سهیل ملکی بازیگر و نمایشنامه نویس که به تازگی نمایشنامه «هاگیر و واگیر» را وارد بازار کتاب کرده است درباره این اثر نمایشی به خبرنگار مهر گفت: نمایشنامه «هاگیر و واگیر» سومین نمایشنامه من است که توسط نشر جامهدران وارد بازار کتاب شده و اگر توفیقی حاصل شود سال دیگر در نمایشگاه کتاب هم حضور خواهد داشت. پیکره موسیقایی نمایشنامه بر اساس و در حال و هوای ضربی خوانان و اشعار معروف آنها در زمان قاجار و با قصهای متفاوت از نمایشهای تخته حوضی ولی در عین حالی ایرانی و شادی آور شکل گرفته است. من همواره دغدغهمند آثار و نمایشهای ایرانی بوده و هستم و تمام توجهم به متون و نمایش های ایرانی که با آداب و فرهنگ ما عجین شده، بوده است.
وی افزود: تحقیق و پیرنگ اصلی قصه از بهمن ماه سال ۱۴۰۱ رقم خورد و در نهایت تا اوایل مهر ماه نگارش آن تمام شده بود. زمان و زیست نمایشنامه و کاراکترهای آن مربوط به دوره قاجار و یک هفته آخر زندگی ناصرالدین شاه است. داستان کاملا مستقل و خلق آن و کاراکترهایش نشات گرفته از مطالعات شخصی خودم شکل گرفته است.
ملکی درباره ویژگیهای این نمایشنامه توضیح داد: تمامی نمایشنامه از گویش تا پوشش با توجه به آداب ایرانی در زمان قاجار و نگاهی آزاد به موسیقی ضربیخوانی نوشته شده و در قطعات مضحک و شادی آور بنا به وجود دسته موسیقی نیز از اشعار ضربی خوانان مهم در این رشته استفاده شده است. این نمایشنامه را با توجه به همین دلیل به ۲ تن از مهمترین و در عین حال مهجورترین ضربیخوانان یعنی محمد لوده و حسین حولهای تقدیم کردم. اشعار استفاده شده در این نمایشنامه نیز از محبوبترین و معروفترین و در عین حال عامیانهترین اشعاری است که در آن زمان در کوچه و بازار و عروسیها و مجالس شادی آور استفاده میشد و حتی برخی شان که در این نمایشنامه هم استفاده شده است هنوز بعد از این همه سال ورد زبان مردم است.
وی در پایان درباره داستان «هاگیر و واگیر» بیان کرد: قصه نمایشنامه درباره زندگی ۲ برادر و همسرانشان (۲ جاری) به همراه مادر شوهر و برادر یکی از همسران در یک خانه و زمان قاجار است. یکی از برادران پیشه اش سلمانی و دیگری آفتابه دار مستراح شهر است. برادر سلمانی بنا به ادعای واهی و بنا بر سوءتفاهم ناصرالدین شاه را بیمار میکند و بر اثر همین گرفتاری کل خانواده به دردسر می افتند و شاه قصد هلاک آنها را دارد که در این بین اتفاقات مضحکتر و غیر مترقبهای می افتد که هر ۲ برادر را بیشتر به دردسر میاندازد.
نمایشنامه «هاگیر و واگیر» در تیراژ ۱۰۰۰ نسخه توسط نشر جامهدران چاپ و در بازار کتاب توزیع شده است.
در بخشی از نمایشنامه آمده است:
سکته خاتون: آخه مگه مجبوری چیزی رو که توش عامل نیستی برای دیگری تجویز کنی؟
موچول میرزا: اولا هیچکی از شیکم نَنش ذوالفنون که بیرون نیومده! بعدشم من کجا عامل نیستم؟ من همیشه کسی که راست روده شده رو بهش ریحون و دارچین دادم. دیدم شاهه یکم دستورم رو سفت تر پیچیدم و بابونه و آنغوره و ریحون و دارچین و خاکشیر و نمک و زنجبیل رو قاطی کردم ریختم تو حلقش!
سکته خاتون: خب این چیزی که تو بهش دادی توی توپ بریزن منفجر میشه!
کوتاه خانم: خب حالا! حالا ما هم برزخیم و تو هم این وسط خوب موش بدوئون. حالا من یه چیزی گفتم، ولی شووَرم عامله! تو چرا دَم به دَم حرف میدی مار غاشیه؟
سکته خاتون: عامله؟ باشه حرفی نیست! پس من میرم راپورتشو میدم عامل بودنش رو به شاه نشون بده.
نظر شما