به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از پایگاه خبری العهد، خروج ناو هواپیمابر آمریکایی «جرالد فورد» از دریای مدیترانه و بازگشت آن به آمریکا، خبری بود که تحلیلهای زیادی درباره آن وجود دارد و در ابعاد مختلف به آن پرداخته میشود. اما مواردی نیز درباره این خبر وجود دارد که نادیده گرفته شده و شاید نیاز باشد در سایه واقعیتهای کنونی و وضعیت جنگی که منطقه در آن قرار دارد، با دید گستردهتری به این مسئله بپردازیم.
تحلیلهایی که در رابطه با خروج ناو هواپیمابر آمریکا از دریای مدیترانه مطرح شده دو جهت داشته است:
-گروه اول، تحلیلهای مغرضانه و تبلیغاتی است که طبق معمول از جانب دشمنان مقاومت مطرح میشود؛ به این صورت که در این تحلیلها تلاش بر آن بود که وانمود شود عقبنشینی جرالد فورد از دریای مدیترانه به معنای اطمینان آمریکا از عدم گسترش جنگ غزه است و آمریکا دیگر نیازی به هیچ عامل بازدارنده در برابر محور مقاومت ندارد. در این میان برخی از رسانههای عربی حتی به جعل اخبار روی آورده و مدعی شدند منابع ناشناس گفتهاند حزبالله تضمینهایی درباره عقبنشینی از میدان نبرد با رژیم صهیونیستی در ازای کسب دستاوردهای سیاسی در لبنان داده است!
-اما دسته دوم از این تحلیلها در این راستا بود که این اقدام آمریکا در چارچوب اختلافات آن با اسرائیل درباره جنگ غزه است. واقعیت بزرگی که در این تحلیلها نادیده گرفته شده آن است که اساسا خودِ آمریکا عامل و مسئول اصلی تجاوز علیه غزه است و چگونه میتواند با رژیم صهیونیستی درباره ادامه جنگ اختلاف پیدا کند؟
العهد می افزاید: در سایه این تحلیلهایی که بسیاری از واقعیتها را نادیده گرفته نیاز است که چند نکته را روشن کنیم:
-خروج ناو هواپیمابر جرالد فورد آمریکا از دریای مدیترانه در چارچوب استقرار دوباره آن در این دریاست؛ چرا که این کار چند بار تکرار شده و ناو مذکور ایالات متحده قبل از ۷ اکتبر به آمریکا برگشته بود و بعد از عملیات طوفان الاقصی مجددا در دریای مدیترانه مستقر شد. از سوی دیگر حدود ۵ هزار نیروی دریایی آمریکا در ناو جرالدفورد منتظر تصمیم پنتاگون برای بازگشت به آمریکا در تعطیلات سال جدید میلادی بودند. بنابراین آمریکا از ترس نارضایتی و اعتراض این نیروها مجبور شد ناو جرالد فورد را برگرداند.
-حضور این ناو آمریکایی در دریای مدیترانه عملا فایدهای نداشت و نتوانست مانع گسترش عملیاتهای مقاومت شود؛ بلکه برعکس، عملیاتهای مقاومت لبنان علیه رژیم صهیونیستی بیشتر شد و شاهد گستردگی حملات یمن و عراق ضد مواضع دشمن نیز هستیم. از سوی دیگر ناو هواپیمابر آمریکا در دریای مدیترانه تبدیل به هدفی بالقوه برای مقاومت شد.
- دریای سرخ با ظهور مقاومت یمن و هدف قرار دادن مواضع صهیونیستها و متعاقب آن درگیری آمریکاییها با قایقهای یمنی و شهادت ده تن از مبارزان یمنی ،در خط مقدم تشدید تنشها قرار دارد.
مولفههای شکست پروژه آمریکایی- صهیونیستی
شکی نیست که تجاوزات آمریکایی-صهیونیستی در منطقه از چند جهت با شکست مواجه شده؛ زیرا هیچ یک از سناریوها در خدمت اهداف راهبردی آمریکا نیست:
-حتی بعد از اینکه آمریکا از تشکیل ائتلاف دریایی برای مقابله با نیروهای مسلح یمن در دریای سرخ خبر داد، بسیاری از متحدان آمریکا حضور در این ائتلاف را رد کردند و از سوی دیگر بیشتر شرکتهای کشتیرانی از جمله غول کشتیرانی «مرسک» اعلام کردند که کشتیهای خود را از دریای سرخ دور میکنند.
گزارشهای غربی نشان میدهد این وضعیت به معنای آن است که نه آمریکا و نه ائتلاف آن چگونگی مقابله با عملیاتهای انصارالله در دریای سرخ را مشخص نکردهاند.
-هرگونه تجاوز آمریکاییها در دریای سرخ به معنای گسترش درگیریها و بسته شدن کامل این دریا خواهد بود که پیامدهای بسیار سنگینی برای آمریکاییها و صهیونیستها دارد.
نظر شما