هر چند سویههای اجتماعی در اکثر فیلمها وجود داشت و آثار کمدی، ملودرام، موزیکال و ... با رگههای پررنگ اجتماعی در جشنواره امسال حضور داشتند، اما توجه به این نکته لازم است که در برخی فیلمها نگاه اجتماعی فیلمساز تا حدی به عمق روابط و مناسبات رایج نزدیک بود که تماشای آنها به تعبیری مشاهده زندگی بر پرده نقرهای بود.
پشت صحنه "درباره الی"
ملودرام اجتماعی:
"درباره الی" نمونهای از این پرداخت تمام و کمال است که میتواند برشی عمیق و جزئینگرانه از روابط چند زوج جوان از طبقه متوسط ارائه دهد و همچنین مخاطب را درگیر موقعیت دراماتیک محوری با سویههای ملودرام کند. "بیپولی" نیز با گرایش اجتماعی پررنگ و انتخاب زبان طنز، واقعیتهای تلخ جامعه امروز را برای مخاطب خود پذیرفتنی کرد.
در این میان "شبانهروز" با بسط دادن نقطه دید مخاطب به چند زوج معاصر، به گونهای به آسیبشناسی پنهانکاری در مردان و زنان با شیوهای ساختارشکنانه پرداخته و میتواند چهار قصه مختلف را با گرایشهای اجتماعی به روشنی تصویر کند. "تردید" با اقتباسی ایرانی از نمایشنامه "هملت" نگاهی دارد به روابط و مسائل طبقه سرمایهداری در این مقطع که البته مولفههای بهروز اجتماعی آن خاصتر است.
"بیست" با تمرکز بر زندگی صاحب و کارگران یک تالار پذیرایی که در آستانه تعطیلی است برشی عمقی به مسائل و مشکلات طبقه فرودست جامعه اعم از مرد و زن میزند که جای تأمل دارد. "زادبوم" از جمله آثار اجتماعی است که در پرداخت فیلمنامه آن به گونهای هوشمندانه زندگی خانواده از هم پاشیده محوری فیلم با یک تحقیق علمی واقعی پیوند میخورد.
"وقتی همه خوابیم" با پرداختن به مسائل پشت صحنه سینمای ایران که بخشی از اجتماع روز است و همچنین روابطی طبقهای خاص در بخش فیلم در فیلم، یک اثر اجتماعی با نگاه خاص استاد سینمای ایران در این روزگار است. "هفت و پنج دقیقه" نیز هر چند به طور کامل در فرانسه میگذرد اما توانسته بر اساس نیاز فیلمنامه بدون کوچکترین نشانهای از جامعه ایران به فضا و روابط زنان در آن سرزمین و وضعیت یک دختر مهاجر نزدیک شود.
"عیار 14" هر چند تلاش میکند بی زمان و مکان باشد تا تاریخ مصرفدار نشود اما به روابط و زندگی پنهان یک طلافروش پولپرست در یک شهر حاشیهای میپردازد که به هر حال اینجایی و این زمانی است. "حیران" نیز قصه عشق یک دختر جنگزده ساکن شمال را به یک جوان مهاجر افغانی روایت میکند که سویههای اجتماعی کار با رویکرد ملودرام فیلم همسو میشود.
معناگرا: "امشب شب مهتابه"، "سوپراستار"، "هر شب تنهایی"، "میزاک"، "پای پیاده" و "دوزخ، برزخ، بهشت" فیلمهایی هستند که با گرایشهای پررنگ معنوی و معنایی ساخته شدند. برخی چون "سوپراستار"، "میزاک" و "امشب شب مهتابه" به گونهای مستقیم و شعاری به این وجه پرداختهاند و برخی نیز مانند "هر شب تنهایی"، "دوزخ، برزخ، بهشت" و "پای پیاده" به گونهای بطئیتر.
پلیسی/ جنایی: "پستچی سه بار در نمیزند"، "چهره به چهره"، "صداها"، "حریم"، "دلخون" و "شکار روباه" آثاری هستند که گرایشهای جنایی / پلیسی در آنها پررنگ است که البته ژانری مهجور در سینمای ایران است. هر چند "پستچی ..." به قطاری از ژانرهای سینمایی در کنار گونه پلیسی توجه داشته اما "چهره ..." کاملاً بر مسیر الگوی قدیمی این آثار با گرایشهای پررنگ اجتماعی حرکت میکند. "صداها" نیز هر چند اثری جنایی است اما با گرایشهای پررنگ عاشقانه برشی به اجتماع در قالب افراد ساکن در یک آپارتمان میزند.
دفاع مقدس: "به کبودی یاس"، "کودک و فرشته"، "آن سوی رودخانه" و "اخراجی ها 2" فیلم های هستند که به این گونه سینمایی پرداختند که چند سالی است مهجور مانده است. "کودک ..." با قصهای ساده و روان از روزهای اشغال خرمشهر، تلاشی موفق برای ثبت این ایام بحرانی از نگاهی جدید است. "آن ..." نیز از زاویه دید یک دوربین وقایع جنگ را ثبت میکند.
کمدی: "اخراجیها 2" و "خروس جنگی" آثار این گونه سینمایی هستند که هر چند گیشه تضمین شده دارد اما امسال تنها به دو فیلم اکتفا کرده است. هر چند کمتوجهی این رویکرد از سوی فیلمسازان میتواند آسیب شناسی شود اما تماشای "اخراجیها 2" ثابت کرد چه بسا در غیبت آن اعتبار نسبی این ژانر کماکان حفظ میشد.
اگر این فیلمساز در همان فیلم اول خود متوقف میماند حداقل صاحب یک فیلم اول متوسط با فروش یک میلیارد تومانی باقی میماند. اما "اخراجیها 2" نشان داد همان تعاریف شکل گرفته درباره وی پس از فیلم اولش واقعی نبوده و این بار بدون آنکه بتواند خود را زیر سایه وجهی از فیلم مخفی کند، دیدگاه سطحی و سادهانگارانه خود را به طنز، کمدی، دفاع مقدس، فیلمسازی و ... عیان کرده است.
کودک و نوجوان: "زمانی برای دوست داشتن" و "مانا"، جنگی: "موش"، "بنبست" و "زمزمه بودا"، وحشت: "کلبه" و ورزشی: "پنالتی" آثار شاخصترین گونههای سینمایی در جشنواره بیست و هفتم هستند.
در فیلمهای جشنواره بیست و هفتم علاوه بر گونههای سینمایی تعریف شده و مشخص، چند گرایش ویژه به برخی مضامین و موقعیتها وجود داشت که اشاره به آنها میتواند جالب باشد. توجه ویژه به فیلم در فیلم، مسائل پشت پرده سینمای ایران، روابط حاکم بر زندگی افراد پشت صحنه در فیلمهای "وقتی همه خوابیم"، "سوپراستار" و "شبانهروز" از جمله همین گرایشهاست.
نقد تلویحی مطبوعات و رسانهها بخصوص خبرنگاران نیز در "وقتی همه خوابیم" و "سوپراستار" جلب توجه میکرد که البته ربطی به دیدگاه این فیلمسازان نسبت به جایگاه رسانهها ندارد چون هر دو پروژه از سوی مطبوعات انعکاس خبری گسترده داشتند!
توجه به لوکیشن شمال، روابط، مناسبات و لهجه درون گروهی افراد محلی نیز در "پای پیاده" و "میزاک" جلب توجه میکرد که در هر دو فیلم یک بازیگر در کش و قوس ازدواج و سر و سامان گرفتن است. در همین راستا برخی معتقدند باید ژانر فیلمهایی با حال و هوای شمال به گونههای سینمایی الحاق شود.
نظر شما