۱۴ آذر ۱۴۰۳، ۱۳:۵۹

برده‌داری؛ مصداق پیشرفت فرهنگی در عصر روشنگری

برده‌داری؛ مصداق پیشرفت فرهنگی در عصر روشنگری

قرن هجدهم یکی از پایه‌های تجارت جهانی، برده‌داری بود. در آن دوران نزدیک به ۶ میلیون نفر به اجبار به آمریکای کنونی فرستاده شدند.

خبرگزاری مهر؛ گروه مجله _ مبینا افراخته: برای دهه‌ها و سده‌ها مردم برده دعا می‌کردند، امیدوار بودند، در قالب شورش‌های بردگان جنگیدند. فرار می‌کردند و اگر می‌توانستند آزادی‌شان را می‌خریدند. برده‌ها آرزوی آزادی داشتند. می‌گفت: «آن روز ارباب قول داد که ۴۰ دلار ماهانه به ما دستمزد بدهد. بسیاری از پسرها گفتند که نمی‌خواهند، آن‌ها ترجیح می‌دهند که آزاد باشند، هرجا بخواهند بروند و پرسه بزنند. سربازها آمدند و ما روی پرچین نشسته بودیم. یک سرباز رنگین پوست آمد و از دختر پرسید: می‌خواهی با آن مرد بروی، دخترک گفت: بله. آن سوار یکی از اسب‌هایشان شد و با مرد رفت. دیگر چیزی از آن ندیدم و چیزی از او نشنیدم… با بچه‌ها بیرون رفتیم تا ببینیم چه خبره شده که دیدیم چندتا از پسرها را دارند دار می‌زنند. این تنها چیزی بود که گیر ما می‌آمد.»

قرن هجدهم میلادی بود که یک کاپیتان انگلیسی صد و سی انسان را داخل آب انداخت تا بتواند از بیمه پولی را دریافت کند. ۱۳۰ انسانی که عنوان «برده» داشتند. قرن هجدهم یکی از پایه‌های تجارت جهانی، برده داری بود. در آن دوران نزدیک به شش میلیون نفر به اجبار به آمریکای کنونی فرستاده شدند. اما چگونه این برده داری در عصری به نام روشنگری اتفاق افتاد؟

هرگز خرافه را رها نمی‌کنم

در طول قرن هجدهم و نوزدهم میلادی اندیشه غربی یک به یک رسوم و سنت‌ها را به حاشیه می‌راند. در اوایل قرن نوزدهم هنوز در هند نوزادان دختر کشته می‌شدند و هنوز رسم خودسوزی زنان بیوه در مراسم تدفین همسرانشان پابرجا بود. در چنین شرایطی و در سال ۱۸۲۹ میلادی «راجار رام موهان روی» محترم‌ترین متفکر هندی عصر خودش دین خود را تغییر داد و به مسیحیت گروید. تغییر دینی که در آداب و رسوم هند محال بود.

روی متولد ۱۷۷۴ بود. بیشتر عمر خود را در بنگال، ایلاتی در هند که تحت حاکمیت بریتانیای کبیر بود زندگی می‌کرد. به غیر از دورانی که در دانشگاه‌های انگلیس مشغول مطالعه و پژوهش بود و همان دوران شروعی برای تغییرات این آدم شد. روی تا قبل از این تغییرات استاد ادبیات فارسی بود، اما اندیشه‌های لیبرالیستی (آزادی خواهی) و توسعه قدرت غرب در گوشه و کنار جهان آن را مجذوب کرد و این راهی شد برای گریز از سنت‌ها و خرافات ناپسند هندی. روی قصد نداشت که هند را به گونه شرقی غرب تبدیل کند در واقع به دنبال این بود که به گذشته پرشکوه همان مملکت برگردد و فرهنگ را اصلاح کند.

وقتی تصمیم روی به گوش اسقف اعظم (مقامی در سلسله مراتب کلیسای کاتولیک) رسید، مشتاقانه این تغییر ظاهری را به او تبریک گفت و روی با زیرکی پاسخ داد: سرورم، به شما اطمینان می‌دهم هرگز خرافه را رها نمی‌کنم تا به یک خرافه دیگر رو بیاورم. او در واقع از مسیحیت به دنبال روشنگری بود. پدیده‌ای که توانست اندیشه را نه تنها در غرب بلکه در جهان تغییر دهد. این البته نیمه پر لیوان غرب در قرون هجده و نوزده میلادی بود. غرب، در عصر روشنگری نیمه دیگری هم داشت. نیمه‌ای تاریک که شاید بتوان قصه برده داری را به عنوان ویترین هولناک آن تعریف کرد.

تجارتی هولناک

علم باعث شده بود که غرب بتواند تسلطی جهانی پیدا کند و استعمار و استثمار دسترسی به منابع زیادی را برای خیلی از کشورهای اروپایی به ارمغان آورده بود. قرن شانزده، هفده و هجده میلادی دوران رونق تجارت بود. اما این تجارت، تجارت سالمی نبود. اما چرا ناسالم! سقفی با ارتفاع حدوداً یک و نیم متر، عرض یک متر و طولی بسیار کوتاه که تنها می‌توان نهایتاً ۴۵۰ نفر را در آنجا داد، تصور کنید. این فضایی است که در آن ششصد برده آفریقایی روی هم تلنبار شده بودند. این توصیف کشتی حمل برده «بروکس» بود. کشتی که از بندر لیورپول انگلیس به آفریقا می‌رفت و بعد برده‌ها را به آمریکا منتقل می‌کرد.

در قرن هجدهم میلادی تقریباً ۴۰۰ هزار نفر به منطقه انگلیس نشین شمال آمریکا، یک میلیون نفر به بخش اسپانیایی زبان‌ها، بیش از یک میلیون نفر به کارائیب و حدود سه میلیون نفر هم به قسمت پرتغالی نشین آمریکا انتقال داده شدند. این تعداد فقط سیاهپوستان آفریقایی بودند که تازه توانسته بودند این مسیر دریا را به سلامت طی کنند زیرا چندین برابر این رقم در مسیر جان خود را از دست داده بودند.

زمانی که کشتی بروکسل ششصد برده آفریقایی را سوار می‌کرد خود کشتی ران‌ها یقین داشتند که بخش عمده‌ای از این ۶۰۰ نفر زنده نخواهند ماند؛ اگر همان تعدادی که کشتی ظرفیت داشت را سوار می‌کردند، صرفه اقتصادی برایشان نداشت. آن‌ها به این کشت و کشتار علاقه بسیار زیادی داشتند. از تقلای طاقت فرسای برده‌ها برای زنده ماندن لذت می‌بردند. آن زمان کار براساس برده داری چندان صرفه اقتصادی نداشت ما تجارت برده یکی از اصلی‌ترین چرخه‌های اقتصادی قرن هجدهم بوده است. حتی می‌توان گفت یکی از پایه‌های اساسی رونق تجاری در آن زمان همین تجارت برده داری بود؛ تجارتی که بیشتر روایت‌های هولناکش باقی مانده است. مثل به دریا انداختن برده‌های مریض.

در همین روایت‌ها وضعیت‌های بیش از حد غیرعادی هم رخ می‌داد. برای مثال یک کاپیتان لیورپولی در سال ۱۷۸۱ صدوسی برده را در آب پرتاب می‌کند و بعد ادعا می‌کند که محموله کشتی من از دست رفته فقط به این دلیل که بتواند از شرکت بیمه خسارت دریافت کند. این ادعای پیشرفت فرهنگی در عصر روشنگری است.

برده‌داری؛ مصداق پیشرفت فرهنگی در عصر روشنگری

سود هنگفت تجارت برده

اقتصاد برده داری هزینه ساخت و ساز آمریکا را تأمین کرد. آمریکایی که یک قسمت آن بریتانیایی، یک بخش اسپانیایی و بخش دیگرش هم پرتغالی نشین بودند. اما جوامعی که داشت کم‌کم سر و شکل می‌گرفت بخشی از این سه امپریالیسم بزرگ نبود بلکه جوامعی جدید با ویژگی‌های جدید بود. یکی از نمونه‌های آن آمریکایی بود که در جنگ داخلی ۱۷۷۵ تا ۱۷۸۳ میلادی از بریتانیا جدا شد و استقلال پیدا کرد. در آستانه این انقلاب استقلال طلبانه جمعیت آمریکا دو و نیم میلیون نفر بود اما بعد از انقلاب جمعیت آمریکا زیاد شده بود و می‌توانست برای خودش تصمیم بگیرد و از آن استعمار و استثمار خارج شود.

یک قرن پیش از همین تاریخ انقلابی که به انقلاب شکوهمند مشهور شده بود در خود انگلیس به وجود آمده بود، با خواسته‌های مشروطه طلبی و درواقع دموکراسی خواهانه در سال ۱۶۸۸. آن انقلاب پیروز شد و بعد از یک قرن، انقلاب آمریکا خواسته‌های مشابهی داشت. نکته جالب توجه دیگر اینکه بیشتر سیاه‌پوستان و بومیان آمریکا حامی ادامه حکومت بریتانیا بودند و از طرف دیگر هشتاد درصد سفیدپوست‌های ساکن در آمریکا که اغلب از خود بریتانیا آمده بودند، به دنبال استقلال بودند. شاید به نظر می‌آید که بومیان و سیاهپوستان آمریکا دچار سندروم استکهلم شده بودند. سندرومی که درآن گروگان، شیفته گروگان گیرش می‌شود.

در همین روزها فرانسوی‌ها تصمیم گرفتند با اسپانیایی‌ها و پرتغالی‌ها متحد شوند، به بریتانیای حاکم در آن قسمت آمریکا حمله نظامی کنند و از این طریق آن‌ها را به ضعف بکشانند؛ که در نتیجه انقلاب استقلال طلبانه در آمریکا پیروز شد و زور یکی ازقدرت‌های حاضر در آن قاره تازه کشف شده کم شد.

برده‌داری؛ مصداق پیشرفت فرهنگی در عصر روشنگری

برده‌داری؛ پدیده‌ای عادی و فراگیر

امروز جهان با شکل نوینی از برده‌داری مواجه است که برده‌داری پنهان خوانده می‌شود. یکی از مهمترین جلوه‌های برده داری پنهان در دوران کنونی، برده‌داری جنسی است. تمام آنچه گفته شد، بیان‌گر نقش اصلی و اساسی تجارت برده در پیشرفت و ترقی کشورهای اروپایی است. با این حال در سال‌های پس از الغای برده‌داری، تلاش‌های گسترده‌ای به وسیله مورخان غربی صورت گرفت تا هم از شدت و زنندگی اقدامات فجیع برده‌داران کاسته شود و هم برده‌داری اقدامی عادی در سطح جهانی معرفی شود.

«پاتریک مانینگ» استاد تاریخ دانشگاه پیتزبورگ آمریکا در کتاب برده داری و زندگی آفریقایی نوشته: برده داری نهادی است که در همه یا اغلب جوامع بشری در طول تاریخ وجود داشته است. این افراد می‌کوشند تا با بهره‌گیری از تاریخ یونان رم باستان، برده‌داری را پدیده‌ای عادی و فراگیر جلوه دهند.

برده‌داری؛ مصداق پیشرفت فرهنگی در عصر روشنگری

کد خبر 6306275

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha

    نظرات

    • مهرداد آقائی IR ۱۵:۰۷ - ۱۴۰۳/۰۹/۱۴
      0 0
      بالاخره برده داری به خاطر تحریف کتب مقدس یا قرض اشخاص است، برای مثال قدیم می گفتند: تا زمانی که قرض پرداخت نشود طرف برده است بعد گفتند مقروض است اما الان مثل من حتی شاید حقت رو بخورند بعد بگویند تو برده ما هستی!
    • مهرداد آقائی IR ۱۵:۳۸ - ۱۴۰۳/۰۹/۱۴
      0 0
      دفاع از برده داری نیست، فرض مثال باید براساس وصیت کتبی یا شفاهی متوفی عمل شود در غیر این صورت نسبت به آن که میراث متوفی وصیت شده اند مقروض هستند بعد اونا فحش می گویند و می گویند بر اساس وصیت نیست براساس صلاح هست وارث هم می گوید غیر وصیت شدگان اگر ارثی ببرند تا زمان پس دادن ارث به وصیت شده برده اند!