۲۶ شهریور ۱۴۰۳، ۸:۱۹

عوامل «قلب رقه» در گفت‌وگو با مهر-۲؛

محدودیت‌های تبلیغاتی برای«قلب رقه»/فیلم‌اولی‌ها فقط تکنسین نیستند

محدودیت‌های تبلیغاتی برای«قلب رقه»/فیلم‌اولی‌ها فقط تکنسین نیستند

کارگردان، تهیه کننده و مدیر پخش فیلم سینمایی «قلب رقه» در رابطه با روند ساخت، پخش و تبلیغات این فیلم صحبت کردند.

خبرگزاری مهر - گروه هنر-ندا زنگینه، آروین مؤذن زاده؛ «قلب رقه» نخستین فیلم سینمایی خیرالله تقیانی‌پور که این روزها روی پرده سینماها در حال اکران است یک درام جاسوسی امنیتی است که سال گذشته در چهل‌ودومین دوره جشنواره فیلم فجر رونمایی شد. این فیلم روایتی عاشقانه را در قلب داعش روایت می‌کند.

اکران این فیلم بهانه‌ای بود تا میزگردی با حضور عوامل فیلم سینمایی «قلب رقه» در خبرگزاری مهر برگزار کنیم. در نخستین بخش از میزگرد فیلم سینمایی «قلب رقه» درباره چالش‌های موجود در روند تولید و سیر تحقیق و نگارش فیلمنامه صحبت شد. عوامل این فیلم گفتند که به دلیل سفرهای زیادی که به سوریه و مناطق جنگی داشته‌اند، سعی کردند همه جزئیات و شخصیت‌های فیلم مانند واقعیت باشد، چیزی که شاید گاهی باعث شد عناصر بصری «قلب رقه» برای مخاطبان عجیب و غیرقابل باور جلوه کند.

در بخش دوم این نشست که با حضور سعید پروینی تهیه‌کننده فیلم، خیرالله تقیانی‌پور نویسنده و کارگردان اثر و سیدعلی طباطبائی‌نژاد مدیرعامل شهرفرنگ (پخش کننده فیلم) همراه بود در رابطه با پروسه پخش این فیلم توسط شهرفرنگ و چالش‌هایی که بر سر راه تبلیغات آن قرار دارد، صحبت‌هایی ارائه شد.

در بخش دوم این نشست می‌خوانید:

کم‌توجهی صداوسیما نسبت به«قلب رقه»/فیلم‌اولی‌ها فقط تکنسین نیستند

آقای طباطبایی‌نژاد شما به عنوان پخش‌کننده ای که سراغ اکران چنین فیلمی رفتید، فکر می‌کنید مخاطبان اکنون چه مواجهه‌ای با آثاری مانند «قلب رقه» دارند؟

علی طباطبایی‌نژاد: به عقیده من کلاً در مواجهه با این نوع آثار در سینما دچار یک دور باطل شده‌ایم. از این جهت که می‌گوئیم یک فیلم باید سرگرم‌کننده باشد و بعد از اینکه یک اثر سرگرم‌کننده ساخته می‌شود، می‌گویند چرا برخی مفاهیم در آن وجود ندارد. قطعاً ما نمی‌توانیم در یک فیلم سینمایی همه‌چیز را باهم داشته باشیم. قاعدتاً باید تعدادی اثر ساخته شود تا تصویر درستی از داعش نمایش داده شود و با هر اثر به صورت مجزا نمی‌توان به این مفهوم رسید. سینما اقتضائات خاص خودش را دارد که باید ابتدا مخاطب را پای فیلم بنشاند و بعد از اینکه علاقه‌مندی در مخاطب ایجاد شد، راه‌هایی وجود دارد که به وسیله آن مخاطب در موضوع عمیق‌تر شود. «قلب رقه» یک اثر سینمایی است و مواجهه ما باید با آن به مثابه یک اثر هنری باشد. ما نباید این توقع را داشته باشیم که اثری مانند «قلب رقه» یا هر فیلم دیگری باید به هرآن چیزی که ما از داعش نمی‌دانیم، پاسخ بدهد. اگر ما تصمیم داشته باشیم که یک فیلم درباره داعش و نگاه عقیدتی و نظام فکری این گروه بسازیم، در آنجا می‌توان توقع داشت که فیلمساز به صورت مستندتری به این موضوع نگاه کند.

پیج‌های سینمایی این فیلم را تبلیغ نمی‌کنند زیرا می‌ترسند که صفحه آن‌ها از طرف اینستاگرام بسته شود. شاید این نکته به دلیل الگوریتم‌های اینستاگرام طبیعی باشد اما همکاری نکردن سازمانی مانند صداوسیما در تبلیغات فیلم «قلب رقه» برای من قابل درک نیست. این فیلم در فرایند بازرگانی صداوسیما قرار گرفت اما تنها ۵۰۰ تیزر به این اثر اختصاص داده‌اند. ازطرفی ما نمی‌توانیم «قلب رقه» را در شبکه‌های ماهواره‌ای تبلیغ کنیم لطفاً کمی در رابطه با فرایند توزیع اکران این فیلم در سینماها توضیح دهید.

طباطبایی‌نژاد: فکر می‌کنم کلاً سینمای ایران و فیلم‌هایی مانند «قلب رقه» این مساله را دارند که از زمان تولید اثر، برای فرایند اکرانشان هیچ برنامه‌ای ریخته نمی‌شود. به استثنای آثار محدودی که صرفاً با هدف فروش ساخته می‌شوند. در حقیقت توزیع‌کننده در هیچ یک از بخش‌های تولید یک فیلم دخیل نیست. قاعدتاً این موضوع بسیار مهم است که فیلمسازان از زمان تولید با توزیع‌کننده فیلم در ارتباط باشند زیرا بسیاری از امکانات توزیعی در فرایند تولید شکل می‌گیرند. به طور مثال شاید پخش‌کننده پیشنهاد کند که یک پلان به فیلم اضافه شود زیرا بعداً در فرایند تبلیغات و پخش فیلم به آن‌ها کمک می‌کند. ما در پروسه تبلیغات «قلب رقه» محدودیت‌های خیلی زیادی داشتیم. اینستاگرام اکنون به عنوان بستر اصلی تبلیغات فضای مجازی شناخته می‌شود که ما برای انتشار متریال تبلیغاتی خودمان در این پلتفرم محدودیت داریم. پیج‌های سینمایی این فیلم را تبلیغ نمی‌کنند زیرا می‌ترسند که صفحه آن‌ها از طرف اینستاگرام بسته شود. شاید این نکته به دلیل الگوریتم‌های اینستاگرام طبیعی باشد اما همکاری نکردن سازمانی مانند صداوسیما در تبلیغات فیلم «قلب رقه» برای من قابل درک نیست. این فیلم در فرایند بازرگانی صداوسیما قرار گرفت اما تنها ۵۰۰ تیزر به این اثر اختصاص داده‌اند.

برای مثال فیلم «موقعیت مهدی» که بنده به عنوان پخش کننده در کنار پروژه بودم در آن زمان با در اختیار داشتن تیزرهای فراوان به فروش ۱۵ میلیادری رسید و توانست پرفروش ترین فیلم دفاع مقدس لقب بگیرد. این مساله نشان می‌دهد که مخاطب برای این نوع آثار وجود دارد و فقط باید درباره آن‌ها اطلاع‌رسانی کنیم. صداوسیما اگر کمی هوشمندی داشته باشد با تبلیغ همین فیلم‌های سینمایی می‌تواند تأثیرگذاری خود را نشان دهد. «قلب رقه» با همین شرایط، حدود ۱۵ روز از شروع اکران ۳ میلیارد تومان فروش داشت. در حال حاضر شورای صنفی نمایش و وزارت ارشاد برای چنین فیلمی که پتانسیل فروش بیشتری دارد، چه برنامه و تدبیری اندیشیده اند؟ در این شرایط باید ظرفیت سالن‌های این فیلم را اضافه کنند یا همین ظرفیت را نگه دارند و سالن‌ها را به فیلم‌های کمدی اختصاص ندهند. سوال اینجاست که آیا در نظام اکرانمان به این موضوع فکر کرده ایم که ظرفیتی برای فیلم‌هایی که شاید توقع نداریم بفروشند اما می‌فروشند، باز کنیم؟ در چند وقت اخیر گروه سینمایی فرهنگ را ایجاد کردند اما گروه سینمایی فرهنگ هنوز نتوانسته توقعات اهالی سینما را برآورده کند. ۲۳ سینما به عنوان سینمای فرهنگ معرفی شدند اما هیچ نظارتی وجود ندارد که سالن‌ها آن فیلم را پخش می‌کنند یا خیر. گروه سینمایی فرهنگ زمانی تأثیرگذار است که همزمان با اکران یک فیلم به فروش اثر کمک کند نه زمانی که دیگر به پایان اکران خود رسیده است.

کم‌توجهی صداوسیما نسبت به«قلب رقه»/فیلم‌اولی‌ها فقط تکنسین نیستند

آقای تقیانی‌پور شما تئاتری هستید و با خیلی از بازیگران تئاتر کار کرده‌اید. این اتفاق در پروسه انتخاب بازیگران چه کمکی به شما کرد؟

خیرالله تقیانی‌پور: من پیش‌تر افتخار این را داشتم که با بیشتر بازیگران این اثر همکاری داشته باشم چه در حوزه تئاتر و چه در حوزه سریال. با شهرام حقیقت‌دوست، هدایت هاشمی و مصطفی ساسانی قبلاً تئاتر کار کردیم. با عبدالرضا نصاری در سریال «نجلا» همکاری داشتم. به عنوان یک رئیس عشیره دنبال فرد پیر و باتجربه‌ای بودم و آقای محمدرضا شریفی‌نیا باتوجه به اینکه نقش کوتاهی در فیلم داشتند اما در این نقش خوب ظاهر شدند. شادی مختاری نیز جزو بازیگرانی بود که از ابتدا مدنظر ما بود و جلوتر که رفتیم این نقش قسمت او شد. به عقیده من شادی مختاری در ایفای این نقش و لهجه‌ای که داشت خوب بود.

سعید پروینی: عبدالرضا نصاری در این پروژه مشاور لهجه ما نیز بود. عبدالرضا در چند فیلم سینمایی ازجمله «تک تیرانداز» هم بازی کرده است. اتفاق جالبی که افتاده این است که او آنقدر در ایفای نقشش خوب است که همه فکر می‌کنند واقعاً یک بازیگر عرب است.

تقیانی‌پور: جالب است در جشنواره فیلم فجر هم گفتند که ما فکر کردیم عبدالرضا نصاری عرب است به همین دلیل نامزد بخش سیمرغ مکمل مرد نشد!

جالب است در جشنواره فیلم فجر هم گفتند که ما فکر کردیم عبدالرضا نصاری عرب است به همین دلیل نامزد بخش سیمرغ مکمل مرد نشد! سال گذشته جشنواره فیلم فجر سال کارگردانان فیلم اولی بود که اکثر آن‌ها نیز با حمایت یک ارگان دولتی فیلم ساختند. این کارگردانان شاید از نظر ساختاری موفق ظاهر شدند اما سوال اینجاست که آیا ما تکنسین تربیت می‌کنیم یا این کارگردانان یک جهان‌بینی خاص نسبت به سینما دارند؟

پروینی: این مساله را در ابتدا توضیح دهیم که خیرالله تقیانی‌پور یک فیلم‌اولی ارگانی نیست. هنگام شروع کار فیلم «قلب رقه» هیچ ارگان و نهادی پشتیبان ما نبود. در ابتدا آقای مهدی فرجی تهیه‌کنندگی این پروژه را برعهده داشتند و ۳ یا ۴ ماه کار را پیش‌تولید کردند. شاید به این دلیل که کسی از پروژه حمایت نکرد ایشان انصراف دادند و من مسئولیت تهیه کار را به عهده گرفتم. ارگان‌های حامی زمانی که فیلم درحال تولید و ۲ ماه از زمان فیلمبرداری ما گذشته بود، پای کار آمدند. به نظر من باید سوالی را که شما مطرح کردید، موردی بررسی کرد و نمی‌توان به همه این مساله را نسبت داد. برخی نهادها هستند که براساس یک موضوع یا کتاب پیش می‌روند و بعد یک کارگردان برای پروژه خود انتخاب می‌کنند. به عقیده من این مساله هم بد نیست و آن فرد هم صرفاً یک تکنسین نیست زیرا کارگردان هم نگاه و اتمسفر خاص خودش را به فیلم اضافه می‌کند.

تقیانی‌پور: من از سال ۷۹ تئاتر حرفه‌ای را آغاز کردم و در داخل و خارج از ایران جوایز مختلفی کسب کردم. سال ۹۱ مجوز کارگردان فیلم‌اولی را دریافت کردم و اگر برای ساخت فیلم اولم عجله داشتم همان زمان هم می‌توانستم اقدام کنم اما سعی کردم کمی پخته‌تر شوم و بعد فیلم اولم را بسازم. برای ساخت سریال «نجلا» نیز کسی به من سفارش نداده بود بلکه باتوجه به تله فیلم‌هایی که پیش‌تر ساخته بودم سراغ من آمدند.

*البته منظور من شما نبودید بلکه پروژه‌هایی بود که طرح و ایده و فیلمنامه پیش رفته است و در ادامه صرفاً یک نفر را به عنوان کارگردان سرکار می‌آورند.

تقیانی‌پور: من قصه فیلم «قلب رقه» را دوست داشتم که یک عاشقانه در دل بحران بود. برای ساخت این فیلم هم ابتدا سراغ هیچ ارگانی نرفتم بلکه با آقای فرجی صحبت کردم و ایشان آن زمان پروژه‌های متعددی در دست داشت و نتوانست که کنار ما بماند. پس از او من با آقای پروینی برای تهیه‌کنندگی اثر صحبت کردم. زمانی ارگان‌ها پای کار ما آمدند که فیلمبرداری را آغاز کرده بودیم.

به نظر من روند کار فیلم‌اولی‌های ما هم اصلاً درست نیست و برنامه‌ریزی خاصی برای ورود آن‌ها به سینما یا تئاتر وجود ندارد. در هیچ کجای دنیا نمی‌بینیم که تا این اندازه کلاس و دانشگاه برای سینما و تئاتر داشته باشند. ما ۸ هزار خروجی دانشگاه داریم و همه این افراد پس از فارغ‌التحصیلی توقع دارند بازار کار داشته باشند و در غیر این صورت افسرده می‌شوند به این دلیل که تا این اندازه امکان و فضا برای کار کردن همه مهیا نیست. این افراد پس از اینکه سرخورده می‌شوند دیگر رابرت دنیرو را هم قبول ندارند. ما از ریشه مشکل داریم. آقای احمد دامود همان زمان در دانشگاه به ما گفتند که سعی کنید با تئاتر جوانی کنید و توقع نداشته باشید پس از اینکه از دانشگاه فارغ‌التحصیل شدید همه‌تان در سالن اصلی تئاترشهر اجرا بروید. سینما هم مانند تئاتر نیست که یک جمعی به صورت دلی دور هم جمع شوند و کار کنند زیرا سینما از صفر تا صد به پول نیاز دارد. یک کارگردان فیلم‌اولی هم گناهی ندارد زیرا برای ساخت اثرش نیاز به بودجه دارد و گاهی ناگزیر می‌شود که سراغ یک ارگان خاص برود.

کد خبر 6217215

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha