خبرگزاری مهر -گروه دین و اندیشه: زیارت با پای پیاده بزرگداشتی است که از گذشته بوده و اختصاص به زمان خاصی ندارد همانگونه که نقل شده حضرت آدم هزار بار به زیارت خانه خدا رفت؛ در حالی که این مسیر را به وسیله قدمهایش پیمود.این شیوه، اختصاص به دین و فرهنگ خاصی ندارد؛ همان گونه که قیصر پادشاه روم با خدا پیمان بسته بود که هرگاه در نبرد با امپراتوری ایران پیروز شود به شکرانه این پیروزی بزرگ از مقر حکومت خود (قسطنطنیه پیاده به زیارت بیت المقدس برود. او پس از پیروزی به نذر خود عمل کرد و پای پیاده رهسپار بیت المقدس شد. در دین مبین اسلام، نیز زیارت با پای پیاده سنتی حسنه شمرده شده و سفارش بسیاری بر آن شده است.
امام صادق (ع) محبوبترین وسیله تقرب بنده به خداوند را زیارت خانه او با پای پیاده دانسته و میفرمایند یک حج با پای پیاده برابر با هفتاد حج است. تشرف با پای پیاده به بارگاه ائمه اطهاره نیز مورد تأکید بسیاری قرار گرفته و امام صادق (ع) میفرمایند: هر که پیاده به زیارت امیر مؤمنان میرود خداوند متعال به هر گامی ثواب یک حج و یک عمره برای او مینویسد، و اگر پیاده برگردد، به هر گامی برای او ثواب دو حج و دو عمره مینویسند
زیارت امام حسین (ع) نیز با پای پیاده مورد سفارش بسیاری قرار گرفته و امام صادق میفرمایند هر که پیاده به زیارت او رود هر گامی که بردارد و بگذارد ثواب آزاد کردن بندهای از اولاد اسماعیل را دارد و در روایت دیگری نیز میفرمایند هر که پیاده به زیارت قبر امام رود، خداوند متعال به عدد هر گام برای او هزار حسنه مینویسد و هزار گناه را از او محو میکند و روایات در این باب بسیارند.
اهل بیتها نیز به این سنت نیکو اقدام کرده اند و نقل شده است که امام حسن مجتبی بیست و پنج مرتبه از مدینه با پای پیاده به زیارت خانه خدا رفتند. امام حسن در مسیر زیارت خانه خدا، از مرکب پیاده شده و مسافت بین مدینه تا مکه را با پای پیاده طی نموده و تمام کاروان نیز به تأسی از ایشان از مرکب پیاده شدند؛ به گونهای که دیگر سواره ای در کاروان وجود نداشت. در روایت دیگری نیز بیان شده است که امام حسین راه را پیاده میپیمود در حالی که محملها و جهازها در کنار ایشان حرکت میکردند
از نقلهای تاریخی این گونه به دست میآید که تشرف به بارگاه ائمه اطهار با پای پیاده از زمان حضور ائمه رایج بوده ولی در قرنهای گوناگون اسلامی و به مقتضای حکومتهای مختلف سیاری به خود دیده و همان گونه که زیارت ائمه اطهار در زمانها و مکانهای مختلف دچار فراوان بوده این سنت نیز دارای فراز و نشیب بوده است.
حاکمان حکومتهای شیعی مانند حکومت آل بویه و حکومت صفویه، به این سنت حسنه اقدام کرده و سعی در تبلیغ آن بین شیعیان داشته اند. بنا به نوشته ابن جوزی جلال الدولمه یکی از نوادگان عضدالدوله، در سال ۴۳۱ ق با فرزندان و جمعی از یاران خود برای زیارت رهسپار نجف شده و از خندق شهر کوفه تا مشهد امیرالمؤمنین در نجف را که یک فرسنگ فاصله بود، پیاده و با پای برهنه پیمود. در زمان حکومت صفویه نیز اهتمام بسیاری بر زیارت با پای پیاده صورت گرفته است شاه عباس صفوی و علمای بزرگ عصر ایشان همچون مرحوم شیخ بهایی برای رواج فرهنگ زیارت در بین مردم در سال ۱۰۰۹ ق از اصفهان عزم مشهد کرده و با پای پیاده به زیارت امام علی بن موسی الرضا رفت.
به مناسبت فرارسیدن ماه صفر و ایام پیاده روی اربعین حسینی، در سلسله مطالبی، به مهمانی خاطرات این بزرگان از راهپیمایی اربعین و زیارت حرم امام حسین (ع) میرویم و میتوانید تمامی بخشهای این مجموعه را در اینجا مشاهده نمائید.
آیت الله مجتبی تهرانی استاد اخلاق و مدرس حوزه علمیه تهران بودند. ایشان تحصیلات مقدماتی را از حوزه علمیه تهران و مشهد آغاز نمود ولی عمده تحصیلات حوزوی او در سال ۱۳۳۴ ش در قم آغاز شد و در ۲۵ سالگی به اجتهاد رسید به درخواست استاد خود امام خمینی به جمع آوری فتاوا و تنظیم صحیح ترین نسخه از رساله عملیه و مناسک حج امام خمینی پرداخت که در سال ۱۳۴۳ شمسی به چاپ رسید.
آیت الله تهرانی از سال ۱۳۴۷ شمسی به مدت سه سال به نجف اشرف مهاجرت نمود و در درس خارج فقه و اصول آیت الله سید محسن حکیم و آیت الله خویی شرکت کرد ایشان از سال ۱۳۵۱ شمسی ضمن اقامه نماز جماعت در مسجد جامع بازار مسجد جامع تهران، جلسات اخلاق و تفسیر داشت و دروس خارج خود را در منزل و سپس در مدرسه مروی ارائه داد.
ایشان که در دوره اقامت در نجف اشرف، به صورت مستمر با پای پیاده به زیارت کربلای معلی مشرف میشد از خاطرات آن روزها میگوید: یک سال از طریق کنار شط به کربلا میرفتیم این طریق دو برابر مسافت جاده، اما با صفا بود، من و مرحوم آقا سید عبدالهادی شیرازی جلو میرفتیم و تعدادی از طلاب و چهرههای شناخته شده هم پشت سر ما در حرکت بودند تقریباً یک ساعت به غروب بود که در راه، زنی از عشایر جلو ما را گرفت و برای پذیرایی و استراحت به درون میهمان خانهاش که مُضیف مینامند دعوت کرد.
آقا سید عبدالهادی که اهل نجف هم بود، تشکر کرد تا بتوانیم راه بیشتری طی کنیم. اما آن زن اصراری بی اندازه کرد. وقتی ایشان دوباره نپذیرفت، عصبانی شد و شروع به پرخاش کرد! زن عرب ناگهان و در حالی که عصبانی بود، مرا کشید تا به زور به سمت مضیف ببرد و شوهرش را هم به کمک صدا زد! بالاخره چارهای نبود و با همراهان به مُضیف آنها رفتیم که با سَعَف (شاخه نخل خرما) و نی ساخته بودند و خیلی هم کوچک بود؛ به طوری که مجموع ما که حدود ۲۰ تا ۲۵ نفر بودیم شب به سختی خوابیدیم.
به هر حال شوهر آن زن دلیل اصرارشان را که یک نذر بود توضیح داد و گفت ما چندین سال است که ازدواج کرده ولی بچه دار نشده بودیم پارسال به کربلا رفتم؛ به حرم حضرت عباس شد و به او گفتم اگر در سال بعد بچه دار باشیم زائران برادرت را پذیرایی میکنم؛ و حالا بچه دار شده ایم آن مرد رفت و نوزادشان را آورد و ما دیدیم. آن زن و شوهر خیلی هم فقیر بودند. یک گوسفند بیشتر نداشتند. آن مرد همان گوسفند را هم ذبح کرد و درسته پخت و سر سفره آورد.
نظر شما