به گزارش خبرنگار مهر، چند وقتی است تلویزیون در تعامل یا به گفته بهتر رقابت با سینما، موقعیتهایی ویژه را برای حضور سینماگران در این عرصه فراهم کرده که آسیبشناسی روند و سمت و سوی این تعامل میتواند کارکردهای خاص خود را داشته باشد.
سابقه تلویزیون بیشتر حکایت از تعیین جایگاه برای کارگردانان داشت، طوری که همواره مرز میان کارگردانی در تلویزیون و سینما بدون آنکه به تفاوت سطحی خاص اشاره داشته باشد، مشخص و روشن بود. یک کارگردان معمولاً با داشتن یکسری مولفههای بالقوه اولیه امکان این را پیدا میکرد که در تلویزیون مجموعههایی با مضامین تاریخی یا روز بسازد.
کیانوش عیاری پشت صحنه "روزگار قریب"
اینگونه بود که مثلا مجموعههای عظیم و تاریخی "سربداران" محمدعلی نجفی، "کوچک جنگلی" بهروز افخمی و "سلطان و شبان" داریوش فرهنگ با حضور کارگردانانی با سابقه روشن و پربار شکل گرفت و همین وجه موجب شد هنوز هم در سابقه تاریخی تلویزیون ایران ماندگار شوند. به این ترتیب به نوعی از زمان پیشتولید تصویری روشن از میزان موفقیت کار و جایگاه آن در عرصه سیما شکل میگرفت که از نقاط قوت کار بود.
اما به تدریج همانطور که تعداد شبکههای تلویزیونی بیشتر و ساعت پخش برنامههای آنها از روزی چند ساعت به شبانهروزی رسید، نیاز به تولید بیشتر برای پر کردن آنتن بدل به امری اجتنابناپذیر شد. امری که میطلبید افراد متخصص بیشتر وارد این عرصه شوند و طبعاً وقتی تقاضا زیاد شد، کیفیت کمرنگ شد.
در این میان به تدریج نوع حضور کارگردانان از نگاه تخصصی به افراد برای رفتن سراغ موضوعها و مقاطع زمانی تعریف شده فاصله گرفت و موقعیتی فراهم شد که هر چند امکان حضور کمی افراد در عرصه تلویزیون بیشتر شد، ولی از بار کیفی و تخصصی حاصل کار کاسته شد و دیگر هر کسی میتوانست در هر جایگاهی قرار بگیرد.
ساخت مجموعه "امام علی (ع)" داود میرباقری حاصل اندک وسواسهای باقیمانده از این نگاه تخصصی در مجموعهسازی بود، اما درست با بسته شدن پرونده این مجموعه سیل آثار نازل روانه پخش شد. مثلا کارگردانی که تجربه ساخت مجموعههای پلیسی و اکشن داشت به یکباره چند مجموعه درباره امامان معصوم ساخت یا کارگردانان تازهکار به سرعت به مجموعههای تاریخی مذهبی پیوستند که این رویکرد خود به خود الزاماتی را وارد کار کرد.
مقایسه کیفی این آثار که به تدریج مجموعهسازی در تلویزیون را بدل به کاری سفارشی نه نیاز درونی و دغدغه کارگردان کرد، خود به خوبی مشخصکننده این تفاوتها بود ولی جالب اینکه این روند بیمارگون بدون آنکه مورد آسیبشناسی کارشناسی قرار بگیرد، در روندی صعودی از ایدهآلها فاصله میگرفت.
شناخته شدن پدیده فیلم تلویزیونی و به تبع آن رشد کمی آنها موقعیتی جدیدتر را در این عرصه فراهم کرد که روند افزایش تقاضا را این بار در جذب کارگردانان عرصه سینما در پی داشت. ضمن اینکه موقعیتی هم فراهم شد برای اینکه افراد تازهکار از این عرصه برای نوشتن سیاه مشق و آزمون و خطا استفاده کنند. نتیجه این رویکرد در فیلمهای تلویزیونی که این روزها تولید و از رسانه ملی پخش میشود، به خوبی مشهود است.
وقتی صحبت از نحوه حضور کارگردانان سینما در عرصه تلویزیون میشود، طبعاً مخاطب به دیدن چیزی فراتر از سیاهمشق یا آزمون و خطایی تجربهگرا میاندیشد. اما آیا کیفیت این آثار توانسته جوابگوی نام و اعتبار سازندگانش باشد؟ متأسفانه در عرصه فیلم تلویزیونی حضور کارگردانان سینما به نوعی فدای سرعت و شرایط تولید ضربالاجلی این آثار شد و فیلمهای سیروس الوند، فرزاد موتمن، سعید ابراهیمیفر، سامان سالور و ... در حد و اندازههای ضعیفترین آثار آنان هم نبود.
همین رویکرد شکست خورده در عرصه فیلم تلویزیونی به نوعی گریبان مجموعهسازی در تلویزیون را هم گرفته که متأسفانه در اولین نگاه وجه سفارشی این آثار پررنگ است و توی ذوق میزند. سفارشهایی که نه برآمده از داشتن حرفی برای گفتن از سوی هنرمند بلکه برآمده از نیاز به تداوم حضور و وجوه مادی است.
اما همه اینها تحلیلهای پس از ساخت و پخش این مجموعههای تلویزیونی است و آنچه در واقعیت پیش میرود، ادامه حضور کارگردانان حرفهای عرصه سینما به خصوص در ساخت مجموعههای تلویزیونی است که به برخی از آنها اشاره میشود. پوران درخشنده قصد دارد مجموعه "روزهای زیبا" را بسازد.
بهروز افخمی پشت صحنه "عملیات 125"
سیامک شایقی و خسرو معصومی مجموعههای "خرابآباد" و "خانه بیپرنده" را میسازند. بهروز افخمی، محمدمهدی عسگرپور و احمد امینی هم در حال ساخت مجموعههای "عملیات 125"، "گلهای گرمسیری" و "بیگناهان" هستند. فریدون جیرانی "مرگ تدریجی یک رویا" را آماده نمایش دارد و سامان مقدم مجموعه "پریدخت" را ماه محرم روی آنتن شبکه دو فرستاد.
قضاوت درباره سرنوشت رویکرد اخیر رسانه ملی در جذب کارگردانان سینما به عرصه مجموعهسازی تنها با پخش این آثار به قطعیت میرسد، اما آنچه از همین مقطع به عنوان معضل این آثار نگرانی ایجاد میکند، رسیدن به همان سرانجامی است که قالب سفارشی بر سر فیلمهای تلویزیونی و مهمتر از آن فیلمسازان برجسته سینما آورده است. البته استثنا هم همیشه وجود دارد.
نظر شما