خبرگزاری مهر -گروه هنر-سید امیر شایان حقیقی؛ روز ۲۵ اردیبهشت به واسطه جایگاه والا و تأثیرگذار حکیم ابوالقاسم فردوسی شاعر بزرگ و حماسه سرای ایرانی به عنوان روز بزرگداشت فردوسی در تقویم ملی ایران نامگذاری شده است.
فردوسی در طول زندگیاش اثری بی مانند خلق کرد که نه تنها تأثیری شگرف بر فرهنگ، تاریخ و ادبیات ایران دارد بلکه به نوعی شناسنامهای مکتوب از اجداد ایرانیان و سند هویت ما است؛ بدون شک «شاهنامه» فردوسی یکی از مهمترین منابع داستانی زبان فارسی به شمار میرود که همچون گوهر بینظیری در گنجینه ادبیات جهان تا به امروز درخشش و تابندگیاش را از دست نداده است.
این شاهکار حماسی فردوسی شامل بیش از ۶۰ هزار بیت است که مجموعهای از داستانهای ملی، تاریخ باستانی پادشاهان قدیم ایران و پهلوانان بزرگ سرزمین ما را در بر میگیرد و پهلوانی، مردانگی، فتح، ظفر، شجاعت، دینداری، جوانمردی، آزادگی و نیک سرشتی مردم ایران را در سه عرصه اساطیری، پهلوانی و تاریخی به رشته نظم درآورده است. این شاعر نامدار ایرانی ۳۵ سال از عمر و همت خود را در راه مرزبانی از ادبیات فارسی و خلق این اثر گرانبها صرف کرده است.
در همین راستا به بهانه روز بزرگداشت فردوسی در گزارشی تصمیم به بررسی اقتباسهای انجام شده از شاهنامه فردوسی در حوزه سینما گرفتیم اما به نظر میرسد علی رغم داغ بودن بحث اقتباس در فضای سینمایی این روزهای کشور و اختصاص بخشهای فرعی جشنوارههای سینمایی به جوایزی ویژه اقتباس همچنان این مهمترین شاهکار زبان فارسی با ظرفیتهای ویژه داستانی برای اقتباس سینمایی مورد اقبال اهالی هنر نبوده است و تنها فیلم سینمایی ایرانی تولید شده درباره فردوسی و شاهنامه به قرن گذشته تعلق دارد.
یک فیلم سفارشی که توقیف شد
از این رو با جست و جو در منابع کتابخانهای به بازخوانی بخشی از صحبتهای عبدالحسین سپنتا کارگردان تنها فیلم سینمایی، درباره فردوسی و با همین نام میپردازیم، این بازخوانی از این منظر قابل توجه است که علی رغم سفارش و تمایل وزارت معارف آن دوره نسبت به تولید فیلم «فردوسی»، ساخت همین تنها اثر درباره شاعر بزرگ ایرانی، چالشها و سختیهای قابل توجهی از جمله سانسور، توقیف فیلم و دستور بازسازی برخی صحنهها را در پی داشته است.
جمال امید در کتاب «تاریخ سینمای ایران (۱۳۵۷-۱۲۷۹)» به صحبتهای سپنتا درباره فیلم «فردوسی» اشاره کرده است، سپنتا در رابطه با ایده شکل گیری و تمایل وزارت معارف به تولید این اثر میگوید: «موضوع فیلم دوم را کمی بعد از نمایش موفقیت آمیز «دختر لر» در وزارت معارف به دست آوردم. قرار بود در مهر ماه سال ۱۳۱۳، جشن هزارمین سال تولد فردوسی را با ایجاد آرامگاهی تازه در توس گرامی دارند. این فرصتی خوب برای من بود که نیمی از عمرم را در تحقیق، بررسی و شناخت ادبیات کهن ایران گذارده بودم. اگرچه زمان کافی برای تنظیم سناریو و تدارک مقدمات و فیلمبرداری در اختیارم نبود ولی تصمیمم را گرفته بودم که این کار را حتماً انجام دهم.»
نظر اردشیر ایرانی جلب نظر موافق مقامات وزارت معارف بود که تمایل خود را برای تهیه این فیلم به او و من ابراز کرده بودند و اردشیر ایرانی جهت ادامه فعالیتش و ارائه محصولات دیگر کمپانیاش به این رضامندی نیاز مبرم داشت. سپنتا با مرور سفارش وزارت معارف و تمایل خود برای تولید این فیلم به تلاشهای اردشیر ایرانی برای تهیه این اثر و جلب نظر وزارت معارف در راستای مجوز ادامه فعالیت و تولید اشاره میکند و میگوید: «اردشیر ایرانی هم از جهت دیگر متقاعد شده بود که تهیه فیلم «فردوسی» را بایستی به انجام رساند. نظر اردشیر ایرانی جلب نظر موافق مقامات وزارت معارف بود که تمایل خود را برای تهیه این فیلم به او و من ابراز کرده بودند و اردشیر ایرانی جهت ادامه فعالیتش و ارائه محصولات دیگر کمپانیاش به این رضامندی نیاز مبرم داشت. با وجود زمان کم و امکانات محدود، تقریباً همه چیز خوب پیش رفت و فیلم بهموقع آماده نمایش شد.»
سپنتا در رابطه با داستان و سناریو این فیلم میگوید: «سناریویی که تنظیم کرده بودم زندگی فردوسی را از آغاز جوانی تا سالمندیاش بازگو میکرد. نخستین تصاویر فیلم از چهره مغموم و خسته فردوسی آغاز میشد که از پنجره اتاقش در توس به پل خرابه شهرش مینگریست و به یاد میآورد دورانی را که با موبدان، از بیم گرفتار شدن با نوشتار و گفتار خود از خانهای به خانه دیگر، از گوشهای به گوشهای دیگر و غاری به غار دیگر پناهنده و مخفی میشدند. فیلم در پایان با صحنه مشابه آغاز ماجرا، پایان میگرفت. این بار از همان پنجره که فردوسی در ابتدا به شهرش مینگریست، دوربین به شهر نگاه میکند در حالی که بچههای نوجوان محله، اشعار شاهنامه را زمزمه میکنند. آخرین تصاویر بازگوی مرگ شاعر است و جنازهاش بر دوش ۲ تن، بر پل مخروبه شهر توس و تنها تشییعکننده جنازه فردوسی، دخترش است؛ عمر شاعری گرانقدر، چون عمر آفتابی درخشان در یک روز، خاتمه گرفته است.»
اتفاقی نادر در تاریخ سینمای ایران / یک دستکاری بزرگ
سپنتا در ادامه به یک قسمت چالش برانگیز از فیلم اشاره میکند: «یکی از جالبترین قسمتهای فیلم، صحنههای حماسهسرایی فردوسی است در برابر سلطان محمود غزنوی … فردوسی نبرد رستم و سهراب را میسراید و تماشاگر این قسمت شاهنامه را میبیند. همین فصل فیلم بعداً ما را دچار مشکل کرد. فیلم قرار بود همزمان در تهران و توس به نمایش درآید ولی شاه (رضا شاه) به صحنههای سلطان محمود غزنوی ایراد گرفت و دستور به حذف برخی صحنهها و تکرار بعضی از قسمتهای دیگر را داد و ما ناچار به دوبارهسازی قسمتهایی از فیلمی شدیم که آماده نمایش بود و این چنین بود که یکی از رویدادهای نادر سینمای ایران اتفاق افتاد و فیلم، هنرپیشه تازهای بهخود پذیرا شد که قبل از آن هرگز در فیلم نقشی نداشت. نصرتالله محتشم که بعدها مأمور در سفارت ایران در بمبئی شد، نقش سلطان محمود غزنوی را بهعهده گرفت و بار دیگر صحنههای فردوسی در دربار سلطان محمود غزنوی بازسازی شد و فیلم مجدداً وقتی آماده نمایش شد و به تهران رسید که زمان زیادی به آغاز جشن هزاره فردوسی در توس باقی نمانده بود.»
این بخش از صحبتهای سپنتا از یک دستکاری عجیب در تاریخ سینمای ایران به عنوان یکی از نادرترین وقایع در تولید فیلم پرده بر میدارد، با توجه صحبتهای سپنتا، مهمترین بخش فیلم و نقطه اوج داستان شامل (حماسه سرایی رستم و سهراب توسط فردوسی در برابر سلطان محمود غزنوی و بازسازی سینمایی این تقابل برای مخاطب فیلم) به علت ایرادات رضا شاه حذف شده و به دستور شاه باید با بازسازی فیلم، تصویری مثبت و خلاف واقعیت تاریخی از سلطان محمود غزنوی در فیلم به نمایش گذاشته میشد؛ اثر این اتفاق نادر به اندازهای جدی است که تمام درام و قصه فیلم را تحت الشعاع قرار میدهد و مرگ فردوسی به علت غم و اندوه حاصل از عدم توجه سلطان محمود در آخر فیلم را تهی از معنا میکند.
این اتفاق نادر به اندازهای جدی است که تمام درام و قصه فیلم را تحت الشعاع قرار میدهد و مرگ فردوسی به علت غم و اندوه حاصل از عدم توجه سلطان محمود در آخر فیلم را تهی از معنا میکند.
سپنتا در این رابطه میگوید: «از سرنوشت فیلم «فردوسی» در توس، بعدها از طریق ارباب کیخسرو مرزبان شنیدم که چند بار برای میهمانان به نمایش درآمد که رویهمرفته نمایشهای موفقی بودند. من تنها نظری که از فضلای شرکتکننده در جشن هزاره فردوسی دریافت کردم مربوط بود به بهرامگور انکلساریا … که معتقد بود فیلم با حذف بیشتر صحنههای دربار سلطان محمود غزنوی نه تنها کوتاه بلکه بیمعنا شده بود. این نظر انکلساریا کاملاً درست بود و شاید هم به همین لحاظ فیلم نمایش عمومی درستی پیدا نکرد. البته اردشیر ایرانی هم اصراری در نمایش فیلم نداشت، چون او فیلم را به سفارش وزارت معارف درست کرده بود و بیش از سرمایهاش، سود بهدست آورد. اردشیر ایرانی فیلمی نیز از جریان برگزاری جشن هزاره فردوسی تهیه کرد که از جانب وزارت معارف مورد تأیید قرار گرفت.»
جمال امید در رابطه با نسخه نهایی فیلم «فردوسی» در کتاب «تاریخ سینمای ایران (۱۳۵۷-۱۲۷۹)» آورده است: «دولت وقت، جهت برگزاری جشن هزاره فردوسی تدارکات گستردهای دیده بود و مستشرقان برجستهای از غرب و شرق به ایران دعوت شده بودند. میهمانان از آلمان، انگلستان، ایتالیا، دانمارک، آمریکا، شوروی، فرانسه ژاپن، ترکیه، عراق، یوگسلاوی چک و اسلواک مصر و هندوستان در این جشن حضور داشتند و فیلم «فردوسی» نیز چندبار در این جشن نمایش داده شد؛ «فردوسی» با اینکه قرار بود نمایش عمومی نداشته باشد از ششم فروردین در سینما سپه به نمایش در آمد و نمایش آن بیش از سه شب نپایید … زمان فیلم کوتاه (حدود یک ساعت) بود و به علاوه فاقد آهنگ و ریتم اولیه بود و تماشاگران بیشتر به این ۲ لحاظ از آن استقبالی نکردند.»
فیلمی که در تاریخ گم شد
سال ۱۳۹۸ و همزمان با سالروز بزرگداشت فردوسی، فیلمخانه ملی ایران از بازسازی و مرمت فیلم «فردوسی» به عنوان اولین فیلم ژانر تاریخی، تاریخ سینمای ایران و اکران آن در موزه سینما خبر داد. نسخه بازسازی شده با عنوان فیلم «فردوسی» حدود ۲۰ دقیقه است و بخشهایی از فیلم یک ساعته «فردوسی» در آن وجود داد اما به نظر میرسد فیلم آماده شده توسط فیلمخانه ملی با نسخه نهایی این اثر متفاوت است، در بخشی از مصاحبه سپنا آمده است: «شاه (رضا شاه) به صحنههای سلطان محمود غزنوی ایراد گرفت و دستور به حذف برخی صحنهها و تکرار بعضی از قسمتهای دیگر را داد و ما ناچار به دوبارهسازی قسمتهایی از فیلمی شدیم که آماده نمایش بود و این چنین بود که یکی از رویدادهای نادر سینمای ایران اتفاق افتاد و فیلم، هنرپیشه تازهای بهخود پذیرا شد که قبل از آن هرگز در فیلم نقشی نداشت. نصرتالله محتشم که بعدها مأمور در سفارت ایران در بمبئی شد، نقش سلطان محمود غزنوی را بهعهده گرفت و بار دیگر صحنههای فردوسی در دربار سلطان محمود غزنوی بازسازی شد و فیلم مجدداً وقتی آماده نمایش شد و به تهران رسید که زمان زیادی به آغاز جشن هزاره فردوسی در توس باقی نمانده بود.»
از قضا دست روزگار بالای دستکاری رضا شاه و وزارت معارف قرار گرفته است و تا کنون از نسخه نهایی و سفارشی شاه خبری نیست و آن چه امروز وجود دارد بخشیهایی از فیلم «فردوسی» قبل از دستکاری بزرگ محسوب میشود. با توجه به این بخش از صحبتهای سپنتا، بازیگر نقش سلطان محمود، نصرت الله محتشم است اما در نسخه مرمت شده که اکنون در اختیار فیلمخانه ملی ایران است، شخصی به نام افلاطون در نقش سلطان محمود نقش آفرینی کرده است و به نظر میرسد نسخه مطلوب وزارت معارف و رضا شاه که به صورت اختصاصی در جشن هزاره فردوسی اکران شد و پس از آن تنها سه شب در ایام نوروز بر پرده سینماها نقش بست همچنان مفقود است و اتفاقاً فیلم ۳۵ میلیمتری سیاه و سفید با عنوان «فردوسی» که توسط فیلمخانه ملی ایران آماده شده است بخشهایی از فیلم سپنتا، قبل از دستکاری و تصویربرداری مجدد است و از قضا دست روزگار بالای دستکاری رضا شاه و وزارت معارف قرار گرفته است و تاکنون از نسخه نهایی و سفارشی شاه خبری نیست و آن چه امروز وجود دارد بخشیهایی از فیلم «فردوسی» قبل از دستکاری بزرگ محسوب میشود.
به گفته محمد تهامینژاد پژوهشگر، مترجم، منتقد، مستندساز و عضو شورای عالی انسانشناسی و فرهنگ، احتمالاً این ۲۰ دقیقه فیلم با عنوان فیلم «فردوسی» سکانسها و بخشهای سانسور شده و حذف شده فیلم است و نسخه نهایی فیلم «فردوسی» (نمایش داده شده درهزاره فردوسی) همچنان نامکشوف است و ما امروز نسخهای از فیلم «فردوسی» را دیده ایم که تنها عدهای محدود نظیر عوامل فیلم، وزارت معارف و رضاشاه آن را دیده اند.
در نتیجه با بازخوانی مصاحبه و گفتوگوی عبدالحسین سپنتا به نظر میرسد نسخه نهایی «فردوسی» به کارگردانی عبدالحسین سپنتا و تهیهکنندگی اردشیر ایرانی که نزدیک به ۹۰ سال قدمت دارد همچنان مفقود بوده و پیدا نشده است.
نظر شما