به گزارش خبرنگار مهر، مرشد محسن میرزاعلی در توضیح چرایی استفاده از ادبیات کهن در تولیدات تئاتری و سینمایی گفت: همانگونه که باید به پدر و مادرمان احترام بگذاریم چون ریشه و اصالت و هویت ما از آنان سرچشمه میگیرد، نیاز داریم تا به منابع فرهنگی مان رجوع کنیم. ما ایرانی هستیم و دارای تمدن و هویت مشخص و معین و مردمانی با جغرافیا و زبان و گویشی که بی نظیر است. آنچه از استادانی که سالیان طولانی در مورد کشور عزیزمان تحقیق و تفحص کرده اند، تلمذ کرده ام این است که آنقدر پیشینه ما کهن است که ملتی به گرد پایمان هم نمیرسد.
این شاهنامه خوان افزود: غنی بودن و سرآمدی فرهنگی ایرانیان در همیشه تاریخ وجود داشته است. ایرانیان همواره و در همه چیز درجه یک بوده اند؛ از پوشش و خوراک و فرهنگ گرفته تا سایر موضوعات اما این موضوع امروز تحت الشعاع تهاجم و هجمههای فرهنگی نسبت به جوانان ما قرار گرفته است. امروز هجمهها میخواهند جوانان ما را به کی پاپ و بی تی اس و … ترغیب کرده و به سوی کشوری که ۳۰ سال است اسم خودش را مطرح کرده است سوق داده و از هویت خود فراری دهند.
شاهنامه حکیم فردوسی به روزترین ابیات، ادبیات و داستانها را دارد
وی ادامه داد: به همین دلیل چون دشمن هویت ما را هدف قرار داده است باید در سنگری برویم که مبلغ فرهنگ ایرانی باشیم. لازم و ضروری است که ما به سمت هویت خودمان بازگردیم چون باید برای آینده قویتر و غنیتر شویم. موضوعات مورد نیاز امروز ما در شاهنامه هست و این موضوعات به قلم فردوسی و از زبان ایرانیان مطرح میشود.
میرزاعلی در باب به روز بودن مضامین شاهنامه تصریح کرد: زمانی محققان جمع شدند که چه کسی گوی سبقت را از نویسندگان جهان ربوده است؟ برخی گفتند شکسپیر، برخی گفتند هومر اما نزدیک به ۶۰ درصد گفتند حکیم ابوالقاسم فردوسی؛ چرا که اگر شکسپیر، هومر یا دانته متنی را نوشته اند آن متن برای زمان خودشان بوده است و اگرچه در جاهایی گریز به آینده هم زده اند اما شاهنامه حکیم فردوسی به روزترین ابیات، ادبیات و داستانها را دارد. وقتی در ابیات شاهنامه شنا میکنید احساس میکنید او همین امروز پای تلویزیون نشسته یا صفحه اینستاگرام و تلگرام و واتساپ را باز کرده و از فیس بوک آگاهی دارد و همه جهان را می بیند و آن جام جمی که در اختیار جمشید هست، به سان یک گوی در اختیار حکیم فردوسی قرار دارد و او بر مبنای آن میسراید.
وی ادامه داد: شاید داستان ضحاک ماردوش که مغز سر جوانها را خوراک خود میکند، افسانه به نظر برسد اما حتی چنین داستانی هم امروز جای بحث دارد. امروز هم میبینیم که چگونه اهریمن در همین فضای مجازی مغز جوانان را در کنترل دارد یا مواد مخدری که جوانان مصرف میکنند چگونه مغز آنان را خالی کرده و خوراک اهریمن میسازد.
میرزاعلی عنوان کرد: فردوسی این قصه را هزار و اندی سال پیش سروده است اما تعبیر امروزین قصه ضحاک ماردوش تمام جوانان پاک سیرتی هستند که اهریمن آنان را در کنترل خود دارد و جلوی رسیدن آنان را به رستگاری و نور میگیرد. هفت خان رستم، هفت خان اسفندیار، نبرد رستم و اشکبوس، تولد زال و … همه قصههای شاهنامه فردوسی، مضامینی به روز هستند که تاریخ مصرف ندارند.
این هنرمند نقال و پردهخوان تصریح کرد: وقتی فردوسی میگوید «ز روز گذر کردن اندیشه کن / پرستیدن دادگر پیشه کن / به نیکی گرای و میازار کس / ره رستگاری همین است و بس» این مضمون بدون تاریخ مصرف است و این دو بیت را هزار سال دیگر هم بگذارید وسط باز هم معنای حال حاضر خود را دارد.
وی در توضیح چگونگی ارائه مضامین شاهنامه به شکلی که برای مخاطب امروز جذاب باشد، تاکید کرد: هنر یعنی زیبا سخن گفتن و زیبا به تصویر کشیدن. هدف هنرمند باید رشد و تعالی مخاطبان باشد. تخصص یک نقاد و نویسنده و بازیگر زیبایی بیان است که مطلب را با بیان زیبا، آواز و ساز زیبا نواختن به بیننده منتقل کند. در نتیجه زیبایی شناسی مطلب مهم است و این که آیا خروجی اثر منتج به رشد و تعالی رسیدن مخاطب است؟ وقتی وارد نمایش میشویم باید به خدا برسیم و اگر این هدف انجام نشود خروجی کامل نیست. بر این اساس نتیجه گیری داستان اهمیت دارد چنان که منتقدان در عرصه تمامی هنرها همیشه از این خروجی و اثرگذاری حرف میزنند.
این شاهنامه خوان گفت: نو بودن نکته دیگری است که مضمون را جذاب میکند؛ نو بودن یعنی بازتاب دادن مسائل به یاری امکانات روز. امروز جوانان خوش ذوقی در عرصههای مختلف میدرخشند و میبینیم که در فضای مجازی و تئاتر و سایر عرصهها نو بودنشان در نوع بیانشان است که مورد اقبال است و این شیوه بسیار مهم است. شیوه بیان مسائل روز هر سی یا چهل سال عوض میشود و مهم است که به این دقت کنیم.
به کارگیری آموزههای شاهنامه و زنده کردن مباحث هویتی در آثار نمایشی
میرزاعلی با اشاره به اثر قبلی حسین پارسایی که با اقتباس از شاهنامه اجرا شد، گفت: کار قبلی آقای پارسایی یعنی «هفت خان اسفندیار» مورد استقبال قرار گرفت. در نتیجه تولیداتی از جنس یک اثر صحنهای از شاهنامه چون «هفت خان اسفندیار» یا «رستم و سهراب» میتوانند به صورت مقطعی با به کارگیری آموزههای شاهنامه و زنده کردن مباحث هویتی اثر بخشی و اثرگذاری خوب خود را داشته باشند. برای اثرگذاری غیرمقطعی چنین گنجینههایی، باید هدف کوتاه مدت و بلند مدت مشخص شود مانند همین برنامههای روایت گری شاهنامه که میتوانند در گعده های مختلف خاص در دانشگاهها، مدارس، فرهنگسراها و … محقق شوند. فردوسی میگوید: «ز دانا بپرسید پس دادگر / که فرهنگ بهتر بود یا گهر؟ / چنین داد پاسخ بدو رهنمون / که فرهنگ باشد ز گوهر فزون / که فرهنگ آرایش جان بود / ز گوهر سخن گفتن آسان بود». فرهنگ چیزی است که در سرتاسر شاهنامه تلاش میشود تا منتقل شود و فردوسی میکوشید تا بگوید ای ایرانی و ای انسان فرهنگ داشته باش.
وی ادامه داد: نکته اینجاست که صرف کار هنری پوشش نیست و به نوع تفکر وابسته است. در این مفهوم نه تنها بدن انسان که روح انسان هم چشم دارد و چشمِ روحِ انسان اندیشه و خرد اوست. پس نکته فردوسی این است که انسان بیاندیش؛ هرلحظه بیاندیش.
میرزاعلی در پاسخ به این پرسش که مهمترین پند قصه رستم و سهراب چیست، گفت: همواره دشمنی هست که نمیگذارد ایرانیان همدیگر را بشناسند و فردوسی آن زمان با طرح قصه رستم و سهراب و نقش افراسیاب در این کارشکنی این مضمون را به ما گوشزد کرده است. این داستان امروز هم صادق است و افراسیاب امروز ما دشمنان ایران و ایرانیان هستند که میتوانند در هرجایی باشند و حتی به بدنه حکومت و دولت یا در میان مردم نفوذ کرده باشند و نقش هومان و بارمان را ایفا کنند و نگذارند ایرانیان خودشان را بشناسند.
«نبرد رستم و سهراب» دومین نمایشی است که حسین پارسایی پس از «هفت خان اسفندیار» با اقتباسی آزاد از شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی روی صحنه خواهد برد. این نمایش با حضور بازیگرانی چون امیر آقایی، سینا مهراد و الناز شاکردوست تابستان امسال اجرا میشود.
نظر شما