به گزارش خبرنگار مهر، در این نشست احصایی درباره "ترمینال" که در بخش مسابقه بینالملل بیست و ششمین جشنواره تئاتر فجر اجرا شد گفت: "من کار روی نمایش و اجرایی کردن آن را با انتخاب بازیگران و در زمان تمرین انجام دادم و تلاش کردم هر آنچه درباره شکل اجرایی اثر در ذهن داشتم روی صحنه ارائه کنم. بنابراین بی هیچ اغراق اگر نکته مثبتی در این نمایش وجود دارد به بازیگرانم مربوط میشود و ایرادهای آن مربوط به من است. چون من بهتر از این نمیتوانستم کار را اجرا کنم."
پانتهآ پناهیها، شبنم مقدمی، فاطمه معتمد آریا و سیامک احصایی
وی ادامه داد: "بیشترین استرس و فشار روانی که بر من وارد میشود زمانی است که نور تماشاگران میرود تا زمانی که دوباره نور تماشاگر بازمیگردد. چون در این مدت هیچ کاری از دستم برنمیآید. در تمام مدتی که نور صحنه روشن است و بازیگران فعالیت میکنند، همه چیز در اختیار آنها قرار دارد."
این کارگردان تئاتر درباره روند نگارش متن و نگاه کلی که پس از اجرای جشنواره به آن میشود، توضیح داد: "این متن از ابتدای طراحی و نگارش تا زمان اجرا با تغییراتی مواجه شد. اما پس از اینکه متن تثبیت شد، ما تمام جزئیات را پیشبینی کرده بودیم. نکته جالب درباره برخورد تماشاگر با اثر این است که ما حاضر به تماشای یک اثر خارجی بیقصه هستیم و به آنها چنین حقی میدهیم، اما در مورد یک کار ایرانی چنین عقیده ای نداریم."
وی درباره تجربه اجرای نمایش "ترمینال" و واکنش تماشاگران به آن اظهار داشت: "به عقیده من تماشاگر با مخاطب تفاوت دارد. تماشاگر فقط یک اثر را نگاه میکند، در حالی که مخاطب به بررسی و نقد آن در ذهن خود میپردازد. پیش از این هم آثار تجربی در تمام عرصهها از جمله شعر ارائه شده که ابتدا برخوردهای چندان مناسبی با آنها نشد، ولی بعد کار ارتباط بیشتر و بهتری با مخاطب گرفت."
احصایی تاکید کرد: "شیوه روایتی که ما در نمایش انتخاب کردیم شکلی است که در تئاتر دیگر کشورهای جهان نیز دیده میشود. به نظر من در کشور ما نیز طی سالهای آینده این شیوه روایتی رواج بیشتری پیدا میکند. من آمادگی این را در خود ایجاد کردهام که بابت این تجربه کردن نظرات مخالف را بشنوم و به نوعی تلاش کنم مخاطب خود را از میان همه نظرات پیدا کنم."
وی با اشاره به درونمایه اصلی نمایش "ترمینال" که داستان حول آن شکل گرفته گفت: "در این نمایش تکرار عنصر اصلی است. شخصیتها در فضایی بسته و بدون دیوار به تکرار زیادی دست میزنند. پاک کردن مرغ، تیمار کردن دیگری و پاک کردن زمین و وسایل همه نشانههای روشنی از این تکرار هستند. اتفاقاتی که همه در یکروز میافتد. ما برای اجرای این نمایش به این نتیجه رسیدیم که با همین تکرار به تاریکی برسیم."
کارگردان "ترمینال" درباره میزان توجه به مسئله تاثیرگذاری نمایش گفت: "نمایش ما انتها ندارد. من احساس میکردم تماشاگر با این ذهنیت از تماشاخانه بیرون میرود که یکسری تصمیمها را در مورد این شخصیتها میگیرد. یعنی من اثر را به گونهای ارائه کردم که تمام شدن نمایش و به اصطلاح با افتادن پرده همه چیز در ذهن مخاطب به پایان نرسد و فرصت و امکانی برای کنکاش و جستجوی بیشتر در ذهن تماشاگران به وجود بیاید."
احصایی ادامه داد: "من از این موضوع تعجب میکنم که برخی تماشاگران مسئله نفهمیدن نمایش را مطرح میکنند. به عقیده من این عده یا جملات را نشنیدهد یا به نمادهای مختلف نمایش توجه کافی نکردهاند. البته این مطالب را به عنوان اعتراض مطرح نمیکند. اتفاقا به باور من قرار نیست همه مخاطبان از کار خوششان بیاید و با آن ارتباط برقرار کنند."
وی با اظهار دلخوری از برخی برخوردها نسبت به نمایش "ترمینال" پس از اجرا در جشنواره توضیح داد: "این نکته بسیار مهم است که ما هنگام اظهار نظر درباره یک اثر هنری به این موضوع توجه داشته باشیم که اگر من از کاری خوشم نیامد یا ارتباط لازم را با آن برقرار نکردم، نباید نسبت به آن موضعگیری منفی داشته باشم و دیگران را از تماشای این اثر منع کنم. بلکه باید به نظرات شخصی خودم تاکید کنم و امکان قضاوت کردن دیگران را پس از دیدن اثر هنری از آنها نگیرم."
کارگردان "ترمینال" در مورد اینکه شخصیتهای نمایش میتوانستند شناسنامه مشخصتر داشته باشند، گفت: "نوعی تقسیمبندی در این شخصیتها وجود دارد که برخی مواقع شبیه هم میشوند. هر چند هر کدام از این نقشها ویژگیهایی دارند که با دیگر متفاوت است. ناشنوا بودن یا خشن بودن هر کدام از شخصیتها بخشی از وجوه آنها محسوب میشود. به عقیده من این سه شخصیت در اصل یک نفرند و خصوصیات هر کدام از آنها میتواند در یک نفر جمع باشد."
احصایی یادآور شد: "من چندان نمیخواستم به دادن شناسنامه مشخص برای هر شخصیت تکیه کنم و ما به ازاء بیرونی برای آنها ارائه دهم. چون همانطور که گفتم این سه نفر میتواند فقط یک نفر باشد و اگر ویژگی های همه کاراکترها را کنار هم جمع کنیم، در عمل می توانیم به یک شخص واحد برسیم."
فاطمه معتمد آریا درباره دلیل پذیرفتن پیشنهاد بازی در "ترمینال" گفت: "در نخستین برخورد با متن این موضوع را به کارگردان گفتم که این اثر تصویر زیاد دارد. ولی با این حال تصویر ذهنی مشخصی در ذهنم شکل نگرفت. به خصوص که این اثر به شیوه مدرن اجرا شد. البته این موضوع تا حدودی میتواند در تعارض با ذهنیت کلی تماشاگر باشد که به تماشای آثار کلاسیک عادت کرده است. این گونه آثار همانند موسیقی کلاسیک میماند که گوش شنونده باید برای لذت بردن از آن تربیت شود."
وی درباره اینکه چه تصویری از عالم برزخ دارد و تا چه اندازه این تصویر با نوع برخورد کارگردان هماهنگ یا متفاوت بوده افزود: "من برای خودم چیزی را تصور نمیکنم. فعالیت من روی صحنه تجلی اندیشه کارگردان است. یک بازیگر بر اساس برداشتی که از موضوع دارد و مواردی که کارگردان در مورد بازی از وی میخواهد، بدن و بیانش را به کار میگیرد. من در اصل همان کارهایی را روی صحنه انجام میدهم که از من خواسته شده و برای بهتر شدن نقش از حس ششم خود بهره میگیرم."
این بازیگر تاکید کرد: "من هم در زندگی واقعی و هم روی صحنه کاری را انجام میدهم که به آن اعتقاد دارم. اصول فعالیت من در بازیگری بر اساس کارهایی است که با بیان دلایل مشخص و منطقی ارائه میشود. این نمایش داستان ندارد و ما به ازاء بیرونی برای وضعیت شخصیتهای آن نمیتوان یافت، ولی احساسهایی که در اثر وجود دارد همانند ترس، مسائل احساسی، انتظار و ... هر روز در زندگی ما تجربه می شود."
معتمد آریا درباره تاثیر بازیگران نقشهای مقابل بر وی گفت: "معتقدم با تغییر هر کدام از عوامل شکل کلی اثر عوض میشد. بین دستاندرکاران این نمایش به خصوص بازیگران آن رابطهای عمیق شکل گرفته که نتیجه آن روی صحنه نمایان میشود. در این نمایش با آنکه شخصیتها مونولوگ میگویند و به عبارتی مسائل مورد نظر خود را بیان میکنند اما در نهایت نوعی یکپارچگی میان آنها وجود دارد که این افراد شبیه هم می شوند و حتی حکم جنبههای مختلف شخصیتی واحد را ایفا می کنند."
شبنم مقدمی در مورد دیدگاه و نحوه برقراری ارتباط خود با این متن گفت: "کارگردان این نمایش تصویرشناسی بسیار خوبی دارد و به طور دقیق میداند چه چیزی میخواهد و چه تصویر و چه ارتباطی را بین اجزا نمایش برقرار کند. من این نمایش را با کسانی کار کردم که به حرفه خود تسلط داشتند و به اصطلاح کاربلد بودند. همین موضوع روی کیفیت کار من تاثیر گذاشت و اتفاق خیلی خوبی برای من بود."
وی خاطرنشان ساخت: "تصور من از جهان دیگر همان تصویری است که شاملو در شعر "در آستانه" ارائه میکند. زمانی که برای اجرای این نمایش حضور پیدا کردم همان تصویر را داشتم. هر چند برآیند آن با تصویری که کارگردان در این اثر نشان میداد چندان تعارض نداشت. در واقع من به راحتی توانستم تصور ذهنی خود را از برزخ با آنچه کارگردان نمایش ارائه میکند، در یک راستا قرار بدهم."
این بازیگر در مورد توجیه پذیر بودن مسئله ناشنوایی این شخصیت و ارتباط معنایی با موقعیت وی در طول داستان توضیح داد: "بخش ناشنوا بودن شخصیت به این مسئله برمیگردد که این شخصیت تا چه اندازه گوش شنوا دارد. این موضوع در زندگی عادی ما نیز به وجود میآید. یعنی زمانهایی پیش میآید که شخصی به ما حرفی میزند و این مسئله را میگوید که چقدر شنیدیم. یعنی در اصل میخواهد روی تصویر ذهنی ما تاکید کند."
پانتهآ پناهیها در مورد میزان تاثیرپذیری از سایر همبازیان خود در نمایش "ترمینال" گفت: "حضور افراد مختلف که با این نمایش همراه بودند اثر را به این شکل درآورد و با تغییر هر کدام از آنها نمایش شکلی دیگر به خود میگرفت. من قصه این نمایش را خواندم و از این مسئله خوشحال بودم که تا این اندازه در متن تصویر وجود دارد. البته در ابتدا به این شکل مونولوگ ها از همدیگر جدا نبودند."
وی در مورد تصاویر ذهنی خود و هماهنگی آن با شکل کلی نمایش افزود: "به طور کلی کارگردان نمایش روی تصویرسازی ما تاکید زیادی داشت و همین اتفاق هم افتاد. من آدمی هستم که باید برایم همه چیز معلوم باشد و با منطق من سازگار شود. در این نمایش نیز تمام مسائلی که شکل میگرفت و اساس تمامی تصاویری که ارائه میشد با درک بازیگران و دستاندرکاران تولید اثر بود."
این بازیگر تاکید کرد: "من در مورد شرایط برزخ اعتقادی دارم که نمیتوانم آن را توضیح بدهم. ولی خیلی دوست دارم آن موقعیت را تجربه کنم. من هیچ پیش قضاوتی درباره شرایط آن جهان ندارم و چون هیچکس نمیتواند این موضوع را تجربه کند و بر اساس دیدههای خود تصویر یا توضیح ارائه کند، بنابراین من بدون داشتن تصویر ذهنی مشخص بر اساس راهنمایی و تصویرسازی کارگردان پیش رفتم. نمایشنامه نیز قابلیت لازم را برای ارائه تصاویر تاثیرگذار داشت."
نظر شما