خبرگزاری مهر، گروه مجله - فاطمه برزویی: هفته آخر دیماه هم به پایان رسید؛ ماهی پر از اتفاقات و رویدادهای متنوع که هر سال لحظات خاصی را با خود به همراه دارد و امسال هم از این قاعده مستثنی نبود.
در این هفته، شنبه با تعطیلی رسمی مدارس و ادارات پایتخت به دلیل آلودگی هوا آغاز شد. چند روز بعد، در میانه این هفته شلوغ، روز پدر فرا رسید.
در کنار اینها، اتفاقات و اخبار دیگری نیز در این روزهای پایانی دیماه به وقوع پیوست که میتوانید جزئیات آنها را در این گزارش دنبال کنید.
۳۰ هزار قربانی آلودگی هوا در یک سال
در هفتهای که گذشت آمار مرگومیر ناشی از آلودگی هوا، با عددی حیرتانگیز، یادآور سایه سنگین این معضل بر زندگیهایمان شد. بیش از ۳۰ هزار نفر در سال گذشته، قربانی هوایی شدند که هر روز تنفس میکنیم.
تهران، با سهمی نزدیک به ۷ هزار مرگ صدر نشین این آمار است. در همین هفته، خبر دیگری از یک افت بیسابقه در هنر و فرهنگ ایرانی، باعث نگرانی شد.
صادرات فرش دستباف، این نماد اصالت و زیبایی ایران، از ۲ میلیارد دلار در دهههای گذشته به ۴۰ میلیون دلار سقوط کرده است. احتمالاً تغییر سلیقه جهانی، بهویژه در اروپا، و شاید کمرنگ شدن جایگاه هنر در جهان مدرن، پشت این آمار نهفته است.
در کنار این تلخیها، خبر رایگان شدن تحصیل برای دانشآموزان چهار دهک پایین در مدارس «سمپاد»، نوری از امید به دل خانوادههای کمبضاعت تاباند. اما بلافاصله تصمیمی دیگر، سایهای از بحث و تردید بر بحث آموزش انداخت؛ ممنوعیت آموزش زبان انگلیسی در کودکستانها. تصمیمی که شاید به نیت حفاظت از کودکی و زبان مادری باشد، اما نگرانیهایی نیز به همراه دارد.
اما در میان این اخبار، لحظههایی از شور و همدلی نیز بود. توزیع کیک ۱۴۶۹ متری در نجف اشرف، تصویری از عشق و ایمان را به نمایش گذاشت.
در شبی دیگر، ۸ میلیارد تومان برای آزادی زندانیان جرایم غیرعمد جمعآوری شد، حرکتی که قلبها را به یاد مهربانی امام علی (ع) گرم کرد. و در پایان، فرهنگستان زبان و ادب فارسی با تغییر واژه «پست» به «فرسته»، بار دیگر ذهنها را به بازی با واژهها برد.
آتشبس؛ نسیمی از امید به زندگی
هفتهای تاریخی و سرشار از فراز و فرودهای سیاسی و انسانی را پشت سر گذاشتیم؛ هفتهای که با اعلام آتشبس در غزه، جهان بار دیگر شاهد لحظهای از امید و گرهگشایی در میانه بحران بود. این خبر که ابتدا با شایعات و پیشنویسها مطرح شد، اکنون به یک واقعیت ملموس تبدیل شده است.
نخستوزیر رژیم غاصب صهیونیستی، بنیامین نتانیاهو، که پیشتر به سختی تن به چنین توافقی میداد، سرانجام با فشارهای داخلی و خارجی، بهویژه از سوی ترامپ، مجبور به پذیرش شروط حماس شد. او با پذیرش این توافق، دستور به عقبنشینی تدریجی نیروهای این رژیم از مناطق حائل در نوار غزه، از جمله گذرگاههای حساس نتساریم و فیلادلفیا، داد.
این نقاط که زمانی مرکز اختلافات عمیق میان دو طرف بودند، اکنون بخشی از روندی است که به گشودگی مرزها و بازسازی غزه ختم خواهد شد.
اما این توافق به آسانی حاصل نشد. بنگویر، وزیر امنیت عمومی رژیم صهیونیستی، این آتشبس را «شکستی آشکار» برای امنیت این رژیم دانست و تهدید به استعفا کرد. او معتقد است که آزادسازی هزاران اسیر فلسطینی و بازگشت اعضای حماس به شمال غزه، امنیت رژیم را به مخاطره خواهد انداخت. با این حال، تحلیلگران معتقدند که فشارهای بینالمللی و حتی بیم نتانیاهو از عواقب مخالفت با ترامپ، او را به پذیرش این توافق واداشته است.
اعلام این توافق اما، برای مردم غزه رنگ و بویی دیگر داشت. کودکان با شنیدن خبر آتشبس، در خیابانها جشن گرفتند و نسیمی از امید به زندگی در میان مردم جریان یافت. در حالی که رسانههای جهان از جزئیات این توافق خبر میدادند، خبرنگار الجزیره در لحظات پایانی گزارش خود، با درآوردن کلاه و جلیقه خبرنگاری، یاد قربانیانی را گرامی داشت که جان خود را در راه بیان حقیقت از دست دادند.
این توافق، که بناست در مراحل مختلف اجرا شود، شامل آزادی دو هزار اسیر فلسطینی در مرحله اول است. اسرای محکوم به حبس ابد و طولانیمدت، و همچنین اسرایی که پس از حوادث اکتبر گذشته بازداشت شده بودند، در این مرحله آزاد خواهند شد. همچنین، کمکهای بشردوستانه با ارسال روزانه ۶۰۰ کامیون وارد غزه خواهد شد و بازگشایی گذرگاه رفح، هفت روز پس از آغاز اجرای آتشبس، عملیاتی میشود.
رئیسجمهور آمریکا، جو بایدن، این توافق را یکی از دشوارترین مذاکرات دوران خود توصیف کرد و از آن بهعنوان گامی به سوی یک آتشبس دائمی یاد کرد.
او تأکید کرد که بازسازی غزه بهزودی آغاز خواهد شد و این توافق فرصتی برای بازگشت به مسیر صلح است. اتحادیه اروپا نیز با استقبال از این رویداد، خواستار اجرای کامل توافق و کمک به مردم غزه شد.
«پایتخت» در چهارراه تصمیمات
در روزهایی که اخبار درباره آینده تهران و احتمال انتقال پایتخت به مکران در گوشه و کنار به گوش میرسد، فضایی از گمانهزنیها و هیاهو ایجاد شده است. هرچند سخنگوی دولت با صراحت اعلام کرده که چنین تصمیمی هنوز نه قطعی است و نه حتی در اولویت، اما فقط ذکر نام مکران کافی بود تا این منطقه به یکی از محورهای گفتوگوهای عمومی و رسانهای تبدیل شود.
فاطمه مهاجرانی تأکید کرده که هدف از تشکیل دو شورا، بررسی مشکلات تهران بهعنوان پایتخت فعلی و مطالعه ظرفیتهای اقتصاد دریامحور مکران بوده است؛ سخنانی که گویا بیش از آنچه انتظار میرفت، توجهات را به خود جلب کردهاند.
تهران، این کلانشهر پرآوازه، سالهاست که با چالشهای بزرگی دستوپنجه نرم میکند؛ از کمبود منابع آب و ازدحام جمعیت گرفته تا آلودگی هوا و مشکلات زیرساختی. همین موضوع سبب شده که در طول دهههای گذشته، ایده انتقال پایتخت بارها مطرح شود، اما هیچگاه از مرحله حرف به عمل نرسیده است.
این بار نیز، با مطرح شدن مکران بهعنوان یکی از گزینهها، بازار شایعات داغ شد و حتی افزایش قیمت ملک در این منطقه، نشانهای از تأثیر این گمانهزنیها بر زندگی روزمره مردم بود.
مکران، با بندر چابهار که تنها بندر اقیانوسی ایران است، منطقهای است که طبیعت و ظرفیتهای اقتصادیاش در نگاه اول میتواند جذاب باشد. از ذخایر نفت و گاز گرفته تا شیلات و کشاورزی، همه نشان از پتانسیل بالای این منطقه برای توسعه دارند.
اما این بهشت ساحلی، خالی از چالش نیست. خطر بالقوه سونامی در دریای عمان و گسل مکران، سایهای از نگرانی بر سر هر برنامهای برای اسکان گسترده در این منطقه میاندازد. آیا میتوان این تهدیدات طبیعی را نادیده گرفت و رؤیای پایتختی مکران را به واقعیت تبدیل کرد؟
در همین حال، موضوع هزینههای انتقال پایتخت، ابهاماتی جدی را به وجود آورده است. برخی تحلیلها نشان میدهند که ارقام مورد نیاز برای چنین پروژهای چنان سرسامآورند که حتی محاسبه دقیق آن دشوار است.
اگرچه این هزینهها تنها بخشی از معادلهاند؛ بخش دیگر، اراده و توان دولت برای اجرای چنین تغییری است، تغییری که شاید بیش از منابع مالی، نیازمند بررسیهای عمیق و استفاده از دانش و مشورتهای بینالمللی باشد.
اما آیا اکنون، زمان مناسبی برای چنین تصمیمی است؟ حسن رسولی، فعال سیاسی، به نکتهای کلیدی اشاره میکند؛ با وجود آنکه منابع زیرزمینی تهران پاسخگوی نیازهای آینده نیست، باید اولویتهای کشور را نیز در نظر گرفت.
او معتقد است که پیش از هر اقدامی، باید به این پرسش پاسخ داد که آیا انتقال پایتخت در این لحظه حساس، ضرورتی اجتنابناپذیر است یا میتوان با راهکارهای دیگری فشارها را کاهش داد؟
ریخت و پاشهای عربستان در فوتبال تمامی ندارد!
ماجرا از کشتی و فوتبال آغاز شد؛ علیرضا دبیر، رئیس فدراسیون کشتی، در واکنش به شایعه حضورش در انتخابات فدراسیون فوتبال، با صراحت اعلام کرد که کشتی، ورزشی بالاتر از فوتبال است و نیازی به تغییر مسیر ندارد. پاسخی که از سوی برخی با طعنه مواجه شد، اما دبیر از موضع خود دفاع کرد.
در همین حال، خبر خداحافظی حسن یزدانی از وزن ۸۶ کیلوگرم کشتی به دلیل تغییرات فیزیکیاش آمد؛ قهرمانی که حالا باید در وزنی جدید به مصاف حریفان برود.
فوتبال ایران فقط جادو را کم داشت. شایعاتی درباره استفاده از آن در مسابقات لیگ دسته پایین، لحظاتی از طنز و حیرت را به فضای فوتبال آورد. ریختن مایعات مشکوک پشت دروازه، آن هم در مسابقهای عادی، شاید یکی از عجیبترین خبرهای هفته باشد.
در عرصه بینالمللی، اما داستانی متفاوت جریان داشت. عربستان، با ریختوپاشهای هنگفت خود برای جذب ستارههای فوتبال، بار دیگر نام خود را در تیترها قرار داد. دستمزد ۳ میلیون پوندی هفتگی کریستیانو رونالدو و پیشنهاد ۲۰۰ میلیون یورویی برای وینیسیوس جونیور، مرزهای تخیل را درنوردیدند.
این در حالی است که گزارشها از ضرر یک میلیارد دلاری لیگ عربستان در دو فصل گذشته، سوالات جدی درباره پایداری این هزینهها مطرح کرده است.
در همین حال، بازیکنان بارسلونا که برای سوپرجام اسپانیا به عربستان رفته بودند، هدایای ویژهای از جنس طلا دریافت کردند: گوشیهای آیفون با روکش طلای ۲۴ عیار! و این در کنار پیروزی قاطع ۵-۲ بارسلونا بر رئال مادرید، شبی رؤیایی را برای آبیاناریها رقم زد. لحظه بالا بردن جام قهرمانی توسط ترشتگن، پایانی شیرین برای این نمایش بود.
لبنیات در مسیر لوکس شدن
این هفته، بازارها بار دیگر چهرهای ناآشنا از زندگی را به ما نشان دادند. چهرهای که انگار هر روز بیشتر از گذشته از حال و هوای واقعی زندگی مردم فاصله میگیرد.
دلار، با جهشی که دیگر به یک عادت تبدیل شده، وارد کانال ۸۱ هزار تومان شد. طلا و سکه هم، مثل همیشه، همراهیاش کردند؛ سکه طرح جدید ۵۷ میلیون تومان و هر گرم طلای ۱۸ عیار ۵ میلیون و ۳۴۸ هزار تومان قیمتگذاری شدند.
گزارشهایی از کاهش تقاضای خرید طلا در مناسبتهایی چون روز زن نشان میدهد که حتی خرید هدیهای کوچک نیز دیگر برای بسیاری از مردم دور از دسترس شده است. گویی فشارهای اقتصادی به جایی رسیده که حتی سنتهای دیرینه ما هم زیر سایه سنگین آنها کمرنگ میشوند.
اما گلایه از گرانی، تنها به ارز و طلا ختم نمیشود. لبنیات، یکی از اساسیترین نیازهای خانوار، حالا به کالایی تبدیل شده که بسیاری از خانوادهها باید درباره خریدش دوباره فکر کنند. کره، خامه، شیر و ماست، هر کدام با افزایشهای چشمگیر، آرامآرام جای خود را روی سفرهها خالی میکنند. کره ۱۰۰ گرمی که چند ماه پیش ۴۳ هزار تومان بود، اکنون ۶۳ هزار تومان قیمت دارد. خامه کوچک به ۵۱ هزار تومان رسیده و شیر پرچرب، ۴۵ هزار تومان.
و در میان همه اینها، بازار میوههای لوکس تصویری از تضادی تلخ ارائه میدهد. میوههایی که قیمتشان برای بسیاری گران است. مانگوستین، رزبری و پشن فروت با قیمتهایی بالای یک میلیون تومان در هر کیلو، و آووکادو با قیمت ۷۵ هزار تومان برای هر عدد، گویی برای دنیایی دیگر عرضه شدهاند. شاید این میوهها طعمی متفاوت داشته باشند، اما طعمی که انگار تنها برای مشتریانی خاص قابل چشیدن است.
نظر شما