به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «نبرد در منطقه مدیا؛ روایت نبرد با تروریستهای پژاک و پکک در کوهستان قندیل» نوشته جواد کلاته عربی بهتازگی توسط انتشارات شهدای نیروی زمینی سپاه منتشر و راهی بازار نشر شده است.
جواد کلاته عربی مولف اینکتاب، نویسنده و پژوهشگر دفاع مقدس ازجمله نویسندگانی است که به «کشف قصه» در برابر قصهپردازی و «کشف تصویر» در برابر تصویرپردازی پایبند است و اینرویه را در آثار دیگرش چون «ماجرای عجیب یک جشن تولد»، «لباسشخصیها»، «در هیاهوی سکوت»، «عملیات عطش» و ... رعایت کرده است. او میگوید پژوهش و نگارش «نبرد در منطقه» مدیا جذابترین و متفاوتترین تجربه کاریاش بوده و کلید کار از سال ۱۳۹۸ از سفری به ارومیه شروع شده است.
«نبرد در منطقه مدیا» بهگفته نویسندهاش، تلاش میکند با وجود فقدان منابع مکتوب و موانع جدی امنیتی، براساس مصاحبهها با فرماندهان و رزمندگانی که از سال ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۶ در نوار مرزی شمال غرب بهویژه منطقه پیرانشهر با دشمن جانسخت ضدانقلاب جنگیدهاند، شکل بگیرد و روایتی از بازپسگیری نوار مرزی مناطق شمال غربی را برای مخاطب بازگو کند. کلاته در همینزمینه از مصاحبت و همراهی سردار محمدتقی اوصانلو، سردار اسماعیل خلیلزاده، سردار علیاصغر ملکان، سردار شهید حاصل احمدی، سردار احد عظیمزاده، سردار علی شکوری، سردار مجیدرضا حسنزاده، سرهنگ علی خدابخش، عباس محمدی، سلمان اسدی و مجتبی یوسفوند قدردانی کرده است.
مطالب اینکتاب در اینفصول گردآوری و تدوین شدهاند:
«پیرانشهر؛ شهری تاریخی»، «پیرانشهر در جنگ»، «مبارزه با ضدانقلاب در دهه هشتاد»، «گروهک تروریستی پژاک»، «بورالان، نقطه عزیمت»، «عملیات شناسایی روی ارتفاعات»، «گروه تروریستی پکک»، «حرکت از تمرچین»، «استقرار در بزمرگسیر»، «یگانهای رزم در منطقه»، «روشنگری بعد از پیروزی»، «شهید علی پرورش»، «آزادسازی ارتفاعات جاسوسان»، «پیش به سوی حاجابراهیم»، «فساد اخلاقی در پژاک و پپک»، «حضور دائمی در ارتفاعات»، «قندیل؛ کوهستان سرکش»، «ضدانقلاب در منطقه مدیا»، «پیش به سوی قندیل»، «استقرار در قندیل»، «یک سال در سرساوه»، «تسخیر آخرین دژها» و «شهید روحالله سلطانی».
جواد کلاته اینکتاب را به کاک حاصل احمدی؛ پاسدار اهل سنت عاشق امام حسین (ع) تقدیم کرده است.
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
دولوتو روستایی بود که هم نیروهای ضدانقلاب در آنجا حضور فعالی داشتند و هم مردم عادی در آنجا زندگی میکردند. مرزبانی ناجا در آنجا یکپاسگاه داشت. اما چون منطقه در دست ضدانقلاب بود، نیروهای اطلاعات نمیتوانستند به آنروستا و اطرافش بروند. روزی چند نفر از بچههای اطلاعات لشکر ۱۷ برای شناسایی روستای دولوتو از مسیر پشت روستا رفتند که متاسفانه زمین مینگذاری شده بود و شش نفر از آنها به شهادت رسیدند. قرار بر این شد که سپاه یک بیمارستان صحرایی در دولوتو بسازد. سردار رازقیفام با لباس فرم سپاه و درجه به روستا رفت. مردم بهگرمی از او و همراهانش استقبال کردند و آنها را برای ناهار به مسجد بردند. وضعیت بهگونهای بود که از نیروهای ضدانقلاب کسی نمیتوانست آسیبی به بچههای سپاه برساند.
بیمارستان صحرایی تاسیس شد و اولین کسانی که در اینبیمارستان معالجه شدند، پنجشش نفر از نیروهای پکک بودند. علاوه بر آنها، مردم روستا هم به آن بیمارستان مراجعه میکردند. آن پنجشش نفر پکک چند روزی در بیمارستان صحرایی بستری شدند. آنها اهل روستا بودند. نیروهای سپاه از فرصت استفاده کرده و با آنافراد صحبت کردند.
آنها تحت تاثیر قرار گرفتند و گفتند: «ما اشتباه کردیم! شما با وجود اینکه میدانستید ما چهکسانی هستیم، با ما کاری نداشتید و حتی درمانمان هم کردید.»
اینکتاب با ۲۲۴ صفحه و شمارگان هزار نسخه منتشر شده است.
نظر شما