خبرگزاری مهر، حجت الاسلام مرتضی روحانی: مهدی نصیری که سالها منادی نابگرایی اسلامی بود و هر آنچه که از غیر معصوم به ما رسیده را نجس میدانست و در این راه حتی با فلسفه و عرفان اسلامی هم مخالف بود چون به زعمش یونانی بودند! چگونه به جایی میرسد که در کنار سلطنت طلبان منافقین و اپوزیسیون علیه جمهوری اسلامی حرف میزند و بدتر از آن طرفدار حمله نظامی به ایران میشود؟
چگونه است که درد و رنج مردم غزه را میبیند و یاد روایت: مَن أصبَحَ لا یَهتَمُّ بِاُمُورِ المُسلمینَ فَلَیسَ بِمُسلمٍ. نمیافتد؟ نصیری که در دوران تصدیش در روزنامه کیهان با صغیر و کبیر در جنگ انقلابیگری بود امروز طرفدار حقوق بشر شده و جمهوری اسلامی را بزرگترین مشکل میداند و از تمرین نظامی به آن دفاع میکند این مسیر چگونه طی شد؟
به گمانم تفسیرهای روانشناختی که اصل آن را در روایت امیرالمومنین علیه السلام میبینیم که میفرماید: لا تری الجاهل إلا مُفْرطاً أو مُفَرِّطاً نادان را نبینی مگر افراطگر یا تفریطگر (نهج البلاغه حکمت ۷۰) اگر به تنهایی و به صورت خام طرح شوند نمیتوانند توضیح دهنده این تغییر بنیادین باشند چرا که وضعیتی که ما با آن مواجه هستیم چیزی بیش از یک افراط و تفریط است.
در حالی که بسیاری از مخالفان جمهوری اسلامی یا حتی اندیشمندان غیر دینی را میبینیم که در مقابل شر مطلقی چون اسرائیل ساکت نشستند و به دفاع از رزمندگان و محور مقاومت پرداختند نصیری در حال توجیه حمله نظامی به ایران است. آنچه به گمان من میتواند این وضعیت را به طور کاملتری توضیح دهد یک تفسیر الهیاتی مبتنی بر سنن الهی است تفسیری که میتواند یکی از مصادیق تندروی را نیز برای ما روشن کند.
بیایید قبل از ورود به بحث به این عبارت امام خمینی که در اولین روزهای مبارزه یعنی ۲۳ فروردین ۱۳۴۳ خطاب به طلاب فرمودند توجه کنیم: (اگر چنانچه شطر (نیم، نصفه) کلمهای به یک نفر از مراجع اسلام شطر کلمه اهانت کند کسی به یک نفر از مراجع اسلام بین او و خدای تبارک و تعالی ولایت منقطع میشود.) و در ادامه میفرمایند توبهتان مشکل از قبول بشود چون به حیثیت اسلام لطمه وارد میشود. چرا امام در آن دوران که آغاز نمایان شدن اختلافات رویشان با برخی از علمای بزرگ آن دوره بوده است به طلاب جوان این تذکر را میدهند؟ چرا به جای آنکه در آتش انقلابیگری طلاب جوان بدمند آنها را به خویشتن داری و محافظت در کلام و رفتارشان تذکر میدهند؟
آنچه که برای امام مهم بوده و امروز نیز برای ما باید مهم باشد توجه به این روایت رسول خداست که میفرماید: (لا أحد أغیر من الله) یعنی هیچکس غیورتر از خدا نیست. انسان غیور با کسی که به اهل و عیالش توهین میکند چه رفتاری انجام میدهد؟
شاید سرنوشت مهدی نصیری که در آثارش به ویژه مجلات سمات از هیچ توهینی به بزرگان چون علامه طباطبایی ملاصدرا آیت الله قاضی و دیگر بزرگان فلسفه و عرفان دریغ نمیکرد به ما نشان دهد که چه عقوبتی در انتظار توهین کنندگان به اولیا الله است.
به تعبیر حضرت امام وقتی طناب ولایت الهی بین خدا و بنده قطع شود آن شخص در سراشیبی سقوط قرار میگیرد آنقدر پایین میرود که هیچکس نمیتواند باور کند که این همان شخصی است که روزی مدعی نابگرایی اسلامی و مخالف با هرچه که غیر دینی بوده است.
به جایی میرسد که از غرب و طاغوت درخواست کمک میکند و در این مسیر به جایی میرسد که از حمله کثیفترین رژیم دنیا به جمهوری اسلامی دفاع میکند.
شاید این وضعیت حاصل آن افراطها و توهینها است حاصل قطع شدن رشته و ولایت الهی است و در سنت استدراج حتی متوجه نمیشوی که در حال طی کردن چه مسیری هستی خداوند متعال میفرماید: "وَالَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لَا یَعْلَمُونَ" (اعراف :۱۸۲) آری! یکی از مصادیق تکذیب آیات الهی تکذیب اولیا الهی عارفان حقیقی و عرفای راستیناند و بدتر از تکذیب گمراه خواندن آنان و توهین به ایشان است
اینگونه است که شخص از مسیری که به گمان خود در راه الهی طی میکند ناگهان سر از حضیض ذلت سر در میآورد.
راستش نوشتن این متن تحلیل شخصیت مهدی نصیری و عاقبت او نیست بلکه تذکری به خودمان است که بدانیم در جهان دینداری معادلات خدا خیلی پیچیدهتر از آن چیزی است که ما گمان میکنیم.
توهین کردن بزرگان دین و پیشوایان جهاد و شهادت رگ غیرت خدا را میجنباند خدا غیور است. اجازه توهین به اولیائش و مجاهدینش را نمیدهد و ما را به جایی میرساند که هر جنبندهای بر روی زمین به ما شرافت پیدا میکند.
این را به رفقای حزباللهیمان میگویم که ماحصل تندروی زبیر در کوچههای مدینه را در جنگ جمل دیدیم و ممکن است حاصل تندرویمان نسبت به ولی مجاهدین و حتی کسانی که در این مسیر اختلاف نظری با امام امت دارند را در سالیان دور ببینیم. خوب است که بیش از هر کسی نگران عاقبت خودمان باشیم و به تعبیر امام بدانیم این گناهی نیست که به راحتی بتوان از آن توبه کرد.
در همان صحبت حضرت امام میفرماید اگر یک وقت اختلاف اجتهاد در کار باشد مثل سایر مسائل شرعیه اختلاف اجتهاد در کار باشد؛ بچهها و جوانها نباید دخالت بکنند؛ خطرناک است، دشمن بیدار است، گمان نکنید فحش به یک نفر است، فحش به یک جامعه اسلامی است (صحیفه امام ج ۱ ص ۳۰۶_۳۰۷) پس خوب است بیش از هر چیزی حد و حدود خودمان را بدانیم و در عین حالی که حواسمان است که به عارفی بهتان شطحیات گویی نزنیم به کسی هم که ۴۰ سال است پوتین از پای خود در نیاورده و در حال جهاد است صفت بزدلی و ترسویی نزنیم و این حدیث شریف از امیرالمومنین را به یاد داشته باشیم که: «رحم الله امرءاً عرف قدره ولم یتعدّ طوره» یعنی خداوند رحمت کند مردی را که قدر خویش را بشناسد و از حد خود درنگذرد.
نظر شما