به گزارش خبرنگار مهر، حجت الاسلام و المسلمین ابراهیم کلانتری صبح جمعه در سلسله مباحث «جهاد تبیین» و «ولایت فقیه»، با بیان اینکه ولایت حقیقی یعنی ولایتی که مُوَلّی عَلَیه، منهای ولی، هیچ وجود و حیاتی نمیتواند داشته باشد، گفت: ما و جهان هستی، مُوَلّی عَلَیه «الله» هستیم و خدا ولی ما است و بدون «الله» نمیتوانیم وجود خارجی داشته باشیم و حیات و ممات ما و جهان هستی، وصل به ولی میباشد و هرچه داریم از ناحیه «الله» است و از خود استقلالی نداریم.
وی ادامه داد: سایر ولایتهایی که در قرآن و یا روایات، معتبر و مشروع شمرده شدهاند، همگی از نوع «ولایت اعتباری» هستند. ولایت اعتباری در صورتی وجود خواهد داشت که از ناحیه صاحب اصلی ولایت، یعنی خداوند که ولیّ حقیقی جهان است به کسی داده شده باشد. از آنجا که ولایت حقیقی بر همه هستی فقط و فقط از آن خداوند است. بنابراین، هیچ منشأ و منبعی برای هر نوعی از ولایت جز خداوند وجود ندارد و هر کس منهای اذن خداوند ادعای ولایت کند - چه در حوزههای فردی و چه در حوزههای اجتماعی - ادعای او بیاساس و ولایت او نامشروع خواهد بود.
حجت الاسلام کلانتری با بیان اینکه ولایت انبیا و ائمه و ولایت فقیه هم از نوع اعتباری است، افزود: ولایت رسول اکرم (ص) هم یک ولایت اعتباری است، یعنی ذاتی او نیست و از طرف خداوند به ایشان تفویض شده است، هر مقدار ولایت داشته باشد، چه تکوینی باشد و چه تشریعی، هیچ فرقی ندارد، حتی زمانی که پیامبر (ص) معجزه هم میکند که یک نوع دخالت در عالم تکوین میباشد، این هم اعتباری است، زیرا صاحب اصلی این ولایت خداوند است و فقط مقداری را به پیامبران داده است و هر وقت هم که بخواهد میتواند از آنها بگیرد.
وی افزود: در واقع اصل وجود همه ما هم اعتباری است و در اختیار ولی حقیقی، یعنی خداوند است. ولایت حقیقی، یک ولایت ذاتی است و قابل انفکاک از ولی نیست، در ذات «الله» این ولایت وجود دارد، زیرا خالق واقعی، رازق و موجد حیات هستی است. ولایت فقیه هم اعتباری است، یعنی فقیه جامعالشرایط به اذن الله ولایت دارد و خداوند این اعتبار و حکم را به او داده است.
توحید در سراسر ابعاد وجودی انسان موحد جریان دارد
تولیت حرم شاهچراغ (ع) در ادامه به نگاه و اعتقاد توحیدی به خدا اشاره کرد و گفت: بر این اساس، در نگاه و اعتقاد توحیدی، هم کتاب تکوین و هم کتاب تشریع بر محور خدای واحد به سامان میرسد؛ چنانکه بر مبنای نگاه توحیدی به کتاب تشریع، هم فرد فرد آدمیان به خدای یگانه و پرهیز از شرک فراخوانده میشوند و هم جامعه موحدان با همه زوایای در هم تنیدهاش به خدای واحد و پرهیز از شرک فراخوانده میشود. همانگونه که فرد موحّد در کوچکترین عملی که میخواهد انجام دهد از جواز یا عدم جواز شرعی آن سوال میکند و اینگونه عمل خود را رنگ الهی میبخشد، همین فرد آنگاه که نوبت به موضوع اجتماعی میرسد نیز از جواز و یا عدم جواز شرعی چگونگیِ اقدام خود در آن موضوع سوال میگیرد. نگاه و اعتقاد این چنینی به اصل توحید، محصولش این است که توحید را در سراسر ابعاد وجودی انسان، اعم از فکر، اعتقاد، احساس، گرایش و عمل، شریان و جریان میدهد.
وی در ادامه به نمونهای دیگر از جریان اصل توحید در رفتار انسان مسلمان اشاره کرد و ادامه داد: انسان در اسلام، به شدت از ریا در عبادت منع شده است و این عمل به عنوان شرک خفی مطرح شده است؛ جامعه هم باید همینگونه باشد یعنی موحد باشد؛ نمیشود که ما در فضای فردی موحد باشیم ولی در فضای اجتماعی، رفتار موحدانه نداشته نباشیم و مشرکانه عمل کنیم. نمونهای دیگر از مظاهر زدودن شرک در جامعه این است که برای حل و فصل مشکلات به یک قاضی که از سوی خداوند اجازه قضاوت ندارد و بر اساس دین خدا قضاوت نمیکند، مراجعه نکنیم؛
حجت الاسلام کلانتری با بیان اینکه یکی از مصادیق سکولاریسم این است که دین را صرفاً در حوزه فردی و نه اجتماعی تعریف کنیم، افزود: اینکه انسان در مسائل فردی خود از جمله اقامه نماز، روزه و … به ظاهر خوب عمل کند، اما در روابط اجتماعی دین را کنار بگذارد و در جامعه به مسائل دینی توجهی نداشته باشد. این هم یک نوع سکولاریسم است. روزی یک روحانی وهابی در سخنرانی خود بیان میکرد که بعد از مرگ راجع به نماز و روزه از شما سوال پرسیده میشود و نه راجع به فلسطین و غزه و لبنان و اسرائیل!. این حرف فرد وهابی دقیقاً مظهر شرک است.
وی ادامه داد: مقام معظم رهبری در پیامی که در سال ۶۸ به کنگره عظیم حج ارسال کردند، تمام تآکیدشان بر همین است که جدا کردن دین در عرصه فردی از دین در عرصه جامعه، شرک است.
حجت الاسلام کلانتری با بیان اینکه موحد واقعی هم فکر و هم اعتقاد، احساس، گرایش و عملهایش باید توحیدی باشد، گفت: شاید این را شنیده باشید که در فضای تفکر اهلبیت علیهم السلام، اینگونه مطرح میشود که ما به شادی شما شاد هستیم و به ناراحتی شما ناراحت میشویم؛ در زیارت عاشورا میخوانیم «وَلِیُّ لِمَنْ والاکُمْ وَ عَدُوُّ لِمَنْ عاداکُمْ». این یعنی احساس توحیدی که بر اساس «الله» شکل گرفته است.
وی ادامه داد: جریان یافتن روح توحید در نظام سیاسی جامعه اسلامی به این است که مدیریت و سکّان اصلی جامعه در دست انسانهایی قرار گیرد که افزون بر همه شایستگیهای اخلاقی و علمی و عملی، از اذن خداوند به عنوان ولیّ و حاکم اصلی بر هستی، برای اِعمال قدرت و به اجرا گذاشتن دستورالعملهای سیاسی، اجتماعی اسلام در متن جامعه برخوردار باشند. با وجود چنین اذنی، ولیّ و امام مشروع جامعه مشخص میشود و ولایتش در طول ولایت خداوند و به تعبیری مظهر ولایت خداوند در جامعه خواهد بود.
کنار همه چیز اگر «اذنالله» نباشد، مصداق شرک است
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران افزود: هیچ کسی در اندیشه سیاسی یا مدل حکومتی اسلام، منکر علم، تخصص، اخلاق و مدیریت نیست، همه اینها باید وجود داشته باشد اما همراه با اذن خدا. حاکم و ولی توحیدی جامعه اسلامی، چنین ویژگیهایی دارد. اگر همه چیز وجود داشته باشد اما «اذنالله» نباشد، این مصداق شرک است. زیرا همه ولایتها متعلق به خدا است، کسی که میخواهد نقش حاکمیتی خدا را در این حوزه ایفا کند مگر میتواند بدون اجازه صاحب اصلی چنین کاری را انجام دهد؟؛ لذا باید از جانب الله اذن داشته باشد.
حجت الاسلام کلانتری با بیان اینکه الگوی سیاسی اسلام در نظام توحیدی، جامعترین مدل سیاسی در دنیا است، گفت: هرچه دیگران در زمینه شیوه حکمرانی گفتهاند، ما هم آن را بیان کردهایم، فقط «اذنالله» را به آن اضافه کردیم و رنگ توحیدی به آن بخشیده شده است. البته نظامهای لیبرالیستی تاکید میکنند که این ویژگی نباید وجود داشته باشد. همه دعوای آنها با نظام جمهوری اسلامی بر سر همین اصل، یعنی «اذنالله» است.
تولیت حرم شاهچراغ (ع) در پایان تصریح کرد: در سفر کارتر رئیس جمهور وقت آمریکا به ایران در سال ۱۳۵۶، وی گفت که قصد دارند پنج راکتور هستهای برای ایران بسازند، حال چه شده است که این اجازه را برای یک راکتور هم نمیدهند و از این حاکمیت ناراحت هستند؟ چون در رأس حاکمیت فردی است که به اعتراف و اذعان قدرتهای جهان، مدیر، مدبر، زمانشناس و شجاع است و حاکمیت او منطبق با «اذنالله» میباشد. البته ماهیت کلی حاکمیت لیبرالیسم این است که در ابتدا اعلام بیطرفی میکنند ولی در بطن آن ضدیت با خدا، اخلاق، عدل، معنویت و حجاب است.
نظر شما