پیام‌نما

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَاتُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَ لَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَ لَا الْهَدْيَ وَ لَا الْقَلَائِدَ وَ لَا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَ رِضْوَانًا وَ إِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا وَ لَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ‌الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَ تَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوَى وَ لَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَا لْعُدْوَانِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ * * * ای اهل ایمان! [هتکِ حرمتِ] شعایر خدا [مانند مناسک حج] و ماه‌های حرام [رجب، ذوالقعده، ذوالحجه ومحرم] و قربانی بی‌نشان، و قربانی نشان‌دار و قاصدان [و راهیان به سوی] بیت‌الحرام را که فضل و خشنودی پروردگارشان را می‌طلبند، حلال مشمارید. و چون از احرام بیرون آمدید [اگر مایل باشید، می‌توانید] شکار کنید. و کینه‌توزی و دشمنی گروهی که شما را از [ورود به] مسجدالحرام بازداشتند وادارتان نکند که [به آنان] تعدّی و تجاوز کنید. و یکدیگر را بر انجام کارهای خیر و پرهیزکاری یاری نمایید، و یکدیگر را بر گناه و تجاوز یاری ندهید؛ و از خدا پروا کنید که خدا سخت کیفر است. * * * جمع باشید ای حریفان زانک وقت خواب نیست / هر حریفی کو بخسبد والله از اصحاب نیست

۱۷ شهریور ۱۴۰۳، ۹:۴۳

توسط نشر ۲۷ بعثت منتشر شد؛

آغاز «عزم پیکار» در بازار نشر

آغاز «عزم پیکار» در بازار نشر

کتاب عزم پیکار به قلم سهیلا آقابابایی‌پور، روایت زندگی شهید کرامت داخته توسط انتشارات ۲۷ بعثت منتشر و روانه بازار نشر شد.

به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «عزم پیکار» نوشته سهیلا آقابابایی‌پور، شامل روایت زندگی شهید کرامت داخته به تازگی توسط انتشارات ۲۷ بعثت چاپ و روانه بازار نشر شده است.

شهید کرامت‌الله داخته سال ۱۳۴۳ در چالوس در خانواده‌ای مذهبی متولد شد. در سال‌های جوانی ابتدا در بسیج و سپس در لشکر ۲۵ کربلا در رسته پیاده خدمت می‌کرد. او در نهایت ۱۱ اسفندماه ۱۳۶۵ در منطقه شلمچه در مرحله تکمیلی کربلای پنج به شهادت رسید.

پیکر شهید داخته پس از تشییع در گلزار شهدای روستای برار به خاک سپرده شد.

در بخشی از کتاب زندگی این‌شهید می‌خوانیم؛

وحید تو وصیت نامه نوشتی؟

وحید با صدای خواب آلودی گفت: می‌خوای وصیت نامه بنویسی؟ نمی‌دونم به دفعه به ذهنم رسید.

خب بنویس چه اشکالی داره اینجا رزمنده‌ها همه وصیتنامه دارن. چون معلوم نیست سرنوشتمون چی می‌شه. منم دلم می‌خواد بنویسم از قدیم گفتن وصیت مرگ نمی‌آره. انشاالله که عاقبت همه به خیر باشه. ان‌شاء‌الله

صبح با صدای اذان همه برای نماز بیدار شدند؛ وضو گرفتند؛ و به نماز ایستادند. بعد دوباره خوابیدند. ولی کرامت دیگر خوابش نبرد. او از جایش برخاست. روی یک طاقچه که با استفاده از دو گونی خاک ساخته شده بود مقداری کاغذ و خودکار بود. او چند برگ کاغذ و یک خودکار برداشت و از چادر خارج شد.

کد خبر 6212271

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha