به گزارش خبرگزاری مهر، نشست نقد و بررسی کتاب «بازار بتان» با محوریت خردهفرهنگهای هواداری از سلبریتیهای سینمایی از سری پیشنشستهای همایش ملی فرهنگ شهرت با حضور معصومه شمس، نویسنده کتاب، مریم رحیمیپور، کارشناس ارشد مطالعات جوانان و علی مؤمنی، پژوهشگر ارتباطات و دبیر نشست، روز دوشنبه ۲۶ شهریور ۱۴۰۲ در سرای آوینی پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی برگزار شد.
علی مؤمنی در ابتدای این نشست ضمن معارفه میهمانان از نویسنده کتاب در خصوص ورود به مطالعات حوزه هواداری پرسید. در ادامه معصومه شمس، با اشاره به لزوم پرداختن به این موضوع و همچنین همدلی با گروههای هواداری، به فراگیر بودن آن در همه انسانها و در انواع مختلف مثل سیاسی، دینی، ورزشی و… اشاره کرد و گفت: این مورد تا حدی به صورت طبیعی در همه انسانها وجود دارد و آن درجه افراطی آن است که مذموم است و ما هم طبیعتاً بیشتر به همین هواداری افراطی میپردازیم.
او همچنین در خصوص سوال مجری که چرا به سراغ سلبریتیهای سینمایی و هواداری از آنها رفته، گفت: با این زمینه بیشتر نسبت به زمینههای دیگر مثل فوتبال و… آشنایی داشتم و وقتی میدیدم که افراد بخش زیادی از عمر و وقت خود را در این عرصه هدر میدهند از سر دلسوزی وارد این حوزه شدم.
هواداری پایان ندارد
در ادامه مریم رحیمیپور، با بیان اینکه هواداری پایان ندارد، گفت: هواداری پایان ندارد، در سنی شروع میشود و در طول زندگی ادامه مییابد. مثلاً هواداران کتاب هری پاتر با اینکه در حال حاضر سن بالایی دارند اما همچنان خود را جزو آن جمع هواداری میدانند.
او در ادامه با بیان اینکه تمرکز کتاب بر افرادی است که هوادارند و هواداری خود را بروز میدهند، از نویسنده کتاب پرسید: چرا فقط به این گروه هواداری توجه شده و آیا در طول کتاب به این توجه شده که افرادی هستند که هوادارند اما صفحه «فنپیج» نمیزنند و آیا میتوان گفت که این کتاب صرفاً روی یک نوع هواداری تأکید دارد؟
شمس در پاسخ گفت: «فنپیج» زدن و «کاست پلی» کردن آن شکل اعلی و جدی طرفداری است. مثلاً شاید خود من طرفدار یک بازیگر بوده باشم اما هیچوقت به «فنپیج» زدن و اینکه زندگی خود را درگیر آن فرد کنم، اقدام نکرده باشم اما کسی که وقت و عمر خود را صرف هواداری میکند، جلودار یکی از انواع مهم طرفداری است.
او افزود: هواداری در حوزه فوتبال، سیاست، سینما و… متفاوت است و مطالعه این حیطهها با یکدیگر تفاوت دارد. همچنین هواداری هم صرفاً از شخص و سلبریتیها نیست، ممکن است هواداری از محصولات رسانهای باشد مثل هواداری از مجموعه هری پاتر و یا هواداری از فیلم هامون که حتی ممکن است هوادارانش متعلق به زمان اکران آن فیلم هم نباشند اما با یک تعهدی به آن فیلم، اقدام به طرفداری از آن فیلم کنند.
در ادامه مریم رحیمیپور با توجه به سوال میزبان نشست در خصوص خوانندههای کرهای و هواداران «بیتیاس» افزود: من با توجه به اینکه صرفاً روی صفحههای هواداری تأکید نکردم و به سراغ خود هواداران «بیتیاس» رفتم متوجه شدم که «Fandom» های بزرگی از هواداری «بیتیاس» وجود دارد که با هم در اختلاف هستند و با توجه به مقیاس جهانیشان شبیه به پیروی از یک دین عمل میکنند و مثل پیروان یک دین، بخشی از دین را میپذیرند و به آن عمل میکنند و بخشی دیگر را نه. هواداران «بیتیاس» هم همینطور هستند و میتوان گفت تفاوت هواداری در سینمای ایرانی و موسیقی کرهای این باشد اما در کلیات مشابهاند.
افراد با هواداری به زندگی خود معنا میدهند
شمس، نویسنده کتاب «بازار بتان» در پاسخ به سؤالی درباره مقایسه هواداری سلبریتیهای سینمای ایران با هواداران موسیقی کرهای گفت: بر خلاف سلبریتیهای خارجی، با توجه به دسترسی هواداران ایرانی به سلبریتی ایرانی، تجمعهای هواداری با حضور خود سلبریتیها در ایران اتفاق میافتد و در این جمعهای هواداری دوستیهایی هم بین افراد شکل میگیرد که حتی در فضای غیر هواداری هم ادامه مییابد و این «فنپیجها» و هواداران، افرادی هستند که حاضرند هر طور که شده حتی برای یکبار آن سلبریتی را ببینند.
شمس در خصوص عمق هواداری افزود: خیلی از تصورات ما در خصوص هواداران اشتباه است چرا که فکر میکنیم همه هواداران، متعصبانه به طرفداری میپردازند و همه یک شکل هستند اما اینطور نیست و حتی افرادی که به مقوله هواداری نگاه انتقادی دارند، نیز در بینشان وجود دارد اما با این حال هواداری در بعضی از افراد جزئی از زندگی و هویتشان است و با آن هواداری به زندگی خود معنا میدهند.
او خاطرنشان کرد: من در طی پژوهش با آقایی که ازدواجش در اثر هواداری افراطی از یک بازیگر خانم به مشکل خورده بود و یا افرادی که ساعتها در یک مکان برای دیدن یک سلبریتی منتظر میماندند، آشنا شدم.
باید در حوزه هواداری قانونگذاری کرد
رحیمیپور درباره کنترل طیفهای مختلف هواداری از معقول تا افراطی گفت: ما معمولاً به سلبریتیها و مقوله هواداری از آنها نگاه تربیتی داریم و هواداری را هم به نوجوانان محدود میکنیم و درباره وظیفه آموزش و پرورش و دیگر سازمانها نسبت به آنها صحبت میکنیم اما قضیه فراتر از آن است و باید قوانینی در این زمینه داشته باشیم و مثلاً دنبال کردن یک سلبریتی جرم محسوب شود و حدود ارتباط با یک سلبریتی در یک مکان مشخص شود و تمهیداتی اندیشیده شود. مثلاً کامنتهای غیراخلاقی در پستهای افراد مشهور بسیار زیاد است و آیا ما قوانینی داریم که از این موضوع جلوگیری کند؟
هواداران، رُبات نیستند
رحیمیپور در ادامه افزود، مردم دشمن چیزهایی هستند که نمیشناسند و ما چون آن هواداری را نمیشناسیم با آن مقابله میکنیم. اینکه هواداران را یک کل منسجم در نظر بگیریم که متعصباند و هر حرفی که سلبریتیها میزنند را قبول میکنند، صحیح نیست. آنها انواع متفاوتی دارند و جماعت هواداریشان را نباید مثل گروهی از رباتها تصور کرد.
هواداری، امید به زندگی را در هواداران زیاد کرده!
نویسنده کتاب هم در راستای صحبتهای کارشناس نشست گفت: نگاه سطحی به مقوله هواداری وجود دارد و شناخت خوبی نسبت به این موضوع انجام نشده است و این نگاه سطحی و مقابله با هواداری، اتفاقاً هواداری را شدیدتر میکند و در بعضی موارد فرد، هواداری را از فرد و خانواده مخفی میکند که این میتواند تبعات سنگینتری داشته باشد.
شمس در خصوص نگاه همدلانه و مشارکتی در مقابل نگاه سلبی به مقوله هواداری و مرز بین آن دو که توسط مجری نشست پرسیده شد، یادآور شد، نگاه همدلانه به معنای همکاری و همراهی با آن هوادار و تأیید عمل او نیست، همچنین انصاف در حیطه پژوهش ایجاب میکند که پیامدهای مثبت هواداری هم مطرح بشود و پیشنهادم به سیاستگذاران و پژوهشگران این است که به این سمت بروند که پیامدهای مثبت این پدیده، مثل اینکه این هواداری، امید به زندگی را در هواداران زیاد کرده نیز پرداخته شود. پژوهشهای زیادی در جهان در این حوزه شده، تا پیامدهای منفی آن را کاهش دهند.
هواداران کیپاپ حس میکنند جامعه آنها را طرد کرده است
رحیمیپور در ادامه در خصوص هواداری مخفی، هواداری خاموش و هواداری پنهانی گفت: چیزی که مخصوصاً در نوجوانان دیده میشود این است که فرد با توجه به علاقهای که دارد میخواهد با کسی در خصوص این هواداری صحبت کند و باید سعی کرد با آن فرد گفتوگو شود و عدم گفتوگو شاید منجر به تعصب در هواداری هم بشود. با توجه به نگاه سلبی به «بیتیاس» و «کیپاپ»، هواداران با توجه به کارکردهای آن به هواداریشان ادامه میدهند و حس میکنند که جامعه آنها را طرد کرده و یک نگاه فرودستانه به او دست میدهد که جامعه دیگر او را درک نمیکند و او را نمیپذیرد. وقتی با افرادی مواجه میشود که حتی اسم این خوانندهها را هم نمیدانند حس میکند که به این جامعه تعلق ندارد.
رفتار آرمیها افراطی است
مریم رحیمیپور نگاه قیممأبانه را اشتباه دانست و گفت: وقتی وارد فضای هواداری بشویم و با آنها گفتوگو کنیم، میبینیم که خیلی از مشکلات در داخل آن «Fandom» هواداری حل میشود. به شخصه وقتی در خصوص «آرمیها» با یکی از هواداران صحبت میکردم و گفتم رفتار آنها افراطیست، آنها هم سخن من را تأیید کردند و گفتند حتی اعصاب ما را هم خرد میکنند.
معصومه شمس در خصوص سوال مجری مبنی بر اینکه چه راهکاری به خانوادهها با توجه به اختلاف سنیشان با فرزندان و مدارس برای پرداختن به مقوله هواداری پیشنهاد میدهید، افزود: فقط پدر و مادران نیستند که فضای این هواداران را متوجه نمیشوند و حتی من و شما که شاید چند سال با آنها اختلاف سنی داریم از دنیایشان بیاطلاع باشیم اما با گفتوگو و جستوجو کردن در صفحات هواداریشان میتوان به درکی از آنها رسید.
لازم به ذکر است همایش ملی فرهنگ شهرت؛ تحولات هنر، رسانه و جامعه توسط پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی و دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار میشود. فراخوان این همایش در زمستان سال گذشته منتشر و اختتامیه آن، ۱۵ مهر ۱۴۰۳ در تالار ابن خلدون دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار خواهد شد.
نظر شما