سینا قربانی در گفت وگو با خبرنگار مهر افزود: آنچه که ضرورت درد برای مسئولان استانها «فهم» شود، موضوع تاثیرپذیری افکارعمومی استانها از تهاجمات رسانهای دشمن است.
وی اظهار کرد: هر جنگی حداقل در ۲ زمینه رخ میدهد؛ عرصه اول میدان نبرد است و عرصه دوم اذهان عمومی مردم جامعه خودی و جامعه کشورهای هدف و در هر دو این جبههها، فرماندهانی که قادر به بهرهگیری از ابزار کنترل و مدیریت انگارههای ذهنی باشند، میتوانند جمعیت ساکن در مناطق خودی را همراه ساخته و نیروهای خودی را در جبهه دفاع از اهداف انتخابی سازماندهی کنند.
وی ادامه داد: این موضوع که جمهوری اسلامی ایران در یک نبرد همهجانبه رسانهای با دشمن قرار دارد، مسئلهای غیر قابل انکار است ولی در عین غیرقابل انکار بودن اهمیت موضوع، بیتوجهی به تهاجمات محتوایی مهاجمین خارجی نیز در بین مدیران استانها بسیار وسیع و گسترده است.
این تحلیلگر مسائل رسانه با اشاره بر اینکه موضوع تاثیرگیری افکار عمومی استانها از تهاجمات رسانهای سراسری مسئلهای است که به آن نادیده انگاری میشود، گفت: یکی از نقاط مورد هدف مهاجمین رسانهای شاخص غرور ملی است، بنابراین آیا هیچ استانی میتواند مدعی شود که افکار عمومی تحت تأثیر این شاخص قرار نمیگیرد؟
وی با طرح این پرسش که مسئول مقابله با تهاجمات محتوایی در استانها چه کسی است، اظهار کرد: با بررسی سطحی ساختارهای استانی متوجه خواهید شد، ضمن اینکه این عرصه مهم با چالش نیروی انسانی و امکانات مواجه است، اصلاً فرماندهی واحد یا متولی خاصی وجود ندارد، بلکه آن چیزی که موجود است مجموعه اقدامات جزیرهای هر دستگاه به میزان سهم و درک خود از موضوع است و برای راهبری یکپارچه، هیچ مرکزی وجود ندارد.
سینا قربانی با تاکید بر اینکه مهاجمین رسانهای خارجی به طور سراسری به دنبال ضربه زدن به ارزشها و نگرشهای جامعه ایران، هستند، افزود: هیچ استانی میتواند مدعی شود که نسبت به تهاجمات رسانهای که در حوزه نگرش مردم نسبت به برگزاری انتخابات در ایران وجود دارد، تاثیرپذیری ندارد؟، قطعاً پاسخ این سوال خیر است اما در مقابل برای چنین تهاجم گستردهای، فرماندهی واحد وجود ندارد.
این کارشناس ارشد رسانه گفت: اولین اقدام برای اصلاح این وضعیت، فهم کردن این مسئله مهم در بین تصمیم گیران ارشد استانی است که هر استان به تناسب وضعیت فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و ضریب نفوذ اینترنت در مقابل تهاجمات سراسری " سهم، نقش و مأموریت" دارد و باید از حالت منفعل به حالت کنش فعال تغییر وضعیت آنی دهند.
به گزارش مهر، پژوهشهای حوزه ارتباطات نشان میدهد، جنگ ترکیبی در بستر ابزارهای ارتباطی معطوف به اهداف راهبردی و عمیق جامعه است و فرسایش اعتماد شهروندان نسبت به نهادها، دامن زدن به بیاعتمادی در نهادها، تخریب انسجام اجتماعی و انگارههای اجتماعی ملتها، ثباتزدایی از اقتصاد و تأثیرگذاری بر دستگاههای محاسباتی و تصمیمسازی نخبگانی برخی از این اهداف راهبردی در این جنگ هستند.
نظر شما