خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه- فاطمه علی آبادی: جامعه ایران جامعهای با عمق و عقبه فراوان تاریخی است که رسوخ هویتی ویژه ای را برای آن پدید آورده است. اما ثبات نسبی این هویت تاریخی به معنای نبود تغییرات فرهنگی و اجتماعی نیست بلکه ای بسا کنشهایی جمعی از جامعه ایرانی سرمی زند که با حال پیشین او یا توقعی که از این جامعه براساس هویت عمیق او داریم متفاوت است. جامعه ایرانی که انقلاب اسلامی را پدید آورد، در بزنگاههای تاریخی با این مولود خویش همراهی داشته است، اما رفتارهای او در میانه این نقاط عطف، هم تعجب سیاست گذار و هم و هم حیرت تحلیل گر خارجی و داخلی را برانگیخته است.
حجاب پیش از آنکه به عنوان قانون شناخته شود یک مساله فرهنگی است. هر جامعهای مطابق با فرهنگ دینی و ملی خود دارای ارزشهای اجتماعی متعددی است. این ارزشها بر اساس میزان اهمیتشان میتوانند به هنجارهای اجتماعی بدل شوند که زیر پانهادن آنها به عنوان ناهنجاری، خوشایند افراد آن جامعه نباشد. از این رو انسانها عموماً با وضع قوانین به مقابله با این ناهنجاری پرداختهاند. به دلیل اهمیت این موضوع پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم (ع)، انجام پژوهشی در خصوص تحولات اجتماعی پوشش زنان ایران را مورد حمایت قرار داد که خروجی آن منتهی به چاپ کتاب آن صخره مرجانی شد.
کتاب «آن صخره مرجانی» یک تحقیق فاخر و جذاب در اینباره است که توانسته با رصد دقیق روزنامهها و مجلات دوره پهلوی دوم، سیاستهای ضد دینی و به خصوص «حجاب ستیزی» رژیم پهلوی را به خوبی به تصویر بکشد و از این جهت، تنها کتابی است که تا امروز در اینباره منتشر شده است.
در این کتاب علاوه بر گردآوری متن بسیاری از روزنامهها و جراید دوره پهلوی علیه حجاب، تصاویر و کاریکاتورهای موهن آن دوره علیه زنان مسلمان و با حجاب نیز منتشر شده تا حافظه تاریخی ملت ایران فراموش نکند که تا همین نیم قرن قبل، چه تفکری در ایران حاکم بود که برای سوق دادن جامعه به سمت «جهنم اجباری» تمام تلاشش را انجام داد و اتفاقاً بسیاری از چالشهای امروز بر سر مسئله حجاب نیز ریشه در همان اتفاقات تاریخی دارد.
به همین منظور در میزگردی در خبرگزاری مهر، این کتاب را مورد بحث و بررسی قرار دادیم. گفتنی است نشست رونمایی و نقد کتاب «آن صخره مرجانی» اثر محمدرضا امینی با حضور مؤلف کتاب، حجت الاسلام عباس حیدری پور قائم مقام پژوهشکده باقرالعلوم (ع)، سجاد صفار هرندی رئیس پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی حوزه هنری، صابر جعفری عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در خبرگزاری مهر برگزار شد. آنچه میخوانید گزارشی از این میزگرد است:
*برای آغاز بحث لطفاً در خصوص فعالیتهای پژوهشگاه باقرالعلوم (ع) به ویژه در حوزهای که این کتاب به آن پرداخته است توضیحاتی بفرمائید.
حجت الاسلام عباس حیدری پور قائم مقام پژوهشکده باقرالعلوم (ع): کتاب صخره مرجانی نخستین پروژه از پروژههای کارگروه تاریخ اجتماعی ایران معاصر در پژوهشکده باقرالعلوم (ع) سازمان تبلیغات اسلامی است؛ مأموریت این کارگروه، پرداختن به تاریخ اجتماعی ایران معاصر است، تحولات فرهنگی اجتماعی ایران بهخصوص از دوران پهلوی دوم به بعد تا دهههای آغازین انقلاب اسلامی نقطه تمرکز این کارگروه قرار دارد.
این کارگروه داراییهایی در دست دارد که یکی از آن داراییها مجموعهای از نشریات آن دوران است که گنجینه محققان برای فعالیتهای پژوهشی به شمار میرود و میتوانند از بانک فیش آن بهره ببرند. نکته قابل ذکر آن است که کتاب آن صخره مرجانی هیچ تکیهای به این بانک فیش ندارد چرا که بعد از تألیف کتاب، این بانک راهاندازی شد. لازم به تاکید است بیان روند تحولات و تمایز حرکت عمومی ایرانیان مهمترین نقطه تاکید این کارگروه است.
در تألیف کتاب آن صخره مرجانی به عنوان نخستین پروژه، دشواریهای خاصی به لحاظ روشی پیش روی مؤلف وجود داشت به گونهای که مؤلف میتوانست روشهای متعددی از تحلیل گفتمان تا نشانهشناسی یا روشهای دیگری را اتخاذ کند اما احساس شد روشها ممکن است دست و پا گیر باشد و کار در حالت طبیعی خودش ادامه یافت.
*آقای امینی شما به عنوان پژوهشگر و نویسنده کتاب، از چه منابعی بهره بردید؟
محمدرضا امینی: بنده برای گردآوری دادهها و تألیف کتاب آن صخره مرجانی مجموعاً نزدیک به یازده سال وقت صرف کردم که حدود یک سال آن صرف نگارش آن شد؛ این کتاب به نوعی گردآوری و دستهبندی و بازخوانی تاریخ اجتماعی براساس دادهها است. حدود ۱۷ هزار داده را برای نگارش این کتاب مورد مطالعه و بررسی قرار دادم و میتوان گفت دادههایی که در این کتاب ذکر شده نماینده آن هفده هزار داده به شمار میرود. همچنین برای تألیف این کتاب از ۳۵ منبع بهره بردم که اغلب مجلهها و خاصه مجلات زرد بودند. در تألیف این کتاب برایم این مهم بود که مردم کوچه و بازار را کشف کنم و بدانم در کف جامعه چه اتفاقاتی رخ میدهد. از همین رو بود که مطبوعات زرد بیشتر توجهم را جلب کرد.
برای نگارش چنین کتابی محدودیتهایی نیز داشتیم برای مثال دسترسی به فیلمها و آرشیو صدا و سیما و کتابهای دورههای مختلف تاریخ نداشتیم. از این رو چارهای جز رجوع به روزنامهها و مجلات نبود برای همین حدود ۲ هزار و ۷۰۰ عنوان مجله و روزنامه را که مربوط به دوران مشروطه و انقلاب اسلامی میشود را مورد تحقیق و گزینش قرار دادم.
*چه دغدغهای شما را به انجام این پژوهش واداشت؟
محمدرضا امینی: باید این را پیشاپیش بگویم که پوشش و حجاب موضوع فکری و دغدغه ذهنی بنده در تألیف این کتاب نبود. الان هم نیست، بلکه کشف این فرمول که حساسیتهای مردم ایران چیست، چگونه و با چه سازوکاری دست به تغییر افکار و رفتار خود میزنند، مسیر تحول فکری و رفتاری آنها چگونه است و سوالاتی از این دست برایم مهم بود. از این رو به بررسی مقطعی از تاریخ که فکر میکردم عجیبترین چرخشها صورت گرفته، یعنی دهه چهل تا شصت پرداختم. همه تلاشم در کتاب آن صخره مرجانی این بود تا روایت کنم چگونه میشود فضای پوشش زنان از دهه چهل با آن همه فشار سیاسی و فرهنگی و امنیتی که حاکمیت روی کشف حجاب اجباری داشت تا دهه شصت تغییر میکند و متحول میشود. نام کتاب را هم از این مهم گرفتم و آن صخره مرجانی نام گرفت. لازم به ذکر است که در تشکیل صخره مرجانی یک سری مولکولهای ریزی که از یکدیگر بی اطلاع هستند و از جایی سازماندهی نمیشوند کم کم یکدیگر را پیدا میکنند و یک صخره مرجانی را ایجاد میکنند.
کتاب آن صخره مرجانی شامل چند فصل میشود که فصل چهارم آن به انقلاب میشود و به شدت لاغر است. یکی از دلایل این بود که دادهها بعد از انقلاب به شدت تنزل پیدا کرد. علت دیگر آن هم این است که حس میکنم هنوز فضا به آن صورت نیست که بشود نقد و بررسیهای دقیق علمی بهدور از حاشیهسازی انجام داد. عناوین شامل فصل اول سلطه مدرنیزاسیون افراطی بر عرصه فرهنگ، فصل دوم بازگشت به خویشتن، فصل سوم جرقههای انقلاب، فصل چهارم ضد حجاب هنجاری و پنجم هم مربوط به نتیجه گیری میشود.
*آقای صفارهرندی شما کتاب آن صخره مرجانی را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا این پژوهش نمره قبولی میگیرد؟
سجاد صفار هرندی رئیس پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی حوزه هنری: کتاب «آن صخره مرجانی» از حیث موضوعی اثر جالبی بود. این کتاب اثری خواندنی است و ما به این قبیل کوششهای پژوهشی در شناختن خودمان نیازمند هستیم؛ بهخصوص در موضوعات و موقف های دارای اهمیت مانند مقطع آستانه پیروزی انقلاب اسلامی و تحولات اولیه خصوصاً در دوران پسا انقلاب نیاز به چنین کتابهایی داریم. از حیث روشی نیز این کتاب برای بنده جذاب بود؛ منظور از روش، تاکید و تکیهای است که در این کار به اسناد مکتوب و مطبوعات به عنوان اسناد درجه یک و دسته اول شده بود. بهره بردن و استنتاج از این اسناد نیازمند یک التفات و توجهاتی است و اینکه از آنها به محیط اجتماعی چگونه راه ببریم.
مهمترین نکته در خصوص کتاب آن صخره مرجانی این است که برای تألیف این کتاب زحمت بسیاری کشیده شده است. کسی که تن به اقیانوس آرشیو داده باشد و در آن غوطه بخورد میفهمد برای جمعآوری این دادهها تا چه اندازه سعی و تلاش شده است. اما ایرادی که در کار وجود دارد این است که این یافتهها و حاصل جستجوها به نحو شایستهای در یک طرح کلان مفهومی و نظری جا یابی نشده است. در متن کار قدری با دادهها و حتی با دادههای خام مواجه هستیم؛ دادههای خام از هاضمه یک دستگاه تحلیلی مشخص و نظمیافته عبور داده نشده است. اگر کار میآمد و در یک طرحی و دادهها ذیل آن طرح جانمایی و معنا بخشی میشد از این حیث اثر، اثری خواندنیتر و پر بهره تری برای فضای عمومی قلمداد میشد. البته خود فصلبندیها و عناوین یک شاکله را نشان میدهد ولی درون فصلها نظم و طرح مفهومی چندان دیده نمیشود بهسان قفسههایی که عناوین کلی قفسهها کتابهایشان را از هم جدا میکند ولی خود کتابهای داخل قفسهها نظم چندانی ندارد.
درباره جهتدهی کار و چارچوب تحلیل که به صورت اجمالی در اثر وجود دارد یک ملاحظه عمدهای وجود دارد و آن این است که گاهی اوقات بعضی دادهها و گزارهها که در جای خودشان درست است اما نگاه کردن از زاویه نزدیک به آنها و تمرکز بر رویشان ممکن است در ما سوء تعبیرها و بدفهمیها نسبت به موقعیت و شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه ایران در هر دورهای به وجود بیاورد.
مفهوم زنان نهضت در آن صخره مرجانی کار جالبی است اما اگر بخواهد این وهم را ایجاد کند که گروهی از زنانِ دارای آگاهی به وجود آمد که اکثریت پیدا کرد و فراگیر شده بود این تصور درستی نیست و با دادهها و واقعیتهای تاریخی سازگاری ندارد. بنابراین توجه به تحولاتی که در دل رویداد انقلاب و فضای انقلابی وجود داشت لازم است کار دنبال شود.
در انقلاب جریان بازگشت به خویشتن وجود داشت اما انقلاب مخصوص آن جریان نبود در واقع یک رویدادی بود که آن جریان، فضا و زمینه برای بسط اجتماعی و فرهنگی پیدا کند؛ در واقع عطیهای بیرون از محاسبات و معادلات بود که تأثیرات مهمی روی تحولات فرهنگی و اجتماعی ایران داشت. درباره روندهای پسا انقلابی نیز بر اساس آن تصور و تلقی که جامعه ایرانی به صورت طبیعی تغییراتی را از سر میگذراند که ای کاش دخالتی نمیشد تا آن روندها به صورت طبیعی به نتایج میرسید؛ این تصور، مبتنی بر دادهها و واقعیتهای جامعه ایران نیست.
*آقای جعفری به نظر شما این کتاب توانسته است مأموریتی که برای خود درنظر گرفته است که همانا بررسی دقیق تحولات اجتماعی پوشش زنان ایران باشد را به سرانجام برساند؟
صابر جعفری عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی: کتاب آن صخره مرجانی عنوانی بسیار معنادار است. در این کتاب توجه جدی مؤلف به زندگی روزمره است؛ اصولاً جای تاریخ اجتماعی در سنت فکری ما خالی است. این کار فوقالعاده ارزشمند است و پرداختن به آن نقطه مرجعی است که اساساً ارزیابی اکنون و امروز ما در گرو ارائه تصویر روشن از او است؛ موانع شناختی در زمان جنگ تحمیلی و بحبوحه انقلاب وجود دارد که این موانع شناختی گاهاً مشاعر ما را در برقرار کردن قیاسها بین اکنون و گذشته قبل از این رویدادها مخدوش میکند. این پژوهش میتواند کمک کند تا تصویر روشنتری از آن روزگار داشته باشیم.
در برخی از موارد مفهومپردازیهایی که در عناوین کتاب میدیدم به طرز اعجازآوری شبیه مفهومپردازیهایی بود که ما در پژوهشهای خودمان به آن رسیده بودیم مانند پرداختن به مساله رنج حجاب و دردسرهای حجاب. اساساً کتاب و یافتههای آن را از نظر اینکه به ما کمک میکند از دوگانههای متعارف تحلیل تاریخ اجتماعی و معاصرمان بگذریم مغتنم می دانم.
مزیت دادههای بیشتر و تحلیل کمتر برچسبی بر پیشانی این کار میتواند باشد؛ در خصوص موضوعات حساسیتبرانگیز مانند پوشش و حجاب همه شواهد و فکتها در یک طرح کلی ارزیابی میشود و این در موضوعات فرهنگی چون حجاب، بلوغ خواننده را به تعویق و تأخیر میاندازد. هر طرح کلی اگر بنا بود بر این کار سوار شود ممکن بود لطمه به کار بزند. پیشنهادم سنت فکری دیگر است و آن تکوین این وضعیت آن هم در لحظه انقلاب را به مثابه یک فرد تاریخی نه ذیل یک کلیت تاریخی مورد مطالعه قرار دهید. آنجا است که تعابیر و واژگانی که انتخاب میکنیم بسیار معنادارتر میشود.
در برخی بخشها ضعف نظری در کار وجود دارد؛ بازگشت به خویشتن به نظر میرسد غیر سیاسی، محافظهکارانه و نوستالژیک است. در این کتاب به هر میزان به پیروزی انقلاب اسلامی نزدیک میشویم تحلیلها و صورتبندیها و حتی عنوانگذاریهایی که روی بخشها صورت گرفته، از طراوت و صلابتش کاسته میشود. این کتاب از حیث معرفی و تفصیل دادن به مفاهیمی که در سپهر سیاست اجتماعی ما بسیار مغفول است و لطافتهایی که در اسمگذاریهایی که در بعضی بخشهای کتاب صورت گرفته بسیار بسیار ذی قیمت است. تفاوتی که بین مفاهیم وجود، اجبار و هنجار گذاشته شده و به دقت مرزگذاری شده از نظر بنده ستودنی است.
محمدرضا امینی: برای طرح کلان مفهومی و نظری که در کتاب مطرح شده است، با توجه به سبقه مطالعاتی که در جامعهشناسی داشتم، قریب به سه هزار صفحه مقاله و کتاب برای یافتن نظریه یا نظریاتی برای تبیین هرچه بهترِ تحولات اجتماعی پوشش زنان مطالعه کردم، اما متأسفانه به هر علتی نشد و نیافتم. نهایتاً به این نتیجه رسیدم که دست به توصیف بزنم، بدون اینکه تلاش کنم آن را در قالب نظریه خاصی بریزم. دادهها را مورد مطالعه قرار دادم و دادهها بودند که مسیر نگارش من را هدایت میکردند، نه آنکه من با نظریهای در دست، آنها را به مسیری که میخواستم سوق بدهم. دوم اینکه نمونه عینی داخلی و خارجی مشابه هم نداشتم که به عنوان الگو کارم را هدایت کند. و نهایتاً این نکته را نیز اضافه کنم که بنده در این کتاب انقلاب اسلامی را انقلابی فرهنگی-اجتماعی میدانم در مسیر بازگشت به خویشتن.
نظر شما