به گزارش خبرگزاری مهر، «محسن محمد صالح» مدیر مرکز مطالعات و پژوهشهای الزیتونه در گزارشی به بررسی روند جنگ غزه طی ماههای اخیر پرداخته و نوشت که بیش از سه ماه است که اسرائیل تهدید به حمله زمینی به رفح میکند، ولی همچنان در انجام این طرح مردد است. این تردید به علت عدم تمایل تلآویو به حمله نیست، بلکه نگرانی واقعی این رژیم از شکستی است که در نتیجه این حمله دامن آن را میگیرد. در همین رابطه آمریکا و دیگر متحدان تلآویو نیز نسبت به عواقب تلخ و دردناک این حمله به رژیم صهیونیستی هشدار دادهاند.
پایان دادن به جنگ غزه قبل از تلاش برای اشغال رفح و قبل از تحقق کمترین حد از اهداف جنگ برای نتانیاهو و بخش گستردهای از جامعه صهیونیستی یک فاجعه بزرگ به شمار میرود. این بدان معنا است که حماس در این جنگ پیروز شده و پروژه صهیونیستی پناهگاه امن خود در فلسطین اشغالی و قدرت بازدارندگی خود را به همراه هژمونی خود در منطقه از دست داده است. این موضوع باعث حمایت بیشتر افکار عمومی عربی و اسلامی و فلسطینی از محور مقاومت و آرمان فلسطین میشود.
۸ عامل شکست طرح صهیونیستی حمله به رفح
با وجود حیاتی بودن حمله رژیم صهیونیستی به رفح برای بسیاری از سران این رژیم، اما اشغالگران اسرائیلی میدانند که احتمال شکست در این عملیات بسیار بالا است. این موضوع از چند جنبه قابل بررسی است:
نکته اول اینکه حملات زمینی و تخریب وحشیانه مناطق مختلف غزه از شمال گرفته تا مرکز این منطقه بی فایده بودن خود را نشان داده و مقاومت فلسطین بعد از بیش از ۲۰۰ روز از جنگ، تنها بخش بسیار محدودی از توانمندیهای خود را از دست داده و همچنان قدرتمند و تاثیرگذار است و جنگ را مدیریت کرده و تلفات روزانه زیادی به نیروهای اشغالگر وارد میکند. صهیونیستها میدانند که بلافاصله بعد از عقب نشینی اسرائیل، نیروهای حماس خلأ موجود را پر میکنند و به مدیریت روند زندگی مردم در این منطقه خواهند پرداخت.
دومین عامل این است که شبکه پیچیده تونلهای غزه همچنان تاثیرگذاری خود را در مناطق مختلف به ویژه رفح حفظ کرده و نیروهای اشغالگر در حمله زمینی به رفح با مقاومت شدیدی با پتانسیل حرکتی بالا مواجه میشوند که به هیچ وجه امکان محاصره کردن و ریشه کن کردن آن وجود ندارد. نیروهای مقاومت با استفاده از تونلها میتوانند به مناطق مرکزی و شمالی غزه بروند و اسرای صهیونیستی را به مناطق دیگر منتقل کنند، همانطور که پیش از این نیز همین کار را انجام دادهاند. به این ترتیب تلاش برای از بین بردن حماس، نوعی وقت تلف کردن و به تعویق انداختن اعلام شکست است.
سومین نکته اینکه ارتش اسرائیل در شرایط فرسایشی قرار گرفته و با گذشت ۲۰۰ روز از جنگ غزه با تلفات مادی و انسانی بیسابقهای مواجه شده است. این موضوع باعث شده کابینه نتانیاهو مجبور به بازنگری در روند جذب سرباز در سرزمینهای اشغالی شود. روحیه سرخوردگی و شکست و افولِ انگیزه برای جنگ، مهمترین حالت عمومی رایج در ارتش است و سران صهیونیست میدانند که عملیات اشغال رفح نیز بهتر از عملیاتهای گذشته نخواهد بود و دستاوردهای اسرائیل از آن، کشتار بیشتر زنان و کودکان فلسطینی و تخریب مدارس و بیمارستانهای بیشتر است که جز ننگ و عار فایدهای برای آنها ندارد.
چهارمین عامل اینکه ارتش رژیم صهیونیستی با معضلی در رفح مواجه است که حضور فشرده بیش از یک میلیون و ۴۰۰ هزار فلسطینی در این منطقه برای آنها رقم زده است. به این ترتیب امکان عملیات نظامی در چنین حالتی بسیار پیچیده و مشکل است و ممکن است تعداد زیادی از غیرنظامیان در نتیجه این عملیات به شهادت برسند و خشم بینالمللی علیه رژیم صهیونیستی گستردهتر شده و به انزوای بیشتر آن منجر شود.
نکته پنجم اینکه متحدان رژیم صهیونیستی از جمله آمریکا اعتراض گستردهای نسبت به انجام حمله زمینی به رفح دارند. آنها میدانند که خطرات و خسارتهای این عملیات بیش از منافع آن است و چنین عملیاتی فاقد دستاورد واقعی است و فرصت پیروزی در آن بسیار کم است. البته آمریکا اعلام کرده که با چند شرط از حمله زمینی به رفح حمایت میکند، اما نتانیاهو و کابینه وی معتقدند که شروط آمریکا امکان موفقیت آنها در این حمله را تضعیف میکند و خواستار ادامه حمایت نامحدود آمریکا از این حمله هستند.
عامل ششمِ شکست رژیم صهیونیستی در عملیات زمینی رفح این است که مصر به شدت با انجام این حمله مخالف است و باز کردن گذرگاههای خود برای خروج اهالی غزه به سمت منطقه سینا را رد کرده است. رژیم تلآویو همچنان تلاش دارد تایید یا بیطرفی قاهره نسبت به این عملیات را به دست بیاورد که بر اساس اطلاعات موجود تاکنون موفق به این امر نشده است.
هفتمین عامل شکست رژیم صهیونیستی در حمله زمینی به رفح این است که این رژیم دیگر مانند گذشته و ماههای اول جنگ نمیتواند به وحشیگری خود در غزه ادامه دهد، چرا که تمرکز بیشتری از سوی جامعه جهانی به تحولات غزه صورت گرفته و این رژیم به ویژه در پی محاکمه در دادگاه لاهه خود را در انزوا می بیند و به این نتیجه رسیده که جنایتهای وحشیانهاش نتیجه معکوس داشته و باعث گسترش حمایت افکار عمومی از مقاومت شده است.
نکته پایانی و هشتم اینکه رژیم صهیونیستی گرچه برای اجرای حمله خود نیازمند زمان است، اما زمان به نفع تلآویو در حرکت نیست. اوضاع داخلی سرزمینهای اشغالی در نتیجه طولانی شدن جنگ و گسترش خسارتهای اقتصادی و تعطیل شدن گردشگری، بغرنج است.
به صورت خلاصه میتوان گفت گرچه تصمیم سازان رژیم صهیونیستی حمله زمینی به رفح را یک استراتژی اجباری برای خود میدانند، اما این حمله محکوم به شکست است و عواقب بدی برای تلآویو خواهد داشت.
نظر شما