خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: رمان زندانبان نوشته الهام سیدحسینی به تازگی توسط نشر صاد منتشر و روانه بازار نشر شده است. این کتاب درباره یک افسر ارتش پیش از انقلاب است که مورد خشم مافوق قرار گرفته و دچار دردسرهایی شده است.
داستان اصلی زندانبان در مورد جناب سروانی به نام شکیب است که به خاطر درگیری با افسری آمریکایی مورد غضب مافوقهایش قرار میگیرد و به عنوان زندانبان به دوستاق (غار زندانی سری در مکانی ناشناخته) تبعید میشود.
این رمان در چهار فصل با عناوین دوستاق، اتانازی، فراموشخانه و زندان متروک نوشته شده است. در فصل اول با شکیب، دوستاق، زندانیها و زندانبانها آشنا میشویم. فصل دوم شکیب با آشنایی با محیط جدید سعی میکند به دوستاق نظم بدهد. در فصل سوم زندانی جدید از راه میرسد و در فصل چهارم اتفاقات دیگری میافتد. زندانبان داستان درباره فراموش شدگانی است که به مرگ خودشان راضی شدهاند. هر محکوم و زندان بانی که پایش به دوستاق میرسد فراموش میشود و محکوم به فراموش کردن است.
میزگرد معرفی و بررسی این کتاب با حضور میرشمس الدین فلاح هاشمی مدیرعامل نشر صاد، الهام سیدحسینی نویسنده اثر و علی الله سلیمی به عنوان منتقد در خبرگزاری مهر برگزار شد.
مشروح گزارش این جلسه را در ادامه میخوانید:
در ابتدای نشست فلاح هاشمی مدیرعامل نشر صاد درباره چگونگی انتشار این کتاب گفت: از آنجایی که بنای نشر صاد پیگیری منویات مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم بود و یکی از بخشهای مهم آن، فضای انقلاب اسلامی بود طبعاً ما ۶ اثر مختص این ایام را به بازار نشر وارد کردیم. این کتاب نیز توسط آقای شرفی خبوشان به خانم حسینی سفارش داده شد. اعتقاد ما این است که در هر نشری نوشتن برای انقلاب اسلامی به دلیل زوایای موضوع تمامی ندارد. چراکه هر دورهای روایت خاص خود را برای مخاطبان جدید میطلبد تا با آن آشنا شوند.
وی افزود: یکی از موضوعات مهم انقلاب اسلامی فضای زندان و ساواک بوده که میتوانند تبدیل به داستان، کتاب و حتی اقتباسی برای ساخت فیلم باشند. بنابراین امیدوارم نشر صاد توانسته باشد بخشی از سهم خود را نسبت به انقلاب اسلامی ادا کرده باشد.
کتاب زندانبان رئال و ملموس است
حسینی نویسنده این کتاب نیز در بخش بعدی نشست درباره چگونگی نگارش آن گفت: کلمه زندانبان همیشه ذهن من را درگیر میکرد. در اکثر کتابها با این موضوعات شخصیت اصلی زندانیها هستند و خیلی با شخصیت اصلی زندانبانها درگیر نیستیم و من دوست داشتم از دید یک زندانبان به این ماجرا نگاه کنم تا متوجه شوم افرادی که مسئولیت زندانی کردن یک سری از افراد را در جایی دارند چه احساساتی میتوانند داشته باشند، به همین جهت میدانستم که میخواهم در این باره کتاب داشته باشم.
وی افزود: زندانبان؛ جرقه من برای داستان نویسی بود و به دنبال داستان مناسبی برای آن بودم ناگهان جرقهای در ذهنم به وجود آمد که این زندانبان میتواند در یک جای خاصی باشد، منطقهای که هیچکس از آن خبر ندارد این مکانها در طول تاریخ هم بودند و افرادی را که میخواستند به طور کامل فراموش شوند به آنجا میفرستادند این انگیزه من برای نگارش داستان بود.
نویسنده کتاب «زندانبان» درباره تفاوت این اثر با سایر کتابهایش گفت: تفاوتی که این اثر با کتابهای قبلم دارد این است که داستانهای دیگرم شاید فانتزی و رئال باشند اما این حس میکنم این با اینکه خیلی تخیلی است و شاید امکان اتفاق افتادن آنها وجود نداشته باشد اما رئال و ملموس است.
حسینی افزود: این کتاب مستند نیست. داستان من قبل از انقلاب است اما میدانیم که ساواک زندانهای خیلی مخوفی داشته است و بعید نیست که حال و هوای زندانی که من در کتاب روایت کردم به طور واقعی وجود داشته باشد اما به لحاظ تاریخی مطلبی نبوده که من به آن استناد کنم.
اقدامات ساواک بعد از چهار دهه هنوز فاش نشده است
در ادامه سلیمی به عنوان منتقد این جلسه گفت: همانطور که گفته شد این کتاب اثری با موضوع زندان است، اما زندانی متفاوت و فکر میکنم ویژگی آن نپرداختن به روایتهای رئال است. من فکر میکنم کار هرچه جلوتر میرود فضاهای انتزاعی در آن بیشتر میشود. داستان در شروع رئال است و درباره یک مرکز نظامی است و شخصیت اصلی داستان ما عملی انجام داده است و به یک آمریکایی سیلی زده است، این اتفاق طبعاً میتوانست برایش گران تمام شود و مقامات برای او حذف تدریجی را در نظر میگیرند و او را به جایی میفرستند که برگشتی ندارد. پس این رمان روایت بخشی از تاریخ است که قابل تصور است و شاید امکان وجود آن بر روی اسناد نباشد اما اتفاقی است که برای آن دوران قابل تصور است.
وی افزود: با توجه به شناخت سیستم امنیتی ساواک که هزاران کار مخوف داشت، معتقدم بسیاری از اقدامات ساواک هنوز هم بعد از گذشت چهار دهه فاش نشده و کارهایی میکردند که به کسی گزارش داده نمیشد. اگرچه بعد از انقلاب بخشی از این عملکرد فاش شد و تاریخ گفته شد اما ساواک اعمالی داشت که در هیچ کتابی گفته نشده اند.
سلیمی گفت: این رمان روایت بخش غیر رسمی از عملکرد ساواک است. با توجه به شناختی که اقدامات پهلوی دوم و سیستم امنیتی آنکه امروزه با عنوان موزه عبرت آن را میشناسیم مشخص است که بسیاری از اقدامات ساواک همچنان فاش نشده است. در این کتاب هم مشخص است که کسی از این زندان برنمی گردد پس ما روایت دست اولی از آن نداریم. آنچه که مشخص است ماهیت و جغرافیای این زندان است و نویسنده مشخص کرده که این زندان در منطقه کویری با فاصله زمانی دو ساعته تا تهران قرار دارد و جایی است که پای هیچ انسانی به آنجا باز نمیشود. به بیان دیگر این زندان در پرونده ساواک جز نامکشوفات انقلاب اسلامی است اما هنوز هم بسیاری از حقایق بازگو نشده است از جمله سیستم عملکردی ساواک، اینها مواردی هستند که تا زمانی که کسی از آنجا برنگشته باشد روایت درستی از آنها وجود ندارد.
این منتقد افزود: رمان زندانبان روایتی از زندانهای غیر رسمی است، بازداشتگاه هایی که نام آنها در هیچ جا ثبت نشده است مانند دفاع مقدس که چنین اتفاقی را داشتیم. اینجا هم حال و هوای داستان نشان میدهد که سیستم خود را در مقابل افراد پاسخگو نمیداند و به شکلی حذف تدریجی افراد را در دست گرفته است.
با توجه به شناخت سیستم امنیتی ساواک که هزاران کار مخوف داشتند من هم معتقدم که بسیاری از اقدامات ساواک هنوز هم بعد از گذشت چهار دهه فاش نشده است و کارهایی را میکردند که به کسی گزارش داده نمیشد. اگرچه بعد از انقلاب بخشی از این عملکرد فاش شد و تاریخ گفته شد اما ساواک اعمالی داشت که در هیچ کتابی گفته نشده است
پیش از انقلاب در معرض هویت زدایی قرار داشتیم
حسینی در بخش بعدی این نشست در پاسخ به سوالی مبنی بر لزوم بیان وقایع تاریخی به خصوص انقلاب اسلامی برای نسل جدید در قالب داستان گفت: داستان نویس وقتی داستان مینویسند تحت تأثیر همه عناصر است و زمانی که میخواهد داستان انقلاب بنویسند معمولاً به آن اشاره میکنند، از نظر من هر داستانی که بعد از انقلاب نوشته شده است میتواند داستان انقلاب محسوب شود چون نویسندهاش انقلاب را تجربه کرده است و این تجربه به نوعی در آثارش تأثیر دارد.
وی افزود: من سعی کردم یک داستان برای ایران و ایرانی بنویسم و زمان و مکان داستانم مشخص است. سعی کردم قسمتی از تاریخ را روایت کنم ولی با دیدی که خیلی رئالیستی نیست اما در عین حال همانطور که میدانیم امکان تجربه آن وجود دارد. مساله دیگر هویت زدایی است که در این داستان وجود دارد ما در دوران قبل از انقلاب در معرض هویت زدایی قرار داشتیم، در این زندان نیز هرکسی که پایش به زندان باز میشود اسمش از آن گرفته میشد و با یک لقب خاص به زیست خود ادامه میدهد و هویت زدایی اتفاق میافتد.
یک قرائت غیر رسمی از تاریخ
سلیمی نیز در پاسخ به این سوال که داستان با تاریخ چه نسبتی با یکدیگر دارند گفت: طبعاً زمانی که اسم تاریخ را می بریم داستان جایگاه خاصی پیدا میکند و به همان اندازه که وام دار تاریخ است به همان اندازه هم میتواند راه خودش را برود. درباره ارتباط با داستان و نسبت آن با تاریخ میتوان گفت که رمان یا داستان تاریخی، احساس و عواطف یک ملت است. یعنی نویسنده خیلی به مستندات تاریخی پایبند نیست و سعی میکند از بُعد احساسی و عاطفی مطالب تاریخ دانان را بازگو کند. داستان لایه دیگری از تاریخ است و مکمل آن است.
وی افزود: مورخان ابزار کارشان سند است اما داستان نویس از مجموع وقایعی که محتمل است داستان را به نگارش در میآورد. در این کتاب نیز داستان بر پایه یک اتفاق محتمل شکل گرفته است و نویسنده آن را طبیعی جلوه داده بنابراین تاریخ و زوایای پنهان آن با قلم نویسنده ملموس شده است. وقتی رمان زندانبان را میخوانید به این مسئله پی میبرید. پس نسبت داستان با تاریخ این است که بخش احساسی و عاطفی را که سند نمیتواند ثابت کند باورپذیر کند و این کار در این کتاب رخ داده است و بخشی از تاریخ را که میتوانست اتفاق بیفتد و مورخان هیچ سندی از آن ندارند با تخیل نویسنده برای ما باورپذیر شده است. به طور کلی میتوانم بگویم کتاب «زندانبان» یک قرائت غیر رسمی از تاریخ است.
سلیمی گفت: در این کتاب همه چیز از ذهن نویسنده میآید و بر اساس احتمال تاریخ برای آن فضایی ساخته است و به رقم اینکه تخیلی است فضای مخصوص خود را دارند و بعد از خواندن این کار تصویرسازی در ذهن مخاطب شکل میگیرد. به نظرم شروع داستان بسیار امروزی است و صحنههای آغازین داستان ملموس است و انگار در یکی از پادگانهای تهران است اما هرچه داستان جلوتر میرود انگار به سرزمین تخیلی وارد میشود و دیگر هیچ نشانهای در ذهن نداریم پس از این به بعد ما باید به نویسنده ایمان داشته باشیم و دنبال آن برویم چراکه با آن همذات پنداری نداریم.
وی افزود: از لحظهای که یکی، دو فصل اولیه میگذرد کتاب از تجربه زیسته افراد خارج میشود. همچنین نشانههایی که این داستان را به انقلاب اسلامی ربط دهد نیز کمرنگ میشود. هرچند که در ابتدای داستان حتی به مسأله کاپتالاسیون نیز اشاره میشود و در بعضی از موارد نویسنده سعی خود را میکند که شخصیتها در لحظات مختلف به هویت اصلی خود باز گردند، اتفاقی که در انقلاب اسلامی نیز رخ داد و به رقم فعالیتهای پهلوی برای فاصله اسلام از مردم اما نتوانست به سرانجام برسد. من تصور میکنم اگر این داستان در یک سرزمین دیگر بود باورپذیر تر بود و به نظرم این داستان فرا سرزمینی است. از یک جهت این مسأله خوب است اما نسبت این داستان با انقلاب اسلامی را کمرنگ میکند چراکه در همه کشورها حکومتهایی است که با مبارزان بد رفتاری میکنند.پس این داستان در هر سرزمینی میتواند رخ دهد و یادآوری اینکه این داستان درباره انقلاب اسلامی است باید در طول داستان دیده میشد.
سلیمی گفت: اگر ما معیارمان تطبیق این داستان با انقلاب اسلامی نباشد این کتاب باورپذیر است و بستگی دارد که از چه زاویهای به این کتاب نگاه کنیم. چراکه وقتی داستان روایت زندان و فضای آن را دارد بحثهای انسانی مهم جلوه داده میشود نه انقلاب و اهداف مبارزانه و انقلاب به حاشیه میرود و نسبت انقلاب اسلامی با داستان کمرنگ میشود.
انقلاب نبود هویت امروز خود را نداشتیم
حسینی در پاسخ به نظرات سلیمی درباره این کتاب گفت: مخاطب کتاب از یک نگاه رئال به داستان زندان وارد میشود من هم فکر میکنم که این کتاب را میتوان تصور کرد که در هرجای دیگری میتوانست رخ دهد. خب خیلی از رفتارهای انقلابی در ما وجود دارد که وقتی آغاز میشوند به دنبال انقلاب نیستند. شخصیت اصلی داستان این کتاب نیز نیت انقلابی ندارد اما به مرور میتواند تبدیل به چنین رفتاری شود و اگر این اتفاق در داستان رخ نمیدهد به دلیل تبعید شخصیت اصلی کتاب است، به بیان دیگر خاصیت این زندان این است که هویت افراد را از آنها میگیرد و برای همین است که اشارهای به عقبه این شخصیتها نمیشود. من فکر میکنم این داستان نشان میدهد که اگر انقلاب اتفاق نمیافتاد ممکن بود ما افراد دیگری بودیم و هویت امروز خودمان را نداشتیم.
وی افزود: من میخواستم وجههای انقلاب در بطن داستان وجود داشته باشد تعریف من از داستان انقلاب شعار دادن و نمایش ساواک نیست. تعریف من از داستان انقلاب این است که هر داستانی که بعد از سال ۵۷ نوشته شود میتواند شامل داستان انقلاب شود و من میخواستم با کمترین اشاره داستان انقلاب را برای مخاطب بازگو کنم. من به دنبال مستند نویسی نبودم و داستان نویسی را محور کارم قرار دادم و به دنبال استناد نیستم.
قصه «زندانبان» در بزنگاه مهمی مسیر خود را عوض میکند
سلیمی با اشاره به اینکه در داستانهای جنگ با کاراکترهای کلیشهای مواجه هستیم گفت: متأسفانه در کتابها به خصوص آثار دفاع مقدس ما به یک اشباع شدگی رسیدیم، تصور میکنم اما به نظرم ویژگی این کتاب این است که با کمترین اشاره ما را به یک واقعه نزدیک میکند، هر چند که قصه در بزنگاه مهمی مسیر خود را عوض میکند اما در این داستان زندانی و زندانبان هر دو قربانی سیستمی هستند که اعتراض را نمیپذیرد آنجاست که افراد احساس میکنند خودشان باید خود را نجات دهند و سیستم به عمد خواسته آنها را فراموش کند و نمیخواهد شخصیتهای این داستان دیده شوند.
فلاح هاشمی نیز در پایان این نشست گفت: به نظر من هیچ راستی درست تر از داستان نیست و در طول تاریخ این داستانها هستند که روی بشر اثرگذارند، این نویسنده است که با شنیدن یک جمله میتواند داستان بنویسید. همه افراد آن دوره یک عقدهای در درون شأن بوده و هر کدام به نحوی این اعتراض و انتقام را نشان می داده و این یک کار هنری است که نویسنده از یک حرکت کوچک داستان نویسی میکند، اینکه ما بازخورد، عواقب و سرکوب کردن افرادی که کوچکترین اعتراض را داشتند نشان دهیم هنر است.
این مساله درباره دفاع مقدس هم صادق است و ما همیشه روایت سرداران را داشتیم اما بسیاری از افراد در دفاع مقدس هستند که نقش آفرینیهای بزرگی را داشتند به نظر من تمام این کتاب داستان واقعی است، چراکه ذهن و روح نویسنده پرواز میکند و نویسنده به اتفاقات مهم تقدس می بخشد؛ این نگاه به موضوعاتی مانند انقلاب و زوایای پنهانی که از چشم ما دور مانده است بسیار مهم است. ما وظیفه داریم که فضای آن زمان را به بهترین شکل و به هر نحوی که میتوانیم معرفی کنیم چرا که جمهوری اسلامی ایران یک حکومت بسیار مدرن را دارد. چه بسا هزاران کتاب تاریخی نوشته شده است که مردم به سراغ آن نمیروند و این داستان است که در بین مردم جای دارد.
نظر شما