به گزارش خبرنگار مهر در تبریز، مرداد ماه 1336 در محله لیل آباد تبریز کودکی چشم به جهان گشود که در دهه دوم زندگی خود، یکی از پایه های پیروزی لشکر اسلام در مقابل رژیم بعث عراق شد.
شهید حسن شفیع زاده در یک خانواده مذهبی تربیت یافت و از همان کودکی در مجالس دینی حضور داشت. عشق خدمتگزاری به آستان ابا عبدالله(ع)، سادگی،بیآلایشی و گذشت او در سنین کودکی زبانزد همه بود.
فعالیتهای سیاسی - مذهبی
حسن در سن 12 سالگی از نعمت پدر محروم شد و چون فرزند ارشد خانواده بود با آن روحیات و مردانگیاش عملا غمخوار مادر فداکار و دلسوز خود شد.
وی با این شرایط با جدیت تمام و احساس مسئولیت، تحصیلات خود را به اتمام رساند. پس از اخذ دیپلم به سربازی اعزام شد اما همزمان با اوجگیری حرکت توفنده انقلاب اسلامی در سایه رهنمودهای حضرت امام خمینی(ره) در داخل پادگان، فعالیتهای سیاسی خود را بر علیه حکومت پهلوی آغاز کرد.
حسن شفیع زاده با وجود اوج خفقان و فشار دستگاه های امنیتی داخل ارتش، به پخش پیامها و اعلامیههای رهبر عظیم الشان انقلاب در داخل و خارج پادگان میپرداخت تا سرانجام انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(ره) در بهمن ماه سال 57 به پیروزی رسید..
ورود به سپاه و مقابله با ضد انقلاب
شهید شفیع زاده پس از پیروزی انقلاب و دستور تاریخی امام راحل برای تشکیل سپاه، به همراه دیگر برادران و همرزمان خود، اولین هستههای مسلح سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را پیریزی کرد. وی در همان سالها به سمت مسئول عملیات سپاه تبریز برای سرکوبی خوانین و اشرار آذربایجان و حزب منحرف خلق مسلمان منصوب شد.
شفیع زاده هنگامی که به همراه شهید باکری در سپاه ارومیه انجام وظیفه میکرد به عنوان مسئول عملیات برای ایجاد امنیت در مرزهای شمالغرب کشور و سرکوبی گروههای فاسد اقدام کرد و توانست در تشکیلات حزب منحله دمکرات نفوذ کرده و باعث متلاشیشدن آن گردد.
حضور در دفاع مقدس
اوج خلاقیت، رشادت و جانفشانی حسن شفیع زاده در دوران دفاع مقدس نمایان شد. با شروع جنگ تحمیلی و محاصره آبادان، او همراه یک دسته خمپاره انداز تحت مسئولیت شهید باکری به جبهههای جنوب شتافت. شفیع زاده به همراه همرزمان خود برای رسیدن به جبهه آبادان با تحمل مشقات چندین روزه به وسیله لنج از طریق ماهشهر به خور موسی و نهایتا آبادان رسیده و در ایستگاه هفت مستقر گردید.
این رزمنده دلاور خطه آذربایجان با فرمان حضرت امام خمینی(ره) مبنی بر شکستن حصر آبادان ،نقش تاریخی خود را در شکستن محاصره آبادان و دفع متجاوزان اشغالگران بعثی ایفا نمود.
شهید شفیع زاده پس از عملیات طریقالقدس به عنوان رئیس ستاد تیپ کربلا انجام وظیفه کرد و در شکل گیری، انسجام و سازماندهی آن نقش اساس داشت. در عملیات پیروزمندان فتحالمبین معاون تیپ المهدی(عج)بود و خاطره رشادتها و جانفشانیهای او در اذهان مسئولین جنگ و همرزمانش هرگز از یاد نمیرود.
راه اندازی فرماندهی توپخانه سپاه
نام حسن شفیع زاده علیرغم رشادت های فراوان او در تاریخ انقلاب و دفاع مقدس به جهت پایه گذاری واحد توپخانه سپاه درخشان شد. پس از عملیات فتح المبین، با اندیشه بلندی که داشت و تجربیاتی که کسب کرده بود، متوجه گردید که با گسترش سازمان رزمی مردمی، برای انجام عملیات بزرگ نیاز به تشکیلات پشتیبانیآتشی به نام توپخانهمیباشد.
با همفکری تنی چند از فرماندهان ،ضمن پیریزی و سازماندهی اولین آتشبارهای توپخانه،مسئولیت هماهنگی پشتیبانی آتش در قرارگاه فتح در عملیات بیت المقدس را به عهده گرفت و به خوبی از عهده این وظیفه بزرگ برآمد.
او با برخورداری از قدرت ابتکار، خلاقیت و آیندهنگری،همیشه طرحهای دراز مدت - که مبتنی بر واقع بینی در کارها و برنامه ها بود - ارائه میداد، ضمن آنکه بر مسئله آموزش نیروها نیز تاکید فراوان داشت.
بعدها با تلاش بیوقفه و شبانهروزی خود قبضههای غنیمتی را در قالب توپخانههای لشکری و گردانهای مستقل توپخانه به سرعت سازماندهی کرد و در عملیات رمضان،اکثریت قریب به اتقاق توپها را علیه دشمن بعثی به کاربرد.
در ادامه با به دستآوردن توپهای غنیمتی بیشتر، گروههای توپخانه را به استعداد چندین گردان شکل داد. این گروهها بازوهایی قوی برای فرماندهی قوای رزمی و پشتیبانی محکم برای رزمندگان بودند.
در نبردهای خیبر، والفجر8، کربلای1، کربلای4، کربلای 5 که سپاه پاسداران به لحاظ عملیاتی مسئولیت مستقلی داشت، پشتیبانی آتش کل منطقه عملیات بارهبری و هدایت ایشان انجام گرفت.
اوج هنرنمایی و شکوفایی خلاقیت ایشان در عملیات والفجر8 تجلی یافت.آتش پرحجم و متمرکزی که با برتری کامل ،علیه دشمن اجرا نمود به اعتراف فرماندهان اسیر عراقی،در طول جنگ کسی به خود ندیده بود؛ زیرا قسمت اعظم یگانهای دشمن قبل از رسیدن به خط مقدم و درگیری با رزمندگان اسلام ، منهدم میشدند.
نحوه شهادت
شهید حسن شفیع زاده در روز هشتم اردیبهشت ماه 66 در منطقه عملیاتی کربلای 10 در شمال غرب کشور در حال انجام ماموریت بود که اصابت گلوله خمپاره در نزدیکی خودروی حامل وی، فرزند برومند خطه آذربایجان را به آروزی خود رساند.
بدن شهید شفیع زاده مورد اصابت ترکشهای گلوله دشمن قرار گرفته و با اندامی قطعه قطعه و غرق به خون به دیدار معشوق شتافت.
حسن با اقتدا به مولایش امام حسین(ع)شهادت را فوز عظیم میدانست و همواره مشتاق آن بود.
در بخشی از دست نوشتههایش مینویسد:
«خدایا من به جبهه نبرد حق علیه باطل آمدهام که جان خود را بفروشم
امیدوارم خریدار جان من تو باشی
به حق محمد و آلش مرا زنده به شهر و دیارمان برنگردان
دلم میخواهد در آخرین لحظههای زندگی،بدنم و جسمم آغشته به خون در راه تو باشد...»
نظر شما