۲۵ مرداد ۱۴۰۳، ۱۵:۱۰

در خانه هنرمندان ایران مطرح شد؛

«نامه‌هایی به تب» روایتی از ادیپ، آنتیگونه و ایسمنه

«نامه‌هایی به تب» روایتی از ادیپ، آنتیگونه و ایسمنه

بیست و دومین برنامه از سلسله جلسات نمایش فیلم‌تئاترهای شاخص در سینماتک خانه هنرمندان اختصاص به نمایش فیلم‌تئاتر «نامه‌هایی به تب» به کارگردانی سیامک احصایی اختصاص داشت.

به گزارش خبرگزاری مهر، بیست‌ و دومین برنامه از سلسله جلسات نمایش فیلم‌تئاترهای شاخص با همکاری مشترک انجمن صنفی منتقدان، نویسندگان و پژوهشگران خانه تئاتر و سینماتک خانه هنرمندان ایران، چهارشنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۳، به نمایش فیلم تئاتر «نامه‌هایی به تب» (محصول ۱۳۹۰) به کارگردانی سیامک احصایی و نویسندگی محمد چرم‌شیر اختصاص داشت. پس از نمایش این فیلم تئاتر، نشست نقد و بررسی آن با حضور عباس غفاری (میزبان)، سیدمحسن حسن‌زاده (منتقد تئاتر) و سیامک احصایی (کارگردان) برگزار شد.

عباس غفاری در این نشست گفت: این نمایش در زمان اجرای خود با واکنش‌های متفاوتی مواجه شد. معتقدم که سیامک احصایی یکی از بهترین طراحان صحنه بعد از انقلاب است. حتی در کارهایی که او کارگردانی کرده نیز، شعور طراحی صحنه در بخش‌های مختلف نمایش دیده می‌شود. یکی از کارهای مهم احصایی این است که پانته‌آ پناهی‌ها را به عنوان بازیگر به تئاتر ما معرفی کرد. البته ایشان، پیش از این هم بازی می‌کرد اما بیشتر در زمینه دستیاری کارگردان فعال بود.

سیامک احصایی در این نشست گفت: البته من از پناهی‌ها خواهش کردم که در کارهایم بازی کند. درباره اینکه چه شد کارگردانی تئاتر را شروع کردم نیز باید بگویم که بسیار ایده تصویری داشتم که نمی‌شد آنها را به زور به کارگردان‌ها قبولاند. بنابراین علاقمند بودم که تصاویر ذهنی خود را روی صحنه ببینیم و از این رو کارگردانی تئاتر را آغاز کردم. هیچوقت از متن به تصویر نرسیدم، بلکه از تصویر به متن رسیدم. برای این نمایش نیز، ابتدا تصویری در ذهن داشتم و بعد در صحبت با چرم شیر، متن این کار را انتخاب کردیم.

وی افزود: زمانی که متن محمد چرم شیر را خواندم پی بردم که آیین نهفته‌ای در آن نهفته است. بیان زیبایی از شرایط اجتماعی ما نیز در این متن وجود داشت. بنابراین تصمیم گرفتم که تمام تصاویر و شرایط اجرا نیز بر مبنای یک آیین باشد. ما در این اثر، نیمه‌انسان، نیمه‌خدایی را می‌بینیم که نه انسان، نه روزگار و نه تقدیر برای او کاری نمی‌کند تا اینکه می‌میرد. فکر کردم که باید برای مرگ او آیینی داشته باشم و آن آیین تبدیل به تصاویر و اتفاق این نمایش شد. با همه این تفاسیر، هیچ تغییری در متن آقای چرمشیر انجام ندادم و فقط روی آن کار کارگردانی کردم.
در نهایت درباره این کار باید بگویم که حسم نسبت به آن این است که آن کاری که دوست داشتم را انجام دادم. در واقع اگر نقصی وجود دارد، طبیعتا از شرایط آگاهی و اجرایی از طرف من بوده است.

سیدمحسن حسن‌زاده در ادامه این نشست گفت: احصایی مانند تعداد دیگری از همکاران ما مدتی است کار نمی‌کند و محروم از آثارشان هستیم. دیدن دوباره این نمایش حسی از همان فضای دلنشین و اتمسفر خاصی که در اواخر دهه ۷۰ تا اوایل دهه ۹۰ در تئاتر ما وجود داشت زنده شد. در آن زمان گروه‌ها جدا از تمام تلاش‌هایی که می‌کردند، برای روی صحنه بردن یک اثر نمایشی، دغدغه داشتند و هنوز این دغدغه‌ها از جنس هنر بود و همه عوامل معنای خود را داشتند. در واقع اگر خود شما، مخاطب آن زمان تئاتر بوده باشید، در جریان تفاوت با زمان حال خواهید شد. البته این حرف کتمان تمام تلاش‌های نسل من و بعد از من و بچه‌های خوش ذوق کنونی نیست. در واقع می‌خواهم بگویم که شاید در آن زمان، این دغدغه تکثیر پیدا کرده و هنرمندان تئاتر یک‌دست‌تر بودند.

وی افزود: این برنامه ما نمی‌تواند جلسه نقد و بررسی باشد. نقد هم می‌تواند یک عنصر پویا و همراه با یک اثری باشد که در زمان زندگی آن اثر و زنده بودن و شکل اجرایی‌اش به صورت صحنه و فرایندی که وجود دارد، به کمک کارگردان بیاید و همراه او شود. به صورتی که کارگردان از فضای نقد بهره ببرد. ما در این جلسه به همه ابعادی می‌پردازیم که می‌تواند قابل ارائه و گفتن در اینجا باشد. در مقطع زمانی تولید این نمایش، در کارهای احصایی و همکاری که با محمد چرم شیر داشت، به لحاظ تاریخی هم اهمیت دارد؛ چون این دوستان وارد مسیری شدند که شکل متعارف اجرا و نمایشنامه‌نویسی کمی تغییر کرد و در آن فضا بدون تردید نمی‌توان نقش محمد چرم شیر را انکار کرد و نادیده گرفت. در واقع اگر محمد چرم شیر نبود، حرف نو به لحاظ اجرا در تئاتر ما کمتر دیده می‌شد.

این منتقد تئاتر در ادامه بیان کرد: این صحبت در حالی در کنار تجربه دیدن این نمایش قرار می‌گیرد که مهم‌ترین چالشی که شاید مخاطب با این اثر دارد، بحث قصه و داستان نمایش است. در واقع برای مخاطبانی که این نمایشنامه و سه نمایشنامه‌ای که به این اثر مربوط است را نخوانده باشند، چالشی وجود دارد. زیرا پس‌زمینه‌ای می‌خواهد که ما از سرنوشت وضعیتی که سبب شده تا ادیپ، آنتیگون و ایسمنه به این وضعیت برسند، آگاه باشیم.

چرم شیر متاثر از فضای سه نمایشنامه ادیپ، اثر مستقلی را تولید می‌کند که کاملا مبتنی بر تصویر است؛ یعنی به نوعی اجرا را قالب بر درام و فرایند خلق آن می‌داند. این موضوع ورود به عرصه جدیدی در نمایشنامه‌نویسی است که پیش از این در دنیا تجربه شده و نمایشنامه‌نویسان بزرگی در دنیا امروز هم آن را انجام می‌دهند.

حسن‌زاده در ادامه صحبت‌هایش گفت: آقای چرم شیر از معدود نمایشنامه‌نویسانی است که با آگاهی از این موضوع به سمت شکل نمایشنامه‌نویسی مدرن می‌رود که پایه اصلی آن اجرا، آگاهی و شناختی است که از اجرا دارد. مشخصا وقتی این اتفاق در کنار یک کارگردانی قرار می‌گیرد که مسأله اصلی‌اش تصویر و اجرا است، سبب شده تا در متن چرم شیر هم مداخله‌ای کند و شخصیت‌ها متکثر شوند تا به آن آیینی که مد نظرشان است برسند. حتی جغرافیا توسط کارگردان نادیده گرفته شده و ما با یک بی‌مکانی محض با تمام نشانه‌های خاص خود مواجه هستیم. ما شاهد جهانی هستیم که در کابوس‌های آنتیگونه زنده می‌شود و همه این موارد با همین نگاه می‌تواند وارد دنیای نمایش شود. این عناصر در کنار هم زمانی معنا پیدا می‌کند که نمایشنامه‌نویس و کارگردان به دغدغه مهمتری فکر می‌کنند که همان صحبت احصایی مبنی بر قالب بودن بحث تصویر است؛ در واقع تمام موقعیت صحنه در فرایندی قرار می‌گیرد که ما می‌توانیم آن را در کلمه اجرا خلاصه کنیم.

کد خبر 6196699

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha