آیت الله مفتح معتقد بود استقلال و آزادی ملت در گرو آزادی از قید و بند فرهنگ غربی است

آیت الله مفتح معتقد بود استقلال و آزادی ملت در گرو آزادی از قید و بند فرهنگ غربی است

آیت الله مفتح ضمن نقدی که به تمدن غربی وارد می‌کند و با بیان اینکه روند مدرنیزاسیون که در جوامع غربی دنبال می‌شود نه تنها مشکل بشر را حل نکرده است بلکه تضادهای اجتماعی را تشدید کرده است.

به گزارش خبرنگار مهر، امروز ۲۷ آذرماه سالروز شهادت آیت الله دکتر محمد مفتح یار صدیق امام و انقلاب و منادی وحدت حوزه و دانشگاه است. آیت الله دکتر مفتح در اختناق خطرناک رژیم شاهنشاهی چه در برنامه‌های علمی و پژوهشی و چه جلسات سخنرانی و تلاش‌های تبلیغی، اصرار و ابرام داشت که نام امام خمینی مطرح شود و در مسجد قبای تهران صریحاً و بدون هیچ گونه واهمه‌ای در سال‌های قبل از انقلاب نام آن بزرگوار را بر زبان جاری می‌ساخت. به همین مناسبت خالی از لطف نیست که به بازخوانی گزارشی پیرامون دیدگاه دکتر مفتح در خصوص آزادی و عدالت بپردازیم که پیشتر در مهر ذیل عنوان عدالت و آزادی در کلام متفکران انقلاب اسلامی به قلم ریحانه فراهانی منتشر شده بود:

معمولاً در یک مقطع زمانی کوتاه کمتر پیش می‌آید چند چهره درخشان، پر تلاش و مؤثر فکری و اندیشه‌ای همزمان با یکدیگر در عرصه اجتماع به ظهور و بروز برسند، اما این استثنا در مقاطعی اتفاق افتاده است. دهه چهل تا شصت شمسی یکی از این مقاطع استثنایی است.چهره‌هایی که هر کدام از آنها می‌توانستند دهه‌ها، راهبر فکر و اندیشه در کشور باشند. یکی از این شخصیت‌ها، شهید آیت الله محمد مفتح بود که به عنوان شاگرد برجسته امام خمینی آشنایی نزدیکی با افکار و دیدگاه ایشان داشت. شهید مفتح به نقش معجزه‌آسای حضور مردم در صحنه انقلاب اسلامی به طور کامل واقف بود و علی‌رغم برخی تحلیل‌های شبه انقلابی آن زمان که نقش قابل توجهی به حرکت‌های مردمی برای پیروزی انقلاب نمی‌دادند و با تقلید از نظریات چپ‌گرایانه و مارکسیستی و جنبش‌های انقلابی در کشورهای مختلف، به دنبال مبارزه مسلحانه و… بودند، شهید مفتح همواره برای به صحنه کشاندن مردم در برابر رژیم ستمشاهی تلاش می‌کرد.

محمد مفتح در سال ۱۳۰۷، در خانواده‌ای روحانی در همدان متولد شد. پس از فراگیری مقدمات، راهی قم شد و در محضر بزرگانی چون امام خمینی، علامه طباطبایی و.. استفاده نموده و خود مدرسی بزرگ در حوزه گردید. ایشان در حالی که استادی بزرگ در قم بودند، پا به عرصه دانشگاه گذاشته و تا درجه دکترا ادامه تحصیل دادند. دکتر مفتح که توطئه استعمار در جدا نگاه داشتن دو قشر دانشگاهی و روحانی، از هم را با تمام وجود احساس کرده بود، ایجاد وحدت میان این دو قشر مهم جامعه را وجهه همت خود قرار داد و در کنار آموزش و تدریس و تربیت نیروهای جوان به مبارزه با رژیم پهلوی پرداخت. در سال‌های ابتدایی دهه چهل شمسی، سخنرانی‌های او در شهرهای مختلف در روشن ساختن مواضع نهضت اسلامی و افشای چهره رژیم پهلوی بسیار مؤثر بود که با آگاهی ساواک این جلسات تعطیل و ایشان دستگیر و مورد آزار و اذیت ساواک قرار گرفت.

یکی از مراکز فعالیت دکتر مفتح مسجد قبا تهران بود. آیت الله مفتح سعی می‌کرد در دوران خفقان شاهنشاهی در مناسبت‌های مختلف برنامه‌های مذهبی و سخنرانی در این مسجد برگزار کند، تا زمینه حضور جوانان را در این مسجد رونق ببخشد. از طرفی یکی از رویکردهای شهید مفتح در این مسجد این بود که تلاش کرد که مسجد قبا را از نمازخانه صرف و یا محلی برای برگزاری مناسک مذهبی به پایگاه خدمات اجتماعی مردم تبدیل کند.

آیت الله مفتح در حالی که در قم استادی بزرگ در حوزه علمیه بود، پا به عرصه دانشگاه گذاشت. وی که در حوزه علمیه قم به درجه اجتهاد رسیده بود، در دانشگاه نیز موفق به اخذ درجه دکتری گردید. دکتر مفتح، پس از گذراندن دوره دانشگاه، علاوه بر تدریس در حوزه، به تدریس در دبیرستان‌های قم پرداخت. شهید مفتح به لحاظ رسالتی که بر دوش خویش حس می‌کرد، ضمن مبارزه با جهل و غفلت، در دو سنگر مدرسه و حوزه علمیه از همان آغاز سعی در روشنگری دانش پژوهان داشت و کلاس‌های خویش را مرکزی برای تشکل آنان در جهت مبارزه با رژیم پهلوی قرار داده بود.

شعارهای ملت انقلابی ایران را می‌شد در چند عنوان کلی دید؛ آزادی، استقلال، عدالت، جمهوریت و حکومت اسلامی. همه متفکران و اندیشمندانی که راه مبارزه با رژیم ستمشاهی را برگزیده بودند و بی واهمه از شکنجه و بازداشت ساواک به فعالیت روشنگرانه خود می‌پرداختند به فراخور اتفاقات گوناگون، در منبر و سخنرانی یا در کلاس و کتاب‌ها و مقالاتی که در نشریات می‌نوشتند، به بحث و ارائه نظر پیرامون این مفاهیم بالاخص آزادی و عدالت می‌پرداختند.

شهید آیت الله دکتر مفتح معتقد بود استقلال راستین و آزادی واقعی یک ملّت معتقد و مسلمان موقعی به دست می‌آید که فارغ از قید و بند فرهنگ غربی و رسته از سلطه‌های فکری استکبار در مسیر ترقی و تعالی گام بردارد و برای رسیدن این منظور باید به هویت اصیل ارزشی و فرهنگ خلّاق دینی روی آورد. دکتر مفتح می‌گفت: این چشمه ناب می‌تواند کشتزارهای تشنه حقیقت را به رویش و شکوفایی وادارد و مسافران متحیر در بیابان بی ایمانی را به سرمنزل مقصود برساند.

سرانجام مدرنیزاسیون غربی

دکتر مفتح ضمن نقدی که به تمدن غربی وارد می‌کند و با بیان اینکه روند مدرنیزاسیون که در جوامع غربی دنبال می‌شود نه تنها مشکلات بشر را از حیث عدالت حل نکرده است بلکه تضادهای اجتماعی، شکاف اقتصادی و بی عدالتی‌ها را تشدید کرده است چرا که در آن سیستم، مردم لحظات ارزشمند زندگی خود را برای به دست آوردن وسایل مقدماتی راحتی و آسایش صرف می‌کنند و به تصور رسیدن به آن شب و روز در ناراحتی و فشارهای روانی هستند، همچنین به دلیل آنکه افراد دنبال تأمین امکانات مدرن هستند رشته‌های عواطف خانوادگی را از هم گسسته‌اند و شیرازه کانون‌های پرمهر و محبت خانواده‌ها از هم پاشیده و برخی برای رهایی از رنج‌ها و آلام خود به مفاسد، ابتذال، اعتیاد، مشروبات الکلی پناه آورده و به دلیل معاشرت‌های نامعقول در چنگال رذالت‌های خطرناک فرو غلطیده‌اند.

دکتر مفتح معنای نقدهای خود به مدرنیزاسیون را این نمی‌داند که درهای کشور را به روی وسایل مدرن بست و از آنها استفاده نکرد. او در این باره می‌گوید: «ما معتقدیم باید از وسایل مدرن در راه تأمین زندگی بهتر استفاده کرد. ما معتقدیم باید به کشف علل این ناراحتی‌ها و فلسفه بدبختی‌های بعد از تمدن پرداخت. به نظر ما علت اصلی این بدبختی‌ها سبک شدن کفه معنویات از کفه مادیات و از بین رفتن تعادل بین این دو جنبه است. دنیای غرب به آن نسبت که در صنعت جلو رفت به همان نسبت در مذهب و اخلاق عقب ماند یا عقب تر رفت.

به عقیده آیت الله محمد مفتح، نظام سیاسی و جامعه اسلامی به عدل اجتماعی نیاز دارد و دوری از عدالت، جامعه را تضعیف می‌کند و منجر به نارضایتی می‌شود.

شهید مفتح در این خصوص در ماهنامه مکتب تشیع و در اوایل دهه چهل شمسی می‌نویسد: عدل میانه روی در تمام قوی و پیروی غرایز و امیال از حکم عقل و مهار شدن آنها بوسیله فکر و اندیشه است و روی این حساب عدل فقط یک ملکه اخلاقی معین نبوده و شامل تمام ملکات فاضله می‌گردد.اعتدال در قوای فعاله یک فرد و روش و رفتارش با دیگران «عدل فردی» و توازن در عوامل و قوانین اجتماعی «عدل اجتماعی» است.» [۱]

به باور منادی وحدت حوزه و دانشگاه، شهید مفتح، جامعه اسلامی در حالی زنده، پویا و رشد یافته است که بین افرادش برحسب انگیزه‌های مذهبی، نوعی انسجام، اتحاد و هماهنگی وجود داشته باشد. در این اجتماع کینه‌ها، تهمت‌ها، غیبت‌ها، بدبینی‌ها، حیله گری‌ها و دشنام‌ها و حسادت مرده است و هیچ جایگاه و پایگاهی ندارد. همه برای گره گشایی از مشکلات هم و رشد و توسعه کمی و کیفی می‌کوشند. ایمان و تقوا در دل‌های آحاد آن ریشه دوانیده و روح و روان آنان را معطر کرده است. دو عنصر امر به معروف و نهی از منکر و نیز جهاد و دفاع، چنین اجتماعی را از داخل و خارج مصون می‌کند و ریشه‌های فساد، انحطاط و انحراف را می‌سوزاند.

مفتح اضافه می‌کند: اگر می‌خواهیم در جامعه عدالت، مساوات و برابری ایجاد کنیم باید بدانیم نیروی محرکه قرآن و ائمه هدی و رهبری قاطع و سازش ناپذیر به خوبی می‌تواند چنین شرایطی را در جامعه عملی کند.

او می‌گوید: «مذهب برای جامعه ضرورت دارد؛ مذهب به معنای واقعی و راستین. نمی‌خواهم از آنچه به نام مذهب گفته می‌شود و شکل اشتباه دارد دفاع کنم، بلکه مذهب به شکل واقعی و راستینش که عامل پاکی، تقوا، درستی، نظم و نظام در جامعه است. [۲]

از دیدگاه شهید آیت الله مفتح، ضرورت دیگر برای این جامعه مسئله عدالت اجتماعی است. شهید جامعه را همچون بدن انسان می‌داند که حالات گوناگونی بر آن عارض می‌شود و عدالت اجتماعی، این جامعه را از بیماری‌های اخلاقی، طغیان، ستم و نابرابری‌ها حفظ می‌کند و نوعی توازن معقول بر آن حاکم می‌کند؛ به نحوی که از شکاف‌ها و تضادهای شدید اقتصادی در آن خبری نیست، البته حاکمان و فرمانروایان باید با مردم به عدل و انصاف رفتار کنند و اجازه ندهند آفت‌های خطرناک و تشویش آفرین، بوستان امت اسلامی را دچار زوال و پژمردگی کند. [۳]

دکتر مفتح همپای عدالت، در نوشته‌ها و سخنرانی‌های خود در دانشگاه و منبر مسجد قبا، از آزادی نیز سخن گفته است و آزادی بیان را یکی از ویژگی‌های مکتب اسلام می‌داند. دکتر مفتح معتقد است: همه افراد در حکومت اسلامی باید از آزادی برخوردار باشند ولی آزادی به معنای هرج و مرج طلبی و انجام امور دلخواهی به هر طریقی نیست بلکه شریعت برای آزادی محدودیت ایجاد کرده است و مرز آزادی تا جایی است که عملکرد افراد برخلاف آموزه‌های اسلامی نباشد و امنیت ملی را تحت تأثیر خود قرار ندهد. از این رو، مکاتب، گروه‌ها و مجامع مختلف در حکومت اسلامی آزادی فعالیت، انتشار عقاید و کنشگری سیاسی را دارند ولی عملکرد آنها نباید توطئه آمیز و علیه مصالح امت اسلامی باشد.

آیت الله مفتح در این خصوص می‌گوید: «در جمهوری اسلامی همه مکتب‌ها آزادند و باید آزاد باشند، همه می‌توانند نقطه نظرهای مکتب‌هایشان را بگویند. البته آزادی بیان مکتب، غیر از توطئه است.» [۴]

پی نوشت‌ها

[۱] مکتب اخلاقی امام صادق (ع)»، ماهنامه مکتب تشیع؛ دکتر محمد مفتح

[۲] جامعه پویا و زنده از نگاه شهید مفتح؛ عبدالله اصفهانی

[۳] همان

[۴] افکار استاد شهید دکتر محمد مفتح؛ ناصر باقری بیدهندی و دیگران.

کد خبر 6316443

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha