به گزارش خبرنگار اجتماعی مهر، پویش ایران همدل روایت عاشقان مهدی موعود (عج) است، آنها که مشتاق حکومت مولایشان هستند.
یکی از مسئولین جمعآوری کمکهای پویش ایران همدل نقل میکرد: یک روز صبح خانمی به من پیام دادن و گفتن من میخواهم یک تیکه طلا اهدا کنم چی کار باید بکنم؟
من بهشون گفتم تشریف بیاورید دفتر هستم در خدمتتون. ایشون گفتن باشه من فردا میام.
نزدیکیهای غروب بود. دیدم پیامی گذاشتن برای من. که میشه آدرس خونتون رو بدید که من همین امشب طلا رو براتون بیارم؟ گفتم بله چرا نمیشه.
ایشون حدوداً یک ساعتِ بعد رسیدن و گفتن که اگر میشه بیاید پایین ساختمان. من رفتم پایین جلوی درب ساختمان ایستادم. یک خانمی با حجاب خیلی معمولی ایستاده بود. یک خانم تقریباً ۴۵- ۵۰ سالهی مانتویی با یک تیکه مویِ بلوندِ از شال بیرون زده.
چون ارتباط ما از طریق پیام در ایتا بود من شمارهای نداشتم که تماس بگیرم خدمتشون و بهشون بگم شمایید که اینجا ایستادید؟ نگاشون کردم. ایشون هم نگاهم کردن.
گفتن شما دنبال کسی هستید؟
گفتم بله با خانمی قرار داشتم میخواستم چیزی ازشون تحویل بگیرم ایشون گفتن من هستم که میخواستم طلامو تقدیم کنم.
یک لحظه جا خوردم تصور من یک خانم چادری و … بود.گفتم آخی ببخشید. خیلی ممنونم، تو زحمت افتادید این وقتِ شب گفتن نه من یکسره از شرکت اومدم.
تمام ثروت من همین یک ربع سکه هست و همین رو خواستم تقدیم این راه کنم خواستم زودتر هم به دستتون برسونم که الان اومدم.
من مجدداً تشکر کردم و رسید را نوشتم و طلا را از ایشان تحویل گرفتم و رفتند. چه قدر آدمها از آنچه ما تصور میکنیم متفاوت هستند. چه دغدغههای شیرینی دارند. دغدغه انسان بودن را برای خودم آرزو کردم.
نظر شما