تقریبی است نه قطعی.

مطلب دوم: پنج تن سبب و علت آفرینش جهان بوده‌اند.

مطلب سوم: اسامی آنها از نام‌های خدای تعالی مشتق شده است.

مطلب چهارم: جزای دشمنی و کینه توزی نسبت به آنان سوختن در آتش قهر الهی است.

مطلب پنجم: پنج تن برگزیدگان حضرت حق تبارک و تعالی هستند و هلاک و نجات هر بشری وابسته به حب و بغضی است که نسبت به آنها دارد.

مطلب ششم: هنگام حاجت خواستن از خدای تعالی باید آنها را وسیله استجابت دعا قرار داد و به آنها متوسل شد.

با توجه به این شش مطلب که بیان شد، اگر اشخاصی واجد این شش منقبت بوده باشند می‌توان معتقد بود و یقین کرد که آنها یک بشر عادی نیستند افرادی که خدای تعالی از همان ابتدای خلقت به آدم ابو البشر معرفی و نشان داده است که علت خلقت تو و اولاد تو اینها هستند اگر حاجتی داری باید به در خانه اینان بروی، اینها برگزیدگان من اند من خود اینها را نامگذاری کرده‌ام بنا بر آنچه گفته شد پنج تن در شش منقبت مذکور هیج فرقی با یکدیگر ندارند و در این مورد هیچ تفاوتی میان پیغمبر اکرم (ص) علی و حسنین (ع) با حضرت صدیقه (س) وجود ندارد همه در این مناقب یک نواخت هم رتبه و هم درجه‌اند؛ اگرچه از جهات و اعتبارات دیگر ممکن است قائل به فضیلت و برتری برخی بر بعضی باشیم، مثلاً پیامبر اکرم منصبی دارد که دیگران ندارند.

اگر در شأن پنج تن به جز این شش منقبت نبود، هم ردیف بودن آنها در این مناقب نشان می‌دهد که هر یک از پنج تن از همه پیامبران از همه صدیقین از آدم تا خاتم خلاصه از جمیع مخلوقات خدای تبارک و تعالی الفضل و برترند، زیرا اگر آنها آفریده نمی‌شدند این خوان رحمت و این سفره خلقت گسترده نمی‌شد هر کس که به عالم هستی پا نهاده است (یعنی هر بزرگی، هر شریفی هر نبی‌ای، هر وصی ای، هر خلیفه‌ای، هر امامی، هر عالمی که به وجود آمده است) در حقیقت کنار سفره رحمت آنها نشسته و از نعمت وجودشان برخوردار گشته و نان خور و پرورش یافته و عائله رحمت و برکت وجود پنج تن بوده است. از این جهت است که حضرت سجاد (ع) در یکی از ادعیه شریفه اش که ائمه را معرفی می‌کند می‌فرماید: ماییم رحمتی که مردم از تو می‌طلبند ماییم غوث و پناه کسی که از تو پناه می‌جوید.

آری آنان در پیش آمدها پناه و در طلب حوائج ملجا همه مردمند. اغلب انبیا (از آدم تا خاتم) در هنگام مشکلات و طلب حاجت به آنان متوسل شده‌اند و از آبرومندی آنها در نزد خدا حاجت روا گشته‌اند. آنها محترمند، معظمند، معززند، علت خلقتند، برگزیدگان خدا هستند و با توجه به اینکه پنج تن در مناقب گفته شده هم درجه و هم ردیف هستند، حضرت صدیقه (س) نیز در این مورد کوچک‌ترین فرقی با پدر بزرگوارش نداشته است.

ای دختر حبیب من بخواه از من آنچه می‌خواهی تا عطایت کنم

در بخشی دیگر از این کتاب جابر بن عبدالله از رسول خدا (ص) درباره شأن حضرت فاطمه (س) روایت می‌کند:

هنگامی که روز قیامت فرا رسد، دخترم فاطمه سوار بر اشتری از اشتران بهشتی وارد عرصه محشر می‌شود، که مهار آن ناقه از مروارید درخشان و چهار پای آن از زمرد سبز، دنباله‌اش از مشک بهشتی چشمانش از یاقوت سرخ، و برفراز آن قبه ای (خیمه‌ای) از نور که بیرون آن از درونش و درون آن از بیرونش نمایان است، فضای داخل آن قبه انوار عفو الهی و خارج آن خیمیه پرتو رحمت خدایی است و بر فرازش تاجی از نور که دارای هفتاد پایه است از در و یاقوت که همانند ستارگان درخشان در افق آسمان نور افشانند از جانب راست آن مرکب هفتاد هزار ملک و از طرف چپ آن هفتاد هزار فرشته در حالی که جبرئیل مهار ناقه را گرفته است، با صدای بلندی ندا می‌کند: نگاه خود فراسوی خویش گیرید و نظرها به پایین افکنید این فاطمه دختر محمد است که عبور می‌کند. در آن هنگام حتی پیامبران و انبیا و صدیقین و شهدا همگی از ادب دیده فرو می‌گیرند تا اینکه فاطمه عبور می‌کند و در مقابل عرش پروردگارش قرار می‌گیرد آنگاه از جانب خدا جل جلاله ندا می‌شود: ای محبوبه من و ای دختر حبیب من بخواه از من آنچه می‌خواهی تا عطایت کنم و شفاعت کن هرکه مایلی تا قبول فرمایم. در جواب عرضه می‌دارد: ای خدای من و ای مولای من (دریاب) ذریه مرا شیعیان مرا پیروان ذریه مرا، دوستان مرا، و دوستداران ذریه مرا، بار دیگر از جانب حق خطاب می‌رسد: کجا هستند ذریه فاطمه و پیروان او، کجایند دوستدارانش و دوستداران ذریه او؟ در آن هنگام جماعتی به پیش می آیند و فرشتگان رحمت آنان را از هر سوی در میان می‌گیرند و فاطمه (س) در حالی که پیشگام آن هاست همگی را همراه خود به بهشت وارد فرماید.

کد خبر 5968533

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha