خبرگزاری مهر -گروه دین و اندیشه: فردا سالروز آغاز امامت حضرت بقیة الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف است.
در ادیان یهود، مسیحیت، زرتشت و اسلام از انتظار موعودی نجات دهنده سخن به میان است که او خواهد آمد و همه جهان را اصلاح خواهد نمود، یهودیان و مسیحیان چشم به راه رجعت حضرت مسیح (ع) دوختهاند. این سخن برگزیده از کتاب «اشعیاء» باب شصت و یکم است.
در دین یهود، مسیح و زرتشت قبل از ظهور نجات دهنده نیروهای بدی ظاهر میشوند، نزد یهود هجوم یاجوج و ماجوج، نزد مسیحیان اژدها یا جانور «یوحنایی» و پیامبر کذاب، نزد زرتشتیان «مار ضحاک» که همان «دجال» مسلمانان است.
امامت اصل بنیادین و محوری تشیع است. اعتقاد به حجتی که از جانب خدای متعال انتخابشده است نهتنها در اعتقادات شیعه بلکه در فقه و سایر ساحتهای دینی تفاوتهای اساسی را با سایر مذاهب اسلامی به رخ میکشد. اگر امامت را از اندیشه شیعی جدا کنیم چیزی از آن نمیماند و این افتقار شدید اندیشه شیعی به حجت بهواقع خبر از این میدهد که شاهرگ حیات فکری و معرفتی شیعی به حجت الهی و به تعبیری به وحی الهی است و نمایی دیگر از حاکمیت روح توحید و این اندیشه است، نه آنکه این نیاز نشانه ضعف اندیشه شیعی شمرده شود.
بلکه نشانه حاکمیت روح بندگی در این زندگی است که انسان جدای از خدا هیچ است. درواقع این دیگران هستند که باید پاسخگوی این استکبار به رخ بر تافتن خویش از درگاه خداوند و حجتهای منتخب او باشند. با عنایت به این مطلب بالطبع اصل اضطرار به حجت در هندسهی معرفتی شیعه جایگاه متمایزی مییابد ناشناخته بودن قدر و منزلت حجتهای الهی و از سوی دیگر نبود فهم عمیق از نیازهای خود سبب بیتوجهی و کوتاهی نسبتبه حجتهای الهی شده بهگونهای که بسیاری از حجتهای الهی در طول تاریخ را به زندگی مخفیانه و غیبت کشانده، این ناسپاسی نشانه ناسپاسی نسبتبه کسانی که وابستگی تمام به آنها داشتند کار را بهجایی رسانده که یازده امام شیعه را به شهادت رسیدند.
یکی از علل مهم غیبت، بیتوجهی مردم نسبتبه امام عصر بوده و عمده این غفلت سترگ ناشی از نبود فهم اضطرار به حجت الهی است. مردمی که معرفتشان به حجت الهی معرفت سطحی است و حجت الهی را انسانی چون خود میدانند و از سوی دیگر نیازهایشان را منحصر در خوراک و پوشاک و مسکن میبینند چگونه مضطر حجت الهی باشد. از چنین مردمی نمیتواند توقع پایمردی بر مسیر ولایت داشت، این ناسپاسی سزایی جز دور نگاهداشتن معصوم از آنان ندارد. تا این اضطرار درک نشود و حجت نجاتدهنده انحصاری تلقی نشود، مورد آرزو نخواهد بود و برای تحقق زودتر فرج اقدامی صورت نخواهد گرفت و دستانی رو به آسمان بلند نخواهد شد، تا ظهورش را نه از روی سیری که از روی عطش التماس کنند.
در زیارت جامعه کبیره میخوانیم «قادة الأمم»، قیادت آن است که انسان جلو برود و مرکب را پشت سر خویش بکشد، بر خلاف سّوق که انسان مرکب را جلو بیندازد و آن را از پشت براند. هر دو، نوعی راهبری است. اما شیوهی راهبری حجتهای الهی از نوع قیادت است.
نظر شما