خبرگزاری مهر -گروه هنر-علیرضا سعیدی؛ سینمای ایران طی سالهای اخیر به واسطه فجایع انسانی که به واسطه گروهکهای تروریستی تکفیری از جمله «داعش» و «طالبان» در منطقه انجام گرفته، تلاش کرده با حضور هنرمندان و برخی افراد صاحب نام این حوزه آثاری را با هدف روشنگری هرچه بیشتر مخاطبان در حوزه جنایات این گروهکها پیش روی مخاطبان قرار دهد.
آثاری که برخی از آنها ارایه دهنده قصههایی از موج کشتار مردم بی گناه مناطق مورد تهاجم قرار گفته و برخی دیگر هم درباره مبارزات مجموعهها و گروههای مبارز در جبهههای مقاومت است که در مقابله با این جنایات، تفرقه افکنی ها و جنگ افروزی ها تا پای جان خود میایستند. مسیری که روشنگر ایثارگریها و رشادتهای سربازانی است که چه از ایران و چه از مناطق مختلف دیگر برای حفظ و دفاع از ملیت، اعتقاد و ایمان در برابر تکفیر ایستاده اند و روایتها و اتفاقاتی را رقم میزنند که نگارش هرکدام از آنها در تاریخ تا ابد ماندنی و خواندنی هستند.
واکنشی هنرمندانه به رخدادهایی که پیش تر به واسطه انقلاب اسلامی ایران و دوران هشت سال دفاع مقدس از قاب دوربین سینماگران ایرانی با طرح انواع و اقسام موضوعات مختلف ثبت و ارایه دهنده نوعی از سینما شده است که در این سالها حتی به مثابه یک «ژانر مستقل» و قابل اتکا درفرآیند تولیدات سینمایی کشورمان محسوب میشود، آثاری که منجر به ساخت فیلمهای ارزشمندی با موضوع جنگ تحمیلی، ترور و کلید واژههایی از این دست شد و انصافاً هم یادگاری ارزشمندی را از خود بر جای گذاشتند.
حالا نزدیک به چهاردهه عبور از آن دوران در تاریخ معاصر انقلاب اسلامی ایران و به واسطه وجود گروهکهای تروریستی که در این چند ساله به واسطه اندیشهها و منویات خود از هیچ جنایتی فروگذار نکردند، سینماگران ایرانی در حوزه سینمای مقاومت تجربیات جدیدی را از سر میگذرانند؛ تجربیاتی که منجر به تولید آثار ارزشمندی در حوزههای مستند، کوتاه و داستانی سینما شده و جریان جدیدی را در حوزه هنر مقاومت معرفی کرده که بررسی، تحلیل و حتی آسیب شناسی آنها دربرگیرنده ابعاد مختلفی است. مسیری ارزشمند که در این چند ساله هم رنگ و بوی متفاوتتری به خود گرفته و در هر رویداد و جشنوارهای میتوانید ردپایی از حضور این بخش از سینمای مقاومت را تماشا کنید.
تلاشهایی که چه در حوزه طرح و فیلمنامه و چه در حوزه ساخت و تولید باید به واسطه اتفاقات و رویدادهای جدیدی که در این حوزه میافتد، به روزتر و دغدغه مندانهتر نیز باشد. وظیفهای دشوار اما دارای ضرورت که بدون تردید جشنوارههای سینمایی کشور به ویژه جشنواره بین المللی فیلم فجر به واسطه قرار گرفتن در رتبه ممتاز جشنوارههای سینمایی دنیا میتواند مهمترین آوردگاه این آثار باشد. شرایطی که بی تردید علاوه بر پژوهشهای مستمر، نیازمند رعایت مولفههای جذب مخاطب در سینما هم است که خوشبختانه تعداد سینماگرانی که از این ۲ مولفه بهره میبرند، کم نیستند.
باید آگاه بود که وظیفه سینمای ایران در نمایش و ارایه این فجایع انسانی در منطقه پرتهدید خاورمیانه و همچنین مبارزات جبهه مقاومت به ویژه در حوزه سینمای داستانی، بسیار دشوار و سنگین است، فرآیندی که از نظر و دیدگاه کارشناسان حوزه سینما دربرگیرنده رعایت مولفههایی چون «چگونگی پرداختن به موضوعات این حوزه با پرهیز از عجله و تندروی»، «ارایه موضوعات در سایه احترام و بدون جبهه گیری های مغرضانه و پرهیز از هیجان زدگی»، «ارایه ایدئولوژی در طراحی و ساخت فیلم با شناخت کامل ابعاد فعالیت گروهکهای تکفیری»، «خط مشی و استراتژی مشخص در ساخت فیلمهای داستانی با هدف پرهیز از موضع گیری های غیرمعقول»، «جلوگیری از طرح موضوعات حساس و تفرقه افکن میان اهل تشیع و اهل تسنن با هدف وحدت بخشی بین مسلمانان»، «نگاه ژرف اندیش به تاثیرات بلند مدت و فرهنگ ساز سینما با هدف محکومیت تروریسم»، «رصد دقیق و جامعه شناسانه فعالیت کمپانیهای بین المللی از جمله هالیوود برای بررسی ابعاد مختلف جنگ رسانهای»، «توجه به مستندهای سیاسی ساخته شده در حوزه تروریسم و گروههای تکفیری»، «ایجاد جریانهای فکری و فرهنگی در کنار مواجههای نظامی»، «دعوت از نیروهای کاربلد سینما برای ساخت فیلم»، «توجه به موضوع مقابله با تروریسم به عنوان یک دغدغه و ضرورت» و بسیاری نکات مهم دیگر است.
به هرترتیب در این چارچوب تاکنون آثار متعددی با موضوعاتی که اشاره شد، پیش روی مخاطبان قرار گرفته است. آثاری که چه در قالب جشنوارهای و چه در قالب خارج جشنواره به عنوان آثار شاخص این عرصه معرفی شدند. محصولاتی که از آن جمله میتوان به آثاری چون «به وقت شام» به کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا، «کامیون» به کارگردانی کامبوزیا پرتوی، «امپراتور جهنم» به کارگردانی پرویز شیخ طادی، «زنی با گوشوارههای باروتی» به کارگردانی رضا فرهمند، «یاران موعود» به کارگردانی محمدباقر زنگنه، «جشن تولد» به کارگردانی عباس لاجوردی و تعدادی دیگر اشاره کرد که مستقیم و غیرمستقیم به موضوع «داعش» پرداخته اند.
«قلب رقه» به نویسندگی و کارگردانی خیرالله تقیانی پور و بازی شهرام حقیقت دوست، شادی مختاری، عبدالرضا نصاری، فرهاد قائمیان، هدایت هاشمی، محمدرضا شریفینیا، مصطفی ساسانی، عامر علی و مهدی شیخ عیسی هم عنوان یکی از تازهترین آثار مرتبط با موضوع «داعش» است که در چارچوب برگزاری چهل و دومین جشنواره بین المللی فیلم فجر در بخش سودای سیمرغ پیش روی مخاطبان قرار گرفته و به گفته دست اندرکارانش روایتی جدید از منظر سینمای ایران درباره اتفاقات گروههای تروریستی در کشور سوریه است.
موضوع فیلم «قلب رقه» همانطور که از نامش پیداست، بر یک روایت متفاوت درباره اتفاقات چند سال اخیر کشور سوریه متمرکز شده و درباره محور مقاومت و رویدادهای منحصر به فردی است که در این عرصه اتفاق میافتد. رقه از شهرهای کشور سوریه و مرکز استان رقه است که در شمال شرقی سوریه و در ساحل فرات قرار دارد. شهری که به مدت تقریباً ۴ سال (از سال ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۷) پایتخت داعش بودهاست.
خیرالله تقیانی پور کارگردان جوان اما با تجربهای که از پس سالها کارگردانی تئاتر، اکنون به عنوان یکی از فعالترین کارگردانان تلویزیون و سینما محسوب میشود و اغلب مخاطبان او را با کارگردانی سریالهای «نجلا» و «ترور» میشناسند، در گفتوگو با خبرنگار مهر ضمن اشاره به این موضوع که چندان تمایل ندارد، قصه فیلم در بستر یک گفتوگوی رسانهای پیش روی مخاطبان قرار گیرد، عنوان کرد: مایل هستم که داستان پیچیده و عجیب فیلم «قلب رقه» در سالن سینما برای مخاطب معنا پیدا کند، چرا که مفاهیم جالب توجهی پیش روی آنها قرار میگیرد که قطعاً در بستر یک گفتوگوی رسانهای نمیتوان آنها را یافت. اما توضیح اینکه خیرالله تقیانی پور: «قلب رقه» ازمنظر من یک موقعیت عاشقانه است. موقعیتی سخت و دشوار که در میان سیاهی و تباهی داعش، زاینده عاشقانه ای است که دوست داشتم این دو فرآیند را به صورت هم زمان در قالب یک اثر سینمایی روایت کنم دلیل ساخت این فیلم برای من به تصویر کشیدن یک چالش عاشقانه در عمق تباهی و سیاهی منطقهای به نام «رقه» است که چنین فضایی را در اغلب آثارم از جمله «نجلا»، «تونل» و آثار دیگر تجربه کرده بودم. روایت عاشقانههایی در دل جنگ و مقاومت که بسیار این هم نشینی را دوست دارم. روندی که از همان روزهایی که موهایم در تئاتر مشکی بود تا امروزی که موهایم در سینما سفید شده اند به آن علاقه داشتم و خواهم داشت.
وی افزود: «قلب رقه» از منظر من یک موقعیت عاشقانه است. موقعیتی سخت و دشوار در میان سیاهی و تباهی داعش که دوست داشتم این ۲ فرآیند را به صورت هم زمان در قالب یک اثر سینمایی روایت کنم. روایتی که در پیش تولید به گونهای دیگر و در زمان فیلمبرداری که به سوریه رفتیم کامل و کاملتر میشد و من را وارد چالشی کرد که به شدت برایم آموزنده بود.
تقیانی پور ادامه داد: من در زمان فیلمبرداری بود که ابتدا از خانواده ام دور شدم، بعد برای فیلمبرداری قسمتهای زیادی از فیلم به سوریه رفتم و از کشورم دور شدم و بعد همراه با گروه وارد چالشی شدم که توصیف آن در کلمات نمی گنجد. چالشهایی که شرایط فیلمبرداری را برای ما بسیار سخت و نگران کننده کرده بود اما هر آن که این دل نگرانی برایم به وجود میآمد، نیروی فراتر از عالم واقع به من میگفت که نگران نباش، هیچ اتفاقی نمیافتد. بسیار هم خوشحال هستم که در طول فیلمبرداری این کار، خونی از دماغ کسی نریخت. شرایطی که جا دارد از همه عزیزانی که در تامین امنیت گروه از هیچ تلاشی دریغ نکردند، تشکر کنم. تلاش تک تک اعضای گروه تولید و عزیزانی که در سوریه ما را همراهی کردند منجر به ایجاد مسیری شد که ما بدون مشکل کار را جلو ببریم.
کارگردان فیلم «قلب رقه» در پاسخ به پرسشی مبنی بر روند پیشرفتی که در کارگردانی سینما پیش روی خود می بیند، تصریح کرد: همچنان با صراحت می گویم، نیمی از آنچه امروز در سینما آموخته ام، مدیون حضور چند ساله ام در تئاتر بوده است. تئاتری که با تمام مظلومیت و نقطه ضعفهایی که در حوزه مدیریت دارد، توانسته به واسطه هنرمندان گرانقدر و آگاهش همچنان باشکوه پیش روی مخاطبان قرار گیرد. من واقعاً مدیون تئاتر هستم و بسیار خوشحالم که به همراه تعدادی دیگر از هم نسلانم در تئاتر، افتخار داشتم از سال ۱۳۹۴ در سینما نیز حضور پیدا کنم و بتوانم از پس تجربههای متعدد به کارگردانی «قلب رقه» برسم.
تقیانیپور در بخش دیگری از صحبتهای خود درباره انتخاب شهرام حقیقت دوست، عبدالرضا نصاری و دیگر هنرمندانی که نقش اصلی فیلم را به دوش می کشند، گفت: از روزی که فیلمنامه را شروع کردم به تنها کسی که برای ایفای نقش شخصیت اصلی فکر میکردم شهرام حقیقت دوست بود. بنابراین پس از نگارش متن بلافاصله به او تماس گرفتم و نقش را پیشنهاد دادم که خوشبختانه خیلی هم دوست داشت و ما به محض پذیرفتن او، کارها را آغاز و دایم با هم صحبت میکردیم.
وی عنوان کرد: عبدالرضا نصاری هم از جمله هنرمندانی بود که من در سریال «نجلا» با او آشنا شدم و بسیار از انتخاب او راضی هستم. وی هنرمندی است که تمام گونههای زبان عربی از شامی و حجازی گرفته تا عربی جنوب مدیترانهای را بلد بود و شرایطی را ایجاد کرد که من از او به عنوان مشاور هم استفاده کنم.
این کارگردان در پایان صحبتهایش یادآور شد: درباره دیگر هنرمندانی که نقشهای اصلی فیلم را بازی کردند هم باید بگویم که با بسیاری از آنها افتخار همکاری قبلی در تئاتر و سینما داشتم. شرایطی که برایم تجربه بسیار ارزشمندی بود و فضایی را فراهم کرد که در حوزه بازیگری گروه بسیار ماهر و ارزشمندی داشته باشیم. کما اینکه دیگر اعضای گروه نیز به اعتقاد من جمعی از بهترینها بودند که افتخار همکاری با آنها برایم پیش آمد.
نظر شما