خبرگزاری مهر – گروهاستانها: نهضت مردمی «رجهای مقاومت» به همت پانزدهمین جشنواره مردمی فیلم عمار، برای پشتیبانی از مردم لبنان و رزمندگان محور مقاومت، راهاندازی شده است. این نهضت مردمی برگرفته از پویش «حمایت از رزمندگان جبهه مقاومت اسلامی» است که توسط «ننه عصمت» در سال ۱۳۹۶ با استقبال قابل توجهی مواجه شد و اکنون نیز پس از به اوج رسیدن حملات حزبالله و تهاجم صهیونیستها همچنان ادامه دارد.
پویش «رجهای مقاومت» ایدهای است که شاید ساده به نظر برسد اما یادآور روزهای دفاع مقدس است. روزهایی که زنان ایرانی با تمام وجود از مردانشان حمایت کردند و با تهیه اقلام ضروری، در کنار آنها قرار گرفتند. در آن سالها، شیر زنان ایرانی پس از راهی کردن همسران و فرزندانشان به جبههها، نهتنها جای خالی مردان را پر کردند، بلکه در پشتیبانی جبهه نیز نقش مؤثری ایفا کردند. این حمایتها بار را از دوش مردان برمیداشت و نشاندهنده همدلی و غیرت زنان ایرانی بود. این روزها باز هم گویی خاطرات دوران دفاع مقدس زنده شده است و مردم ایران دستبهدست یکدیگر دادهاند تا با پشتیبانیهای همیشگی خود به یار مظلومان بشتابند و محلهای جمعآوری کمک به مردم جنگ زده لبنان و فلسطین شاهد صحنههایی از مهربانی مردم کشورمان است که قابل توصیف نیست. در روزهایی که دنیا نگران مردم مظلوم لبنان و رزمندگان حزبالله است، پویشهای گوناگونی به راه افتاده تا از طریق آنها حامی جبهه مقاومت باشیم.
نهضت «رجهای مقاومت» یکی از این پویشهاست که از مردم دعوت میکند تا با بافتن دستکش و شال و کلاه گامی برای پشتیبانی از جبهه مقاومت برداشته شود. بانوان بسیاری در سراسر کشور در این پویش شرکت کردهاند و تلاش دارند تا با هنر دستشان پشتیبان مردم مظلوم باشند. برخی از این بانوان خودشان سرپرست خانوار هستند و با فروش شال وکلاههایی که میبافند امرار معاش میکنند اما با این حال حاضر شدند با وجود شرایط سخت اقتصادی باز هم در این پویش نقشی داشته باشند. مرضیه عباسی یکی از این شیرزنان ایرانی است که یک کارتن بزرگ لباس بافته شده، برای حمایت از کودکان مظلوم محور مقاومت به پویش «رجهای مقاومت» اهدا کرده است. گفتوگویی را با وی داشتهایم که متن آن را در ادامه میخوانید...
خانم عباسی کمی از خودتان برایمان بگویید، درحال حاضر مشغول به چه کاری هستید؟
مرضیه عباسی هستم، متولد ۱۳۵۸، اهل آبادان و بزرگشده اصفهان. اکنون یکسال است که همراه مادرم در مسکن مهر شاهینشهر زندگی میکنم. پیش از این مدیر مهدکودک بودم، اما به خاطر بیماری مادرم دیگر در مهدکودک کار نمیکنم و وقتم را به مراقبت از مادرم و بافندگی اختصاص دادهام. مادرم سالهاست که با تومور مغزی دستوپنجه نرم میکند و در پنج سال اخیر بیماری ایشان شدیدتر شده است. به همین خاطر، شغلم را ترک کردم و از مادرم مراقبت میکنم. البته خواهرم هم کمک میکند اما به دلیل مشغلههای زیادی که دارد بیشتر مسئولیتها برعهده من است.
پس از جنگ از آبادان به اصفهان مهاجرت کردید یا دلیل دیگری داشته است؟
بله، حدود دو یا سه ساله بودم که به خاطر حملات رژیم بعث از آبادان مهاجرت کردیم. محله ما لین نهم نام داشت، البته نمیدانم در حال حاضر چه نامی دارد. این محله یکی از اولین جاهایی بود که مورد حمله موشکی قرار گرفت و به شدت آسیب دید. حتی یک موشک به خانه همسایه ما برخورد کرد اما خوشبختانه عمل نکرد. پس از آن نقل مکان کردیم و از آن زمان، ساکن اصفهان هستیم.
تجربه جنگ چه تأثیری بر نگرش شما به مسائل کنونی محور مقاومت داشته است؟
اگرچه در زمان جنگ تحمیلی کوچک بودم، اما این تجربه بر من تأثیر عمیقی داشت. با وجود اینکه پدرم کارگر نانوای بود و خانوادهام درآمد کمی داشتند اما پیوسته به جبهه کمک میکردند. مادرم حتی حلقه ازدواجش را به جبهه اهدا کرد و بافتنی میبافت تا به جبهه ارسال کند. از همان زمان، ما یاد گرفتیم که باید هر چه در توان داریم برای کمک به دیگران انجام دهیم.
اکنون منبع درآمد شما از کجاست و شرایط فعلی زندگیتان چگونه است؟
بعد از فوت پدرم، حقوق بازنشستگی ایشان به من و مادرم تعلق گرفت که حدوداً ۱۰ میلیون تومان است. از آنجایی که مجبور بودم بیشتر وقتم را در خانه بگذرانم، بافندگی را به منبع درآمد تبدیل کردم و محصولاتم را آنلاین میفروشم.
چطور با پویش «رجهای مقاومت» آشنا شدید؟
از طریق برنامه «پاورقی» با این پویش آشنا شدم. همانجا تصمیم گرفتم که همه بافتنیهایی که در طول بهار و تابستان آماده کرده بودم، به جای فروش، برای جبهه مقاومت ارسال کنم. این کار برای من یادآور کمکهای مادرم به جبهه است.
چه تعداد شال و کلاه و بلوز ارسال کردید و فکر میکنید ارزش مادی آنها چقدر است؟
صادقانه بگویم نمیدانم؛ من هر چه که در طول بهار و تابستان بافته بودم را بستهبندی کردم و برای پویش «رجهای مقاومت» ارسال کردم. در مورد قیمت هم بخواهم بگویم بهعنوان مثال هر کدام از آن ستهای شال و کلاه بچگانه را ۴۹۰ هزارتومان میفروشم و یا قیمت مانتوهای بافت یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان است.
با توجه به اینکه بخش اعظمی از درآمد شما از طریق همین بافتنیها حاصل میشود، چطور توانستید با این شرایط به مردم لبنان کمک کنید؟
شرایط زندگی برای ما هم ساده نیست و مشکلات اقتصادی داریم اما من اعتقاد دارم وظیفه ما این است که به آنها کمک کنیم. باید بدانیم که سرنوشت ما با مردم لبنان و فلسطین به هم گره خورده است و نمیتوانیم بیتفاوت باشیم.
نهضت بافندگی برای حمایت از جبهه، پیشینه تاریخی دارد و زنانی همچون «ننه عصمت» و «خیرالنساء» در این مسیر الهامبخش بسیاری از بانوان بودهاند.، آیا این افراد برای شما هم الهامبخش بودهاند؟
بله، این قهرمانان همیشه الهامبخش من بودهاند. البته بیشترین تأثیر را از مادرم گرفتهام که همیشه به ما یاد داده است با هر چه که در توان داریم به دیگران کمک کنیم.
اگر بخواهید مردم را به حمایت از محور مقاومت دعوت کنید، چه میگوئید؟
از همه کسانی که میتوانند، خواهش میکنم به پویش «رجهای مقاومت» بپیوندند. درک میکنم که هزینههای زندگی زیاد است، اما حتی اگر فقط به مردم لبنان و فلسطین فکر کنیم و با آنها همراه باشیم، بسیار ارزشمند است.
پویش «رجهای مقاومت» توسط جشنواره مردمی فیلم عمار برای پشتیبانی از مردم لبنان و رزمندگان محور مقاومت راهاندازی شده است و هموطنان میتوانند تا پایان پانزدهمین دوره از جشنواره عمار، جهت ارسال کمکها به حسینیه هنر واقع در خیابان ۱۶ آذر، پلاک ۶۰ مراجع کنند و یا کمکهای نقدی خود را به شماره کارت ۵۸۵۹ ۸۳۷۰ ۰۸۵۵ ۶۱۸۱ به نام مؤسسه فرهنگی هنری مطالعات جبهه فرهنگی واریز کنند.
نظر شما