خبرگزاری مهر، روابط بین الملل: طی پانصد سال اخیر یکی از ویژگیهای مهم در روند ظهور و سقوط قدرتهای بزرگ حضور و تسلط بازیگران بینالمللی در اقیانوسها، آبراههای حیاتی، تنگهها و بنادر استراتژیک بوده است. از بقایای حضور پرتغالیها در کرانه شمالی خلیج فارس تا رقابت میان نیرو دریایی آمریکا و چین برای احداث پایگاه نظامی در جیبوتی نشان دهنده اهمیت حضور قدرتها در شاهراههای ارتباطی است.
این رقابت تنها در کلوپ قدرتهای بزرگ محدود نمانده و کشورهای حوزه غرب آسیا نیز به دنبال افزایش حوزه نفوذشان در آبهای بینالمللی هستند. برهمین اساس طی دو دهه اخیر قدرتهای منطقهای- بین المللی به دنبال افزایش دامنه نقش آفرینی خود در محدوده شاخ آفریقا یعنی جیبوتی، اریتره، سومالی و اتیوپی میباشند. به گزارش صندوق بینالمللی پول تنها ۱۲ درصد تجارت جهانی در محدوده سوئز- باب المندب در حاشیه شمالشرقی آفریقا عبور میکند. در ادامه این متن سعی خواهیم کرد تا نگاهی به رقابت میان قدرتهای منطقهای- بین المللی در شاخ آفریقا داشته باشیم.
رقابت آمریکا- چین در شمال آفریقا
با تشدید رقابت میان سه قطب قدرت جهانی یعنی آمریکا، روسیه و چین، قاره آفریقا بدل به یکی از مهمترین نقاط رقابت در «بازی بزرگان» شده است. «نفوذ پذیری بالا»، «نیاز فزاینده به سرمایهگذاری و فناوری خارجی»، «رقابتهای شدید محلی- منطقهای» و صدالبته وجود «منابع سرشار طبیعی» قاره آفریقا را بدل به محلی مناسب برای زورآزمایی قدرتهای جهانی کرده است. هماکنون چین با ۲۵.۸، آمریکا با ۸.۶ و روسیه با ۳.۷ درصد سه شریک نخست کشورهای آفریقایی در حوزه روابط اقتصادی بوده و اتحادیه اروپا و اعضای شورای همکاری خلیج فارس در رتبههای بعدی قرار دارند.
«آفریکام» هسته مرکزی حضور نظامی- اطلاعاتی واشنگتن در منطقه شاخ آفریقا است. به گزارش این نهاد نظامی هماکنون آمریکاییها دارای سیوچهار پایگاه در سراسر قاره سیاه؛ به ویژه کشورهای شاخ آفریقا هستند. پس از انتشار خبر احداث پایگاه نظامی چین در جیبوتی، آمریکاییها نیز میزان حضور خود در این منطقه را افزایش دادند. واشنگتن همچنین دارای پنج پایگاه نظامی در سومالی است. وجود این پایگاهها به نیرو هوایی و یگانهای پهپادی آمریکا این امکان را میدهد تا دامنه عملیاتی خود را از خلیج عدن تا دریای سرخ گسترش دهند. با گسترش دامنه جنگ غزه به خارج از سرزمینهای اشغالی و تشدید ناامنی دریایی در دریای سرخ، پایگاههای آمریکایی در شرق آفریقا اهمیت زیادی پیدا کرده است. برهمین اساس سنتکام در بیانیه رسمی اعلام کرد که آمریکا به عنوان رهبر ائتلاف دریایی «نگهبانان سعادت» با هدف تکمیل زنجیره امنیتی در محدوده شمال غربی اقیانوس هند در جزایر سقطری نیز حضور پیدا کرده است.
چینیها پس از ارائه خط اعتباری- سرمایه گذاری به ارزش ۶۰ میلیارد دلار برای کشورهای آفریقایی و حضور در بسیار از پروژههای زیربنایی این قاره تصمیم گرفتند تا دایره نفوذ نظامی- امنیتی خود را در محدوده عدن- دریا سرخ افزایش دهد. احداث نخستین پایگاه نظامی خارجی این کشور در جیبوتی و به دنبال آن پهلو گرفتن ناو هواپیمابر چین در سواحل این کشور آفریقایی در سال ۲۰۲۱ نشان دهنده حرکت خزنده پکن برای توسعه حضور نظامی در این منطقه است. البته مقامات چینی در فرصتهای مختلف سعی کردند تا هرگونه انگیزه نظامی- امنیتی برای حضور در آفریقا را تکذیب و همواره بر گسترش روابط اقتصادی و کمک به برنامه کشورهای در حال توسعه تاکید کنند.
سلسله کودتاهای ضدغربی گروههای نظامی نزدیک به روسیه در گابن، نیجر و مالی نشان دهنده خیز مسکو برای توسعه عمق راهبردی این کشور در قاره آفریقا و در عین حال ایجاد «برگ بازی» در رقابت ژئواستراتژیک با کشورهای حوزه یوروآتلانتیک است. برخلاف جیبوتی، روسها نفوذ قابل توجهی در اریتره دارند. این نکته را میتوان از رأی معنادار این کشور آفریقایی به قطعنامه محکومیت حمله روسیه به اوکراین به مجمع عمومی سازمان ملل در سال ۲۰۲۲ مشاهده کرد. با آنکه تمرکز اصلی روسیه برای حضور در آفریقا اخراج دولتهای غربی و تبدیل شدن به شریک سیاسی، نظامی و اقتصادی کشورهای شمال و مرکز آفریقا است؛ اما حضور روسها در این منطقه میتواند مقدمهای برای احیای نفوذ شوروی سابق در شمالی غربی اقیانوس هند باشد.
جنگ قدرتهای منطقهای
ماراتن رقابت برای حضور در منطقه شاخ آفریقا تنها به قدرتهای جهانی محدود نمیشود. طی پانزده سال اخیر ترکیه، قطر، امارات عربی متحده و پادشاهی عربی سعودی در رقابتی تنگاتنگ به دنبال افزایش حضور خود در این منطقه استراتژیک بودند. رقابت شدید میان این قدرتهای منطقهای نه تنها بر روی وضعیت موازنه در شمال غربی اقیانوس هند تأثیر گذاشته، بلکه سبب ایجاد وضعیتی سیال در الگوهای ناپایدار رقابت- تخاصم در منطقه شده است. به عنوان نمونه قطریها این امکان را دارند تا از پایگاههای نظامی ترکیه برای مبارزه با دزدان دریایی و گروههای تروریستی استفاده کنند و بالعکس.
پس از رونمایی رسمی چین از ابرراه «یک کمربند- یک جاده»، اماراتیها با همراهی اپراتور بندری «الموانی الدبی» سیاست گسترش نفوذ این کشور خلیجی در سواحل شرقی قاره آفریقا را در دستور کار قرار دادند. اریتره، سومالی لند و اخیراً جیبوتی تبدیل به پایگاه نفوذ این سه قدرت منطقهای در حوزه ایندوپاسفیک شدند. به عنوان مثال در سال ۲۰۱۶ اماراتیها امتیاز بندر بربرا را در منطقه خودمختار سومالی لند به مدت ۳۰ سال به دست آوردند. ذکر این نکته لازم است که عربستان سعودی، قطر و ترکیه نیز در جیبوتی حضور نظامی دارند. در سوی مقابل ترکیه- قطر حضور بسیار پر رنگتری در سومالی و سودان دارند. البته کارشناسان معتقدند حضور اماراتیها در شرق آفریقا به نوعی مکمل حضور این کشور در مجمع الجزایر استراتژیک سقطری است.
ترکیه به ریاست جمهوری اردوغان که در منطقه «خاورمیانه و شمال آفریقا» به دنبال احیای نفوذ امپراتوری عثمانی است، دیگر بازیگر مهم در حوزه شاخ آفریقا محسوب میشود. ترکها با کمک شرکای قطری در دوران عمر عبدالبشیر اجازه ایجاد اسکله دریایی با کاربرد نظامی- غیرنظامی را به دست آوردند؛ اما با روی کارآمدن نظامیان در سودان و انجماد تنشها میان قدرتهای منطقه، سطحی از تخاصمات سیاسی کاهش یافت. در شرایط فعلی ابوظبی، ریاض و قاهره تبدیل به شرکای ترکیه در امور اقتصادی- نظامی شدند و به مانند قبل به دنبال «بازی حاصل جمع صفر» نیستند. با این حال ترکیه برای آنکه بتواند از خط تجارت دریایی خود در شرق مدیترانه، شاخ آفریقا و اقیانوس هند محافظت کند، حضور نظامی- امنیتی در این منطقه محدوده را کمرنگ نکرده است.
بهره سخن
برنامهریزی ارتش رژیم صهیونیستی برای آغاز عملیات نظامی در رفح سبب تأثیرگذاری بر شرایط امنیتی سایر نقاط خاورمیانه؛ به ویژه سواحل جنوبی یمن شده است. ارتش ملی یمن طی چهار مرحله عملیات ضداسرائیلی در محدوده دریای سرخ (اخیراً شرق مدیترانه) موفق شده تا علاوه بر توقف فعالیتهای عادی بندر ایلات، زمینه توقف فعالیت یا تغییر مسیر سنتی شرکتهای بزرگ کشتیرانی در محدوده دریای سرخ را فراهم آورد.
به عبارت دیگر علیرغم حضور بازیگران مختلف منطقهای- بینالمللی در محدوده شرق آفریقا و شکل گیری ائتلاف نظارت دریایی «نگهبانان سعادت» اما این مقاومت یمن است که شرایط پایان یا تداوم تنش در منطقه را مشخص میکند. برخی تحلیلگران معتقدند که یکی از پیامدهای نبرد طوفان الاقصی مشخص شدن دامنه نفوذ و بازیگری هر یک از بازیگران نام برده فارغ از تبلیغات رسانهای یا نمایشهای سیاسی است. در دوران جدید جمهوری اسلامی ایران میتواند به عنوان یک قدرت «امنیت ساز» نقش پررنگی در تأمین امنیت زنجیرههای تولید ارزش و کشتیرانی بینالمللی در آبهای اقیانوس هند ایفا نماید.
نظر شما