علیرضا بلیغ پژوهشگر فلسفه علوم اجتماعی در گفت و گو با خبرنگار مهر در خصوص دیدگاه خود درباره برگزاری محفل قرآنی امام حسنیها گفت: فارغ از این مورد خاص یعنی محفل قرآنی امام حسنیها، به طور کلی این سوال مطرح میشود که چرا به چنین گردهماییها با جنبه مناسکی و آئینی در کشور ما توجه شده، رونق میگیرد و از آن استقبال میشود. اگر به این سوال درست پاسخ بدهیم شاید تفاوتی بین محفل قرآنی امام حسنیها با جشن غدیر و دهه کرامت وجود نداشته باشد.
وی افزود: امروز فضای رسانهای و سبک زندگی جدید اصولاً مردم را نه تنها در ایران بلکه در تمام نقاط دنیا به سمت و سوی سبک زندگی فردی سوق میدهند و اصولاً هویتهای جمعی در معرض تهدید قرار دارند و این نیاز شکل زیسته در جوامع جدید است. اصولاً جهان سرمایهداری تمایلی ندارد که هویتهای جمعی پررنگ شود و اگرچنین اجازهای به آنها بدهد باید بخشی از شکل بازار مصرف آنها باشد، به عنوان مثال ما در همین نظام سرمایهداری شکلهایی از آئینها و مناسک را داریم که شاید تصور ما از آن آئینی و مناسکی نباشد اما به نوعی صورت سکولار از آن را به نمایش میگذارد.
این پژوهشگر در ادامه با اشاره به مثالی عنوان کرد: به عنوان مثال کنسرتها و استادیومهای فوتبال، هر جایی که جمعیتی کنار یکدیگر جمع میشوند آداب و مناسکی را به صورت خاص دارند. مثلاً شما نمیتوانید در کنسرت مسابقه فوتبال یا دعای کمیل برگزار کنید، آن هم برای خود اقتضائاتی دارد که به آن جمع تحمیل میکند. نظام سرمایهداری پیچ و مهرههای آئینها و ادیان قدیم و فرهنگهای اسطورهای به هر شکلی را باز کرده و در قالب شکل جدیدی از بازارهای مصرف خود فراهم کرده که مثال آن را زدم.
بلیغ با بیان اینکه امروز رسیدن به یک هویت جمعی جدید با توجه به اینکه محیط پیرامونی زندگی ما با همین شیوههای زیست مدرن تقویت میشود کار سختی است، عنوان کرد: امروزه مواضعی وجود دارد که برخی فکر میکنند این مساله صرفاً اقتضا اسلام سیاسی است که مناسک و آئینهای جدید خلق کرده و به آن دامن میزند؛ اما این خلأ در همه جای جهان وجود دارد، که به تدریج تهی از معنا میشود و آدمها در جستجوی معنا هستند. بنابراین وقتی مناسک و آئینی تولید میشود میخواهند بدانند که در این مناسک و آئین جدیدی که تولید میشود چه خبر است.
وی بیان کرد: ما در سنت خود شکلی از آئینها و مناسک را داشتیم و به خصوص ادیان الهی که اجزای جدای ناپذیر آنها آئینها و مناسک هستند؛ چراکه نقطه اتصال به آن معنا و حقیقتی که ادیان با خود آوردند مشارکت در این آئینها و مناسکها است. اصولاً آئینها و مناسک ما دسته جمعی هستند البته اعمال عبادی فردی به جای خود است. در شرایط جدید فشارهای جهانی بیش از آنچه که باید به سمت بی معنایی پیش میرود خلق شدن مناسک جدید، ابتکارات و خلاقیتها برای اینکه آن معنا را در اشکال تازه باز تولید کند به طور قطع پیش میآید. به عنوان مثال جشن عید غدیر یا پیادهروی اربعین به این شکل که از یک زمانی به وجود آمده و وجود نداشته است یا آئینهای عزاداری ما برای امام حسین (ع) به این شکل امروزی که از قبل وجود نداشته است و شاید برخی از این مناسک و آئینها را فرهنگهای دیگر وام گرفته باشیم و به شکل دیگری متناسب با معنایی که خود داریم بازسازی کرده باشیم، به عنوان مثال دسته جات زنجیرزنی و سینه زنی، علم و کتل و برخی سمبلها و نمادهایی که در آئینهای عزاداری استفاده میشود از اول نبوده است و از مسیحیت وام گرفته شده ولی با دخل و تصرفی که در آن شده رنگ و بوی فرهنگ ما را گرفته است. یا بخشی از نمادهای معماری ما وام گرفته از فرهنگهای دیگر است که در آن دخل و تصرف صورت گرفته است.
این پژوهشگر مسائل اجتماعی با طرح این مساله که آیا در آئینهای جدیدی که ما خلق میکنیم مثل محفل قرآنی امام حسنی موفق شدیم که این کار را انجام بدهیم یا نه؛ یعنی آیا بخشی از فرهنگ ما شده است. گفت: شاید الان قضاوت کردن درباره آن مقداری زود باشد. اما من این حرکت را نوعی واکنش نسبت به فضا و جهانی تازه می دانم که ما در آن قرار گرفتیم و اینکه تلاش میکند نسبتی با رسانه برقرار کند و از امکاناتی که در جهان پیرامون ما شکل گرفته به نفع آن معنایی که خود از هویت جمعی دین درک کردیم استفاده کند. حالا این ممکن است با ضعف و قوتهایی همراه شود. مثلاً فرض کنید که فلان جنبههای رسانهای آن باید کمرنگتر میشد یا فلان جنبه آن باید بیشتر مورد توجه قرار میگرفت. ولی کلیت آنچه شکل میگیرد حاصل همین نحوه و شیوه مواجهه است.
وی ادامه داد: ما در فضای رسانه عملاً به لحاظ کمی و کیفی توان مقابله با آنچه علیه ما انجام میشود را نداریم اما میتوانیم از ظرفیتهای میدانی خود استفاده کنیم. به عنوان مثال کشف خیابان به عنوان بخشی از محیط یک شهر مدرن که میتواند به بستری برای مناسک دینی و سیاسی تبدیل شود. این چیزی است که با انقلاب به ما رسید و باقی هم مانده و امتداد آن به جشن عید غدیر یا دهه کرامت تبدیل شده است که امروز با استادیوم هم چنین تعاملی میشود. اساساً این جمع شدنها شیوه استفاده از میدان و ظرفیت واقعی است که ما در متن جامعه داریم و بازتاب دادن آن در فضای رسانه میتواند برای ما تولید محتوا داشته باشد به صورتی که برآمد از واقعیت میدانی ما باشد.
بلیغ در پایان خاطرنشان کرد: در واقع نمیخواهیم چیزی برساخت کنیم یا تحریفی انجام بدهیم همان ظرفیتی که در میدان وجود دارد را میخواهیم به تصویر بکشیم. باید مقداری به آن فرصت داد چند سالی بگذرد ببینیم چگونه در جامعه نهادینه میشود و نهادینه شدن آن هم پیراستگیهایی پیدا میکند یا شاید اگر از آن مراقبت نکنیم منحرف بشود. بنابراین اهمیت رسانهای کردن آن در این است که حرف زدن درباره این مساله به آن کمک میکند که ما بهتر آن را بشناسیم از زوایای مختلف آن را بررسی کرده و ضعف و قوتهای آن را کشف کنیم. کما اینکه وقتی در دنیای مدرن اتفاق جدیدی رخ میدهد فارغ از اینکه سابقه هم داشته باشد آنقدر درباره آن صحبت میکنند که برای آن ادبیات تولید میشود و جدیت پیدا میکند و همه فکر میکنند که باید چیز مهمی باشد. بنابراین تولید ادبیات درباره این موضوع از نظر انتقادی، تشریحی و تمجیدی اهمیت پیدا میکند.
نظر شما