۲۶ آبان ۱۳۸۷، ۸:۲۶

آموزه بیکن در مورد بتهای ذهنی

آموزه بیکن در مورد بتهای ذهنی

خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه: آموزه‌ی بیکن درباره‌ی بتهای ذهنی نه‌ تنها نماینده‌ی مرحله‌ای از تاریخ نظریه‌های خطا است، بلکه در سرآغاز تجربه‌گرایی مدرن همچون اصلی نظری و مهم عمل می‌کند.

بر اساس نظر بیکن،‌ ذهن انسان لوحی سفید نیست. ذهن انسان به جای آنکه صفحه‌ای ایده‌آل برای دریافت تصوری از جهان در تمامیت آن باشد، آیینه‌ای است ناصاف که ناصافی آن به سبب اعوجاجات نهفته در آن است.

او نوعی معرفت‌شناسی بنیادین را طرح‌ریزی نمی‌کند اما تأکید می‌کند که تصورات درون ذهن ما از همان آغاز، تصویری عینی از اشیا واقعی ایجاد نمی‌کنند. بنابراین ما باید ذهن خود را اصلاح کنیم؛ به عبارت دیگر باید پیش از آغاز فراگیری هرگونه دانشی  آن را از بتهای ذهنی آزاد سازیم.

بیکن در آثار پس از سال‌1603به دانشجویان علوم تجربی هشدار می‌دهد که پیش از آنکه ذهن را از بتهایش پاک کنند با پیچیدگی‌های موضوع مورد مطالعه‌ی خود درگیر نشوند:" زمانی می‌توانید بر لوح‌های ساخته‌شده از موم چیزی بنگارید که نگاشته‌های پیشین را از آن زدوده باشید. در مورد ذهن این چنین نیست؛ در این مورد تا زمانی که محتوای جدیدی ننگارید نمی‌توانید محتوای پیشین را بزدایید".

او در ردیه‌ای بر فلسفه‌ها درباره‌ی روش خویش تأمل می‌کند، اما از عقاید نادرست و پیش‌داوریها نیز انتقاد می‌کند، به‌ویژه نظام نظرپردازی یزدان‌‌شناسان و به همراه آن هر نظر اقتدارگرا در مباحث فکری را مانعی برای پیشرفت علوم می‌داند.

بیکن در کتاب دوم پیشرفت آموزش که فنون فکری (ابداع، حکم، حافظه و سنت) را شرح می‌دهد به بتهای ذهنی می‌پردازد. او در بند مربوط به حکم، به اثبات‌ها و برهان‌ها، به ویژه به استقرا و ابداع اشاره می‌کند. هنگامی که به تلقی ارسطو از قیاس می‌پردازد، درباره‌ی رابطه‌ی میان مغالطه‌های سوفسطایی و بتهای ذهنی به تأمل می‌پردازد.

 در حالی که استقرا، ابداع و حکم "کنش یکسانی را درمورد ذهن" پیش‌فرض می‌گیرند این امر درمورد قیاس صدق نمی‌کند. بنابراین، بیکن تفسیر طبیعی خویش را ترجیح می‌دهد و در ردیه‌ها، سفسطه‌ها(elenches) را به مثابه شیوه‌های "تردستی" سوفسطایی برای متقاعد کردن دیگران رد می‌کند. هیچ کشفی بدون برهان و هیچ برهانی بدون کشف وجود ندارد. اما این امر در مورد قیاس که  اثبات (قیاس: حکم تالی) و ابداع (مربوط به حد وسط یا حد اوسط) در آن از یکدیگر متمایز هستند، صدق نمی‌کند. 

احتیاطی که او در مورد ابهامات سفسطه‌ها توصیه می‌کند در مواجهه با بتهای ذهنی نیز مطرح می‌کند:" نوعی دیگر از مغالطه در ذهن انسان وجود دارد که بسیار مهم‌تر و عمیق‌تر است و من دریافته‌ام که تا کنون به هیچ وجه مورد توجه قرارنگرفته یا پرسشی درباره‌ی آن مطرح نشده است و مناسب است که آن را به عنوان مغالطه‌ای که بیش از سایر موارد به تصحیح حکم مربوط می‌شود در اینجا مطرح کنم: توان این مغالطه از آنجا است که جنبه‌ا‌ی خاص از فاهمه را به دام نمی‌اندازد یا مفتون نمی‌کند بلکه به گونه‌ای بسیار کلی‌تر و درونی‌تر به بیان سرایت و به این ترتیب آن را فاسد می‌کند.

چراکه ذهن انسان نه‌ تنها با سرشت آیینه‌ای همگن و صاف که پرتو اشیا را همانگونه که هستند منعکس می‌کند، متفاوت است بلکه برعکس، مانند آیینه‌ای جادو شده است که اگر از خرافات و موهومات پیراسته و رها نشود، سرشار از آنها خواهد بود. برای دست یافتن به این مقصود اجازه دهید نمودهای کاذبی را مورد بررسی قراردهیم که سرشت کلی ذهن بر ما تحمیل می‌کند...".

کد خبر 783542

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha