به گزارش خبرنگار مهر در سنندج، مقام معظم رهبری دقایقی قبل در میان استقبال به یاد ماندنی مردم همیشه در صحنه استان کردستان وارد سنندج شد تا بار دیگر جلوه ای از حضور ایرانیان در تمامی صحنه ها را شاهد باشیم.
خورشید درخشان روز 22 اردیبهشت هنوز تابیدن خود را بر بلندای کوه آبیدر سترگ آغاز نکرده بود که مردم استان کردستان از هر کوی و برزن راهی میدان استقبال از مقام معظم رهبری می شدند.
عده ای بعد از اقامه نماز صبح راه سفر را در پیش گرفتند و راهی بلوار پاسداران سنندج شدند تا با حضور خود استقبالی به یاد ماندنی را از یاور خمینی کبیر (ره) رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران به نمایش بگذارند.
هر لحظه که می گذشت بر خیل جمعیت افزوده می شد و هر ثانیه که به زمان ورود مقام معظم رهبری به کردستان نزدیک می شدیم طپش قلب ها فزونی می گرفت و انتظار برای دیدار یار دیدنی تر می شد.
گویی خبری در راه است همه از هم این را می پرسیدند، بازار توزیع نقل و شرینی گرم بود، عده ای اسفنج دود می کردند و حضور کودکان خرد سال آن هم با لباس کردی و پرچم مقدس جمهوری اسلامی ایران بر دوش صحنه های به یاد ماندنی را در روز وصال مردم کردستان به نمایش می گذاشت.
عده ای از شهرستان های دور کردستان آمده بودند، از روستای چومان بانه در نقطه صفر مرزی گرفته تا روستای باشماق شهر مریوان. هر لحظه که می گذشت خیل جمعیت فزونی می گرفت و بلوار پاسداران سنندج را یارای قبول این همه عاشق به دیدار رهبر معظم انقلاب را نبود.
علیرضا که تنها 6 سال داشت با پوشیدن لباس کردی و با دسته ای گل زیبای رز به استقبال یاور خمینی کبیر (ره) آمده بود.
هم کلام شدن با علیرضا در این شرایط بسیار زیبا بود، وی می گفت: از ساعت 7 صبح همراه پدر و مادرش به بلوار پاسداران سنندج آمده تا رهبر انقلاب را از نزدیک ببیند و به او بگوید که حاضر است تا جانش را نیز در راه انقلاب اسلامی ایران فدا کند.
علیرضا می گفت: هیچ وقت فکرش را نمی کرد که روزی بتواند مقام معظم رهبری را از نزدیک ببیند و امروز او این گل های رز را آورده تا تقدیم ایشان کند و به او بگوید که ای رهبر عزیز دوستت دارم.
طی مسیر در بلوار پاسداران سنندج و مشاهده مردمی که خود را برای استقبال از مقام معظم رهبری آماده می کردند هر لحظه زیباتر می شد و می شد واژه های انتظار را از چهره همه حاضرین دید.
در نزدیکی پارک ملت سنندج به ناگاه نماینده مقام معظم رهبری در منطقه کردستان را دیدم که با عجله و بدون وسیله نقلیه از خیابان می گذشت.
از حجت الاسلام موسوی پرسیدم که احساسش را در یک جمله بیان کند و او این گونه جوابم داد: نمی توان این لحظه را توصیف کرد ولی باید گفت که خوشحالیم از اینکه خداوند همه نعمت هایش را یکجا به مردم استان کردستان هدیه کرده است.
همکلام شدن با نماینده مقام معظم رهبری به طول نیانجامید چرا که وی می بایست به سمت فرودگاه سنندج حرکت کرده تا خود را برای استقبال از مقام معظم رهبری آماده کند.
دخترکی چهار ساله به نام ژینا (که اسمش در زبان کردی به معنی زندگی است) و تنها سه سال داشت بهانه پرچم انقلاب اسلامی را می کرد او به مادرش می گفت که باید پرچم انقلاب را به وی بدهد تا او نیز همانند سایر هم سن و سالانش در میان اجتماع عظیم مردمی به ابراز احساسات بپردازند.
در میان اجتماع عظیم مردمی سه پیرمرد توجهم را جلب کردند به سراغشان رفتم تا از آنها در خصوص حضورشان در این جمع بپرسم.
خود را اعضای شورای اسلامی روستای حسین آباد دیواندره معرفی کردند و می گفتند که از صبح ساعت 4 به راه افتاده اند تا در لحظه ورود از مقام معظم رهبری استقبال نمایند.
حسین خلیلی که از همه سن و سالش بیشتر بود، می گفت: من به یاد دارم که مقام معظم رهبری در زمان ریاست جمهوری و در سال های دور به استان کردستان مسافرت کردند و امروز نیز آمده ام تا خوشحالی خود را از این اتفاق میمون و مبارک اعلام نمایم.
...ادامه دارد
نظر شما