به گزارش خبرنگار مهر، نشست نقد و بررسی کتاب "البته واضح و مبرهن است که..." با حضور دکتر ضیاء موحد، مؤلف کتاب، و دکتر حسین معصومی همدانی و هومن پناهنده ظهر پنجشنبه دهم اردیبهشتماه در محل مؤسسه معرفت و پژوهش برگزار شد.
در این نشست دکتر معصومی که در نقد کتاب صحبت میکرد با اشاره به اهمیت این کتاب، خاطر نشان کرد: یکی از ویژگیهای این کتاب وجود صدای شخصی در کتاب است. تصور نادرستی از کتاب علمی وجود دارد و آن اینکه کتاب علمی را کتابی میداند که رد پایی از نویسنده در آن دیده نشود. در مورد مقاله نویسی آثاری به زبان فارسی وجود دارد. بسیاری از این آثار برای پاسخ به نیازی آکادمیک بوده است و استاد برای تدریس در دانشگاه آن را به نگارش در آورده است که عمده این کتابها شبیه به هم هستند و وجه صوری در این کتابها غالب است.
وی در ادامه تصریح کرد: کتاب دکتر موحد در اثر یک احساس ضرورت شخصی نگارش یافته است. نویسنده در حوزههای مختلف از جمله منطق و ادبیات صاحب مقاله است. کتاب ترکیب خوب و استانداردی دارد و نگرش شخصی به موضوع دارد که در مقالاتی که در کتاب آمده مشهود است.
این پژوهشگر خاطر نشان کرد: در جامعه ما مقاله نویسی یکی از واسطههای اصلی کار تحقیقی، اجتماعی و فرهنگی شدهاست. امروزه اشخاص، رسانه مناسب را برای طرح افکار خود مقالهنویسی میدانند. در صورتی که در دهه 40 و 50 شمسی رسانه غالب شعر و ادبیات بود. بر این اساس تعداد مقالهنویسها خیلی زیاد شده است که گسترش دانشگاهها نیز به این مساله دامن زده است. امروزه در مقاله نویسی نوعی تشتت و شیوههای نوشتن وجود دارد. کتاب به یک نیاز جدی در یک سطح جدی پاسخ میدهد و میتواند محوری برای محققان باشد.
وی در ادامه تصریح کرد: در تقسیم بندی دکتر موحد در کتاب از مقاله، مقالات به مقالات عمومی و تخصصی تقسیم شده است. یک نوع مقاله است که پهلو به آثار ادبی میزند. در آثار ذوقی نمیشود با گفتن دستورالعمل، مقاله نوشتن را آموخت. در عوض مقالات علمی را باتشریح اجزای نگارش میتوان آموزش داد.
معصومی افزود: مقالات موجود در کتاب از جمله مقالات مرتضی ممیز، سحابی، بشیریه و حتی مقالات خود دکتر موحد تقریبا به طیف مقالات تخصصی تعلق دارند. مقالات دکتر موحد در عین جذاب بودن و ذوقی بودن، تخصصی و تحقیقی است. موحد با آوردن این مقالات سعی ندارد که بگوید تقلید کنید، بلکه میخواهد افقی را به خواننده نشان دهد و اساسا این طور مقالات تقلید ناپذیر هستند.
این پژوهشگر ادبی در ادامه یادآور شد: به نظر میرسد که باید مقالات مربوط به طیف میانی مقالات ذوقی و تخصصی نیز در کتاب آورده شود. در کتاب باید برای نمونههای منفی مقاله نویسی نقل قولهای مستقیم نیز آورده میشد. موحد سعی کرده که به دردهای کلی در مقاله نویسی اشاره کند و از آوردن نمونههای عینی که خیلی زیاد هم هست خودداری کرده است. نویسنده با آوردن نقل قولها میتوانست حساسیتها را نیز بر انگیزد.
او تأکید کرد: مقالات عمومی، عموما مرجع نمیخواهد. زیرا نویسنده چنان اتوریتهای دارد که مرجع نمیخواهد یا اساسا موضوع طوری است که نویسنده خود مدعا است. یک نکته دیگر در سراسر این کتاب این است که از واژه paper استفاده نشدهاست در صورتی که واژه paper برای مقالات تحقیقی شناخته شدهتر است تا واژه essay. واژه essay معنای کلیتری را در بر میگیرد. نکته دیگر در مورد این کتاب این است که در حوزه مقالات نیمه تحقیقی، از نمونههای معاصر کمتر آورده شدهاست؛ اگر چه رشد این گونه مقالات در سالهای اخیر افزایش زیادی داشته است.
وی در پایان گفت: نویسنده در این کتاب میخواهد بگوید که کار نوشتن مهارت می خواهد که شاید نشود آموزش مستقیم داد. نویسنده میخواهد بگوید اگر چه نوشتن مقالات ذوقی دستورالعمل ندارد ولی با خواندن اینگونه مقالات میتوان چیزهایی دریافت کرد. از اینرو نویسنده در این کتاب نمونههایی از مقالات ذوقی را آورده است.
نظر شما