به گزارش خبرنگار مهر در خرم آباد، قصه زندگی شاه میرزا مرادی اوج و فرودی دارد از جنس همه افسانه های واقعی مردم لرستان که با عمق فرهنگ و روح هنر دوست مردمان این دیار پیوندی ناگستنی دارد.
زنده یاد استاد شاه میرزا مرادی در سال 13۰۷ در روستای باباخانی از توابع شهرستان دورود به دنیا آمد. عمویش -محمد علی- از نوازندگان بنام کمانچه بود که وی نزد او نواختن ضرب و کمانچه را تعلیم دید.
استاد مرادی از سن 15سالگی نزد پدر خود مرحوم "ولی مرادی" به فراگیری سرنا پرداخت و سرنا نوازی را که یکی از برجسته ترین هنرها و مقبول و مالوف ترین موسیقی در میان طوایف به خصوص قوم لر بود را برگزید.
استاد در تنها مصاحبه به جا مانده از خود در یکی از روزنامه های سراسری آن روزها را اینگونه توصیف می کند: . از سن 10سالگی در کنار عمویم محمد علی مرادی که استاد کمانچه بود ضرب زدن را آغاز کردم. در حین آموختن ضرب آموزش کمانچه را نیز شروع کردم و کمانچه را از عمویم فرا گرفتم. در سن 15سالگی با علاقه شدید سرنا را از پدرم که سرنا می نواخت آموختم و تا امروز این کار ادامه دارد...
خیلی ها آن روزهای سرنا نواختن تو را در خاطر دارند و به یمن همه آن روزهایی که اعجاز سازت نوای مراسم سوگ و سور مردم لرستان بود، هنوز دشت های این سرزمین کهن ناله های سرنای تو را در خاطرش هر روز مرور می کند.
نوای سرنای شاه میرزا مرادی تنها صدای موسیقی خاص این ساز نیست که وابسته به دم و بازدمی بوده و از نفس نوازنده خود خالی و تهی باشد. سرنا، اوج هنر موسیقی مردمان این دیار است و شاه میرزا سراینده همه غم ها، شادی ها و افسانه هایی است که در فرهنگ لرزبانان این مرز و بوم جاری است.
شاید به نوعی بتوان شاه میرزا مرادی را از معدود نوابغی دانست که گنجینه ای فاخر از نوای سرنا را با خود به دل خاک برد تا هیچ کس نتواند راز آواهای منحصر به فرد او را کشف کند. آری، در زمان حیات این سرنا نواز برجسته کسی در صدد جمع آوری و نجات گنجی که در سینه او نهفته بود بر نیامد تا امروز تنها خاطر ماندگار دشت ها و کوههای لرستان از مرور نوای سرنای استاد مشعوف و مغرور باشد.
شاه میرزا مرادی در خارج از مرزها مشهور و در شهر خود مورد کم توجهی مسئولان بود |
شاه میرزا مرادی در اولین جشنواره موسیقی فجر توانست عنوان نخست و دیپلم افتخار این جشنواره را به خود اختصاص دهد. وی همچنین در سال 1370 با شرکت در فستیوال موسیقی آورینون فرانسه مقام اول سازهای بادی جهان را به خود اختصاص داد و "مروارید اقیانوس" لقب گرفت.
استاد همچنین در سال 1372 با حضور در جشنواره سازهای دوزبانه، به عنوان بهترین نوازنده سازهای بادی دنیا شناخته شد.
وی در شهرهای مختلف کشور از جمله تهران، تبریز، سنندج و ارومیه برنامه اجرا کرد و نوای سرنای لرستان را با همه رمز و رازها و افسانه های خود در کشورهای اروپایی مانند انگلیس، فرانسه، آلمان، بلژیک و اتریش طنین انداز کرد.
خود استاد از آن روزها اینگونه سخن می گوید: با ارزشی که موسیقی محلی بعد از انقلاب پیدا کرد این حقیر موفق شدم در سال 1369 همراه پسرم رضا مرادی که دهل می زند به کشور فرانسه برای شرکت در جشنواره جهانی موسیقی سازهای بادی بروم که در این جشنواره بعد از اجرای برنامه لقب مروارید اقیانوس را گرفتم.در سال 1372در کشور آلمان کنسرتی داشتیم و در 14 شهر آلمان به طور جداگانه برنامه اجرا کردم که با استقبال بی نظیر مردم رو به رو شد.
وی با وجود این همه افتخارآفرینی در سالهای آخر عمرش در خانه ای کوچک و ساده در خیابان جماران شهر دورود استان لرستان زندگی کرد و گاهی اوقات در مغازه کوچکی که برای اوقات فراغت خود محیا کرده بود مشغول می شد.
هنگامی که در آن مصاحبه از استاد می پرسند که تا کی می خواهی نواختن سرنا را ادامه دهید؟، شاه میرزا مرادی با همان صدای گرم و متین پاسخ می دهد: تا زمانی که جان در بدن دارم و توانایی داشته باشم سرنا می زنم چون هر بار در سرنا میدمم خودم را در غم و شادی این مردم شریک می دانم و هیچ چیز برایم لذتبخش تر از این نیست که می بینم وقف مردم شده ام.
استاد تا آخرین لحظه زندگی پرفراز و نشیب خود نواختن سرنا برای غم و شادی مردمان این دیار را فراموش نکرد تا اینکه در روز 23 آذر سال 1376 بر اثر بیماری مزمن ریوی و نارسایی قلبی درگذشت و پیکر او بر روی دستان مردم مشتاق لرستان تشییع و در گلزار 17 شهریور دورود به خاک سپرده شد.
و اینگونه مروارید اقیانوس با برگزاری یادبودی مختصر به فراموشی سپرده و از اذهان همه مسئولان پاک شد به طوریکه شاید جز برخی سطور نگاشته شده دیگر هیچ چیزی از این استاد سرنای برجسته در هیچ جایی نتوان یافت.
شاید امروز دیگر هیچ مسئولی از افتخارآفرین عرصه موسیقی محلی ایران نامی در خاطر نداشته باشد ولی مردمان دیار لرستان هنوز هم صدای سرنای شاه میرزا را می شنوند که با همان حالت متین و موقر همیشگی چشمهایش را بسته و در ذهن خود همه غم ها و شادی های مردمان این سرزمین را مرور می کند و از اعماق قلب خود ساعت ها با نواختن سرنا حکایت های مردمان این دیار را روایت می کند.
شاه میرزا عمری روایتگر داستان هایی از جنس قطعات شیرین خسرو، سنگین سما، سه پا، دو پا و سوار بازی بود و سالها راز حضور 23 ساله در مراسم سوگواری دهه محرم در دزفول و نواختن آوای "ساز چپی" در روز عاشورا را در درون سینه داشت.
سرنا نوازی رسم دیرین این سرزمین است. دشت سیلاخور همواره در سیطره سرنا بوده است و امروزهمانگونه که پژواک سرنای "امیر قلی" در دشت پهناور سیلاخور گوش هر دوستدار هنر را نوازش می دهد و همانطور که صدای دهل "هبت الله صادقی" ایل را به کوچ فرا می خواند کسانی چون نبی الله مرادی، شاه رضا مرادی و رحم خدا نوری شاد سرنا می نوازند تا سور و سوگ مردمان این دیار رنگ و بوی اساطیری و اصالت دیرین خود را حفظ کند.
نظر شما