به گزارش خبرگزاری مهر، متن کیفر خواست موهبتی معاون دادستان عمومی و انقلاب تهران به نمایندگی از مدعیالعموم به شرح ذیل است:
بسم اللّه الرحمن الرحیم
متن ادعانامه دادستانی تهران علیه متهمین پروژه شکست خورده کودتای مخملی
وَإِذَا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً مِّن بَعْدِ ضَرَّاء مَسَّتْهُمْ إِذَا لَهُم مَّکْرٌ فِی آیاتِنَا قُلِ اللّهُ أَسْرَعُ مَکْرًا إِنَّ رُسُلَنَا یکْتُبُونَ مَا تَمْکُرُونَ(یونس 21)
(ما هرگاه بر آدمی بعد از آنکه او را رنج و زیانی رسید، رحمت می فرستیم، در این صورت برای محو آیات و رسولان حق مکر و سیاست به کار برند. بگو مکر و سیاست الهی کامل تر و سریع تر است که رسولان ما مکرهای شما را خواهند نوشت.)
ریاست محترم دادگاه انقلاب اسلامی تهران
سلام علیکم
همچنانکه استحضار دارید، رهبر حکیم و فرزانه انقلاب با درایت امام گونه خود فرمودند ملت آگاه ایران اسلامی با حضور کم نظیر خود در پای صندوقهای رای در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری حماسهای خیره کننده وبی همتا آفریدند که در آن رشد سیاسی وچهره مصمّم انقلابی وتوان وظرفیت مدنی ملت ایران در نمایی زیبا وپرشکوه در برابر چشم جهانیان به نمایش درآمد.
مقام معظم رهبری (دام عزه العالی)، در تبیین اهمیت نقش آفرینی مردم بیدار کشورمان در ادامه پیام مهم خود تصریح فرمودند: "اقتدار وعزتی که مردم عزیز با آرامش ومتانت وکمال خود، در تاریخ کشور به ثبت رساندند واراده خلل ناپذیری که در میان آتشبار جنگ روانی دشمنان با حضور در این عرصه تعیین کننده نشان دادند، از چنان اهمیتی برخوردار است که با هیچ بیان معمول و متعارفی نمی توان آن را توصیف کرد. تنها می توان گفت که ملت ایران توانسته است همچنان موجبات رحمت الهی را در خود حفظ کند ودست قدرت خداوند را در حمایت از پیشرفت وتعالی کشور بالای سر خود نگاه دارد. "
هر انسان منصفی به راحتی می تواند دستاوردهای بزرگ این حماسه سترگ را در عرصه های گوناگون سیاسی، فرهنگی، اجتماعی واقتصادی در سطح داخلی وبین المللی مشاهده نماید.
اولاً این انتخابات به نمایش غرور انگیز مردمسالاری حقیقی تبدیل شد وبرای جهانیان این پیام را در بر داشت که جمهوری اسلامی ایران یکی از امن ترین و با ثبات ترین کشورهای جهان برای سرمایه گذاری وپیشبرد طرح های اقتصادی است.
ثانیاً؛ در عرصه روابط بین الملل این پشتوانه عظیم ملی قدرت چانه زنی واستیفای حقوق حقه مردم ولایتمدار ایران اسلامی را در سطح عالی افزایش داده وموفّقیت کشورمان را در منطقه و جهان ارتقاء بخشید بگونه ای که زبان مدعیان دروغین آزادی ، دمکراسی وحقوق بشر را کوتاه نمود. بنابر این دولتمردان ومتولیان دیپلماسی ایران در جهان می توانند بعد از این در معادلات منطقه ای و جهانی و تعاملات فیمابین با کشورهای جهان با قاطعیتی افزون و مبتنی بر حکمت، عزت و مصلحت بهتر از هرزمان ایفای نقش نمایند.
ثالثاً؛ تأثیرعمیق این حضور آگاهانه در نوع نگاه مردم جهان بویژه نخبگان به فرهنگ غنی مردم ایران وشعور سیاسی آنها که برخاسته از باورهای اسلامی وانقلابی است، بیشازپیش افکار عمومی ملتهّا را متوجه کار آمدی الگوی مردمسالاری دینی نمود.
رابعأ ؛ از آنجائی که پشتوانه مردمی از مهمترین مؤلفه های امنیت ملی نظام مقدس جمهوری اسلامی به حساب میآید ، بی شک مشارکت 85 درصدی مردم نقش بی بدیلی در تثبیت پایه های امنیت ملی داشته و دولت بر آمده از این اکثرّیت پرشور وشعور در عرصه داخلی، منطقه ای وجهانی ، مقتدرتر از گذشته ظاهر شده و این اقتدار به مثابه سرمایه عظیم ملی در حل مشکلات داخلی و خارجی و ارتقا و پیشرفت روز افزون کشور اسلامی عزیزمان تجلی خواهد یافت.
اما همانگونه که رهبر معظم انقلاب در پیام خود به مردم مخصوصاً جوانان هشدار داده بودند که مراقب و هشیار باشند چرا که ممکن است " دشمنان بخواهند با گونه هایی از تحریکات بدخواهانه، شیرینی این رویداد را از کام ملت بزدایند " دشمن سرخورده ومأیوس فوراً دست به کار شد وبا بسیج عوامل تبلیغی، سیاسی و میدانی خود زنجیرهای از اغتشاشات و آشوبها را در تهران به وجود آورد که در اثر آن هموطنان عزیز خسارات جانی ، مالی و روانی عدیده ای را متحمّل شدند. طبق مستندات به دست آمده و اعترافات مستدل متهمین، وقوع این حوادث کاملاً از پیش طراحی شده و طبق جدول زمانبندی و مراحل کودتای مخملی پیش رفته است، به گونه ای که بیش از 100 مورد از 198 مورد دستورالعملهای "جین شارپ " برای کودتای مخملی اجرا گردیده است.
ریاست محترم دادگاه
با توجه به اینکه سلسله حوادث اخیر به درستی در چارچوب تئوری های کودتای مخملی ارزیابی می گردد ، از محضر عالی اجازه می خواهد بسیار مختصر در مورد این شیوه پیچیده و نوین براندازی نکاتی به استحضار برساند. اماّ پیش از آن به فرازی از فرمایشات مقام معظم رهبری در خطبههای نمازجمعه تاریخی 29 خرداد اشاره می گردد، که مؤید این مدعی است.
معظّم له چنین می فرماید: " ... در داخل کشور هم عوامل این عناصر خارجی به کار افتادند و خط تخریب خیابانی شروع شد، خط تخریب، خط آتش سوزی، اموال عمومی را آتش بزنند ، حریم کسب وکار مردم را ناامن کنند ، شیشههای دکّان مردم را بشکنند ، اموال بعضی از مغازهها را غارت ببرند ، امنیت مردم را از جانشان و مالشان سلب کنند، امنیت مردم مورد تطاول اینها قرار گرفت، این ربطی به مردم و طرفداران نامزدها ندارد، این مال بدخواهان است، مال مزدوران است، مال دست نشاندگان سرویسهای جاسوسی غربی و صهیونیست است ، این کاری که در داخل ناشیانه از بعضی سرزد اینها را به طمع انداخت.
خیال کردند ایران هم گرجستان است! یک سرمایهدار صهیونیست آمریکایی چند سال قبل از این، طبق ادعای خودش که در رسانه ها و در بعضی از مطبوعات نقل شد، گفت من 10 میلیون دلار خرج کردم در گرجستان و انقلاب مخملی راه انداختم ، حکومتی را بردم ، حکومتی را آوردم ،احمقها خیال میکردند جمهوری اسلامی ایران و این ملت عظیم هم مثل آنجاست " .
پس از فرمایشات رهبر عزیزمان توجه دادگاه محترم را به ادامه کیفر خواست جلب می نمایم.
اما کودتای مخملی نوعی از انواع بر اندازی است که با کودتای نظامی در هدف مشترک امّا در شیوه و ابزار کاملا متفاوت است.
در همین رابطه آقای "رابرت هِلُوی " افسر بازنشسته سازمان سیا و شاگرد دکتر "جین شارپ " در کتاب خود با عنوان "مبارزه عاری از خشونت، تأملی در بنیادها "می نویسد: "مبارزه عاری از خشونت (یعنی همان کودتای مخملی) تفاوت خاصی با درگیری نظامی ندارد جز در این مورد که اسلحه به کار رفته در آن متفاوت ومنحصر به این روش است ".
یکی دیگر از تفاوتهای کودتای مخملی با کودتای نظامی در فرایند شکل گیری از آغاز تا پایان و مدّت طولانی آن است که گاهی ممکن است 10 سال یا بیشتر به طول انجامد.
مهمترین نکته ای که در مورد کودتای مخملی باید به آن توجّه داشت این است که نظریه پردازان اجیر شده توسط سرویسهای جاسوسی واطلاعاتی غرب طبق سفارش کار فرمایان خود این شیوه را برای خروج جهان استکبار از بن بست عملی برای سرنگونی نظامهای مستقل یا ناهماهنگ با هِژمُونی و استیلاطلبی غرب ابداع نمودند که نتیجه سالها مطالعه وتحقیق میدانی در کشورهای مختلف کودتاخیز بوده است. این شیوه بر اندازی بگونه ای طراحی شده است که با تمسّک به روشهای به اصطلاح مدنی وطی مدّت زمان طولانی بدون آنکه در بین مردم ونظامهای سیاسی کشورهای هدف حساسیتی جدّی ایجاد کند یکی پس از دیگری مراحل کودتای مخملی را بصورت خزنده و آرام پشت سر گذاشته ومعمولاً نظامهای سیاسی زمانی به خود میآیند که کودتای مخملی به مرحله پایانی خود رسیده و احتمال موفقیت آن بسیار افزایش یافته است.
از سالها پیش بنیادها و مؤسسات متعددی توسط سرویسهای جاسوسی ودیگر نهادهای حکومتی کشورهای غربی به ویژه آمریکا به وجود آمده که طبق یک تقسیم کار سازمانی و متمرکز مأموریتهای مختلفی را با هدف مشترک در اجرای پروژه کودتای مخملی به عهده گرفته اند. مهمترین این مؤسسات و بنیادها عبارتند از بنیاد سوروس(OSI) ، بنیاد راکی فِلِر ، بنیاد فورد، بنیاد جرمن مارشال فایند، خانه آزادی، شورای روابطخارجیآمریکا، انجمن سیاست خارجی آلمان ومرکز مطالعات دموکراسی انگلیس.
در تبیین بیشتر این موضوع لازم است به اظهارات یک جاسوس که هم اکنون در بازداشت به سر می برد و با هدف ایفای نقش درانتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری به ایران بازگشته بود، اشاره شود.
وی می گوید: "در سفری که به اسرائیل داشتم با موسسه ای به نام مِمری آشنا شدم که متعلق به کشور آمریکاست ولی در اسرائیل مستقر می باشد و کارش در زمینه مطالعات رسانه ای خاورمیانه است. تلاش این موسسه مبارزه با فعالیت های ضد اسرائیلی است که در دیگر کشورها صورت می گیرد. این موسسه پروژه ای را دنبال می کند که هدف آن حمایت از اصلاح طلبان دنیای اسلام از جمله ایران است. مسئول این پروژه یکی از افسران قدیمی اطلاعات ارتش اسرائیل است که من با او دیداری داشتم. او در این دیدار به من گفت هدف ما این است که تفکراتی مانند تفکرات عبدالکریم سروش را در ایران پرورش و ترویج دهیم. "
این جاسوس ادامه می دهد: "یکی دیگر از موسسات فعال در حوزه ایران موسسه هلندی هیفُوس است که من ملاقات هایی هم با مسئولین این موسسه داشتم. این موسسه ارتباط خوبی با موسسات و NGOهای داخل ایران دارد و حتی مبلغ 10 میلیون یورو در پایان ریاست جمهوری خاتمی در ایران هزینه کرده که بیشتر آن به جنبش زنان داده شده است. موسسه هیفوس بودجه خود را از طریق رشوه از شرکت های نفتی هلندی که می خواهند از پرداخت مالیات فرار کنند. به دست می آورد. "
نامبرده در مورد نقش پایگاه رادیویی اروپای آزاد می گوید: "پایگاه رادیویی اروپای آزاد که مانند خیلی از موسسات براندازی نرم از زمان جنگ سرد کار خود را آغاز کرده و به سازمان سیا متصل است، زمان جنگ سرد آمریکایی ها برای اینکه به شوروی فشار بیاورند از پوشش های فرهنگی- سیاسی و رسانه ای و از نامهای زیبایی چون دموکراسی، آزادی و حقوق بشر استفاده کردند و خیلی از موسساتی که در حال حاضر فعالیت می کنند، در زمینه براندازی نرم، بازمانده از آن زمان هستند که رادیو اروپای آزاد هم از این دسته است. بخش فارسی این رادیو به نام رادیو فردا فعالیت می کند. این رادیو بیشتر اعتراضاتی که در ایران رخ می دهد را پوشش می دهد و به شدت بزرگنمایی می کند. "
این جاسوس در ادامه به یکی دیگر از موسسات براندازی نرم به نام "بِرِکمَن " اشاره می کند و میگوید: "پروژه گِلُوبال وُیسِز یا همان صداهای جهانی زیر نظر مجموعه ای به نام مرکز برکمن در دانشگاه هاروارد انجام می گیرد. این پروژه از سال 2004 آغاز شده و من در اولین جلسه آن در هاروارد شرکت کرده ام. هدف این پروژه تمرکز بر تمام بلاگرهای دنیا به خصوص کشورهای مخالف آمریکا از جمله ایران است تا بتوانند به هدف خود که ایجاد جنگ روانی در این کشورها است برسند.
منابع مالی این پروژه را بنیاد سُورُوس (OSI) تأمین می کند که به اکثر موسسات غیردولتی در دنیا کمک مالی می دهد. مدیر این پروژه فردی به نام "اتان زوکِرمَن " است. او یک آمریکایی است که قبلا در بنیاد سوروس فعالیت داشته، او بر روی استفاده از اینترنت برای براندازی نرم در کشورهای مختلف خیلی کار کرده و با نهادهای اطلاعاتی امنیتی آمریکا نیز رابطه دارد. "
وی چنین ادامه می دهد: "مرکز برکمن توسط شخصی به نام "جان پالْفِری " اداره می شود که خودش مدعی بود دایی او کِرمیت روزولت کودتای 28 مرداد را مدیریت کرده است. "
نامبرده در اشاره به نقش آمریکا در طرح براندازی نرم می افزاید: "آمریکا برای طرح براندازی نرم از تئوریسین های مختلف از جمله "جین شارپ " که 50 سال از عمر خود را در موسسه اش صرف کرده تا طرح استفاده از نقاط ضعف حکومت ها برای براندازی نرم را شناسایی کند، استفاده میکند. در وب سایت این موسسه متون و روش مبارزه مسالمت آمیز شاید به 20 الی 30 زبان زنده دنیا آموزش داده شده است. البته این زبانها آلمانی، فرانسوی و یا اسپانیایی نیست بلکه به زبانهای برمه ای، چینی، عربی، فارسی و ... است که آمریکا دوست دارد در کشورهایی که به این زبانها گویش دارند انقلاب نرم صورت بگیرد.
افراد دیگری مانند "مارک پالمر " رئیس موسسه "کُنُوس " نیز در مورد ایران خیلی تحقیق کرده اند. آنها حتی 2- 3 سال پیش کلاس هایی را تشکیل دادند و یکسری از فعالان 2 خردادی مانند عماد باقی را دعوت کرده و دوره های براندازی نرم را به آنها آموزش دادند. "
ریاست محترم دادگاه
تا کنون پروژه کودتای مخملی در چند کشور به مورد اجرا گذارده شده که اکثراً با موفقیت انجام شده امّا در مواردی هم ناکام مانده است. ازجمله کشورهایی که کودتای مخملی در آنها با موفقیت اجرا شده عبارت است از گرجستان ، لهستان ، چک ، کرواسی ، صربستان ، اوکراین وقرقیزستان ، دراکثر این کشورها کودتای مخملی در بستر یک انتخابات شکل گرفته ومشابهت های فراوانی با پروژه شکست خوردهکودتای مخملی ایران که به بهانه انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری مرحله پایانی آن کلید خورد داشته اند البته این توطئه با هوشیاری مردم بیدار و همیشه در صحنه و برخورد قاطع و به موقع دستگاه های انتظامی و امنیتی مقتدر کشورمان سرکوب گردید.
جاسوس بازداشت شده در پاسخ این سؤال که آمریکا برای براندازی نرم در ایران از چه مدلی استفاده کرده گفت: "این مدل مبتنی بر انتخابات است وزمان آغاز آن حداقل 2 سال قبل از برگزاری یک انتخابات شروع می شود .آنها ابتداء شروع به برنامه ریزی کرده ونامزد مورد نظر خودشان را انتخاب میکنند بطور نمونه آقای ساکاشویلی- رئیس جمهور فعلی گرجستان -کسی نیست که یک شبه در دنیای سیاست سبز شده باشد این فردبورسیه "فول برایت " متعلق به وزارت خارجه آمریکاست. او سالها در این کشور تحصیل کرده وبرای این روزها تربیت شده است .پس از تعیین نامزد مورد نظر به شدت روی او سرمایه گذاری اجتماعی می کنند. به این صورت که افراد طرفدار آن نامزد به آموزش مردم به صورت شبکه ای - مدل تجاری ، گلدکوئیستی - می پردازند که روش ثابت برای یارگیری در کمپین هاست . بعد از این مرحله سمبل ونماد گرافیکی ورنگی برای این نامزد انتخاب می کنند وشروع به آماده سازی افکار عمومی جهت رأی دادن به نامزدشان می کنند. از طرف دیگر قبل از انتخابات خودشان را آماده می کنند تا اگر انتخابات را واگذار کردند شروع به تشکیک در انتخابات کنند واعلام نمایند که تقلب صورت گرفته است واصل مشروعیت حاکمیت را زیر سؤال می برند وشروع به اعتصاب می کنند ودر نهایت انتخابات را ابطال کرده ویا مجدد با نظارت ناظران خارجی انتخابات را برگزار می کنند که در نهایت نامزد مورد نظرشان پیروز می شود. "
نامبرده ادامه می دهد: "این فرایند در کشورهای گرجستان ، صربستان ، اوکراین وکرواسی انجام شده وبه نتیجه هم رسیده است. نکته قابل توجه اینکه همان متون آموزشی که در صربستان مورد استفاده قرار گرفته به فارسی ترجمه شده وبا تغییرات کمی در ایران مورد استفاده قرار گرفته است. این موارد بستگی به آداب ورسوم ، فرهنگ ومذهب جامعه دارد. مهمترین عوامل اجرایی این انقلاب جوانان هستند که سرمایه گذاری خوبی بر روی آنها صورت می گیرد .بر روی انرژی جوانان حساب می شود. زیراآنان تنها افرادی هستند که 2تا3 ماه از زندگی خود را بدون پول ، وقف انتخابات می کنند. "
وی چنین می افزاید: "کودتای مخملی ایران خیلی شبیه انقلاب مخملی صربستان است ، در آن کشور گروهی بنام "اُوتْ پُور " "OUTPOR " که گروهی دانشجو بودند ابتداء شروع به عضو گیری کردند که شباهت زیادی به موج سبز در ایران داشت. در جزوه آموزشی که بر روی سایت آلبرت انیشتاین قرار گرفته نکته ای به نام "موقعیت دشوار " وجود دارد که از مهمترین روشهای استراتژیک است و حکومتها را در شرایطی قرار می دهد که نتوانند با معترضین برخورد کنند. در این نکته آمده که اعتراضات باید زیر پوشش عادتهای مذهبی قرار بگیرد وحرکاتی مانند پیاده روی در خیابان را انجام دهید که هیچ دولتی نمی تواند از آن جلوگیری نماید. در انتهای این جزوه آموزشی اشارهای به چند حلقه فیلم آموزشی شده که پیرامون انقلاب صربستان است. و حتی فیلم ها به زبان فارسی دوبله شده و بر روی وب سایت ها قرار گرفته است.
جزوه دیگری نیز وجود دارد که در مورد نحوه تسخیر مکانها و ساختمان های حساس شهر است و در آن آموزش می دهد که گروه های معترض چگونه بتوانند مراکز مهم را تصرف کنند. لازم است در اینجا به نکته مهمی در محضر دادگاه اشاره نمایم و آن این است که فیلم آموزش کودتای مخملی صربستان که به فارسی ترجمه گردیده توسط فردی به نام نادر صدیقی ویراستاری و باصدای وی روایت شده است. این فرد کسی است که اولین بار آقای کیان تاج بخش را به آقایان حجاریان و تاج زاده معرفی می نماید. آقای تاج بخش در مورد نقش آقای نادر صدیقی می گوید: "نقش آقای نادر صدیقی و اینکه چه کسی مرا به او معرفی کرده و او به سفارش چه کسی مسئول وصل من به آقای حجاریان و تاج زاده گردیده برایم گنگ است. "در حال حاضر نامبرده متواری می باشد.
این جاسوس بازداشت شده که بنا به دلایل امنیتی فعلا از اعلان نام وی معذوریم معتقد است براندازی نرم یا همان کودتای مخملی دارای سه بازوی فکری، رسانهای و اجرایی است و تصریح می کند: "هر کدام از بازوهای کودتای مخملی با تعدادی از موسسات و بنیادهای آمریکایی ارتباط دارند و در واقع نوعی تقسیم کار صورت پذیرفته است. "
او در این رابطه می گوید: "در مثلث براندازی (بازوی فکری، بازوی رسانه ای و بازوی اجرایی) هر کدام از موسسات آمریکایی فعالیت خاصی را انجام می دهند که در ایران نیز یکسری افراد با آنها همکاری دارند. مهمترین آنها موسسه ای است به نام "هوفر " که زیر نظر دانشگاه استن فورد و در زمان جنگ سرد تشکیل شده است.
این موسسه پروژه ای به نام "دموکراسی در ایران " را در دستور کار قرار داده که زیر نظر سه عنصر امنیتی به نام های: عباس میلانی، لِری دایمِند و مایکل مک فور اداره می شود.
عباس میلانی در زمان محمدرضا پهلوی به دلیل فعالیت در گروه های چپ دستگیر می شود. او بعدها به یک سلطنت طلب دو آتیشه تبدیل می شود به طوری که پس از انقلاب یکی- دو سال در ایران زندگی می کند اما پس از چندی کشور را به مقصد آمریکا ترک و در آنجا کتابهای متعددی را به نگارش در می آورد و در این کتابها از دستاوردهای رژیم پهلوی تقدیر می کند. او کم کم به یکی از رهبران اپوزیسیون تبدیل شد که با دیگر رهبران این جریان یک تفاوت عمده داشت و آن رابطه با عناصر اصلاح طلب داخلی بود. "
این جاسوس بازداشت شده می افزاید: "پروژه "دمکراسی در ایران " پیرامون فرهنگ عامه مردم ایران مانند موسیقی، وبلاگها و مسائل جنسی کار می کند. بخش دانشجویی این موسسه بسیار فعال است و افرادی مانند خانم حقیقت جو، آرش نراقی (از حلقه کیان و نزدیک به سروش) در کنفرانس های آنها سخنرانی می کنند. در داخل ایران نیز افرادی که به حزب کارگزاران سازندگی نزدیک هستند با این موسسه همکاری دارند. به طور نمونه عطریانفر در هر مجله یا روزنامه ای که کار می کند از عباس میلانی تحت پوشش یک تاریخ نگار مصاحبه می کند. اهمیت عباس میلانی برای "سیا " از رضا پهلوی هم بیشتر است زیرا او با اصلاح طلبان رابطه خوبی دارد و حتی تمام هزینه های مالی اکبر گنجی در خارج از کشور را نیز او تأمین می کند. "
بازوهای کودتای مخملی در ایران
جاسوس مذکور در مورد بازوهای کودتای مخملی در ایران می گوید: "مدلی که در ایران طراحی شده مانند دیگر کشورها دارای سه بازوی فکری، اجرایی و رسانه ای است هر کدام از این بازوها دارای زیرمجموعه های فعالی می باشند که به طور مثال بازوی فکری دارای زیر مجمه های روشنفکری مذهبی، روشنفکری سکولار، سرمایه داری، سیاست خارجی، ادبیات و ... می باشد که در هر کدام از این موارد موسساتی در خارج و داخل ایران هستند که به صورت فعال نقش دارند.
بازوی اجرایی این پروژه یعنی کودتای مخملی دارای شش زیرمجموعه می باشد.
1- زیرمجموعه زنان که از چند طیف تشکیل شده است. مهمترین لیدرهای این طیف خانم شادی صدر و خانم شیرین عبادی هستند. این طیف ها بیشتر با NGOهای هلندی در تماس هستند که هزینه های این گروه ها و کمپین ها را پرداخت می کنند.
طیف دیگری به مسئولیت پروین اردلان- دختر علی اردلان از رهبران جبهه ملی- فعالیت می کند. طیف نوشین همدانی خراسانی که تمایلات چپ دارند از جمله این طیفها هستند.
2- زیرمجموعه قومی- نژادی، بیشتر امور این کار در طیف شیرین عبادی صورت می گیرد. او با اینکه در زمینه حقوق بشر فعالیت می کند اما رگه های قومی-نژادی در آن وجود دارد. گروه های ملی- مذهبی نیز در این زمینه متمرکز هستند.
3- زیرمجموعه حقوق بشر، مهمترین چماقی که آمریکا برای رویارویی با مخالفان خود استفاده می کند حقوق بشر است. در این زیرمجموعه چند طیف وجود دارد که این بار نیز طیف شیرین عبادی از فعالان این عرصه هستند. هادی قائمی که از عناصر فعال و امنیتی در آمریکاست از حامیان خارجی این طیف می باشد. او مدتی است که رئیس بخش ایران در سازمان صهیونیستی "دیده بان حقوق بشر " بوده و با بودجه 15 میلیون یورویی هلند موسسه ای را راه اندازی کرده که تمرکزش فقط حقوق بشر در ایران است.
4- زیرمجموعه کارگری؛ اگر به یاد داشته باشید در سال های گذشته سندیکای اتوبوسرانی اعتصابی را ایجاد کرده بود که رهبری آن را فردی به نام منصور اُصانلّو برعهده داشت. این جالب است که افرادی به دلایل مختلف از جمله عقب افتادگی دستمزد خود دست به اعتصاب می زنند اما حواسشان نیست که موسسات برانداز در آمریکا مانند NED، صندوق مالی و دموکراسی و ... به صورت آشکار به موسسات دیگر چندین میلیون دلار پول می دهند تا به سندیکاهای کارگری در ایران کمک شود. تمامی اسناد این کمک ها در وب سایت سازمان NED موجود است. علت دسترسی آسان به این اسناد را می توان تظاهرسازی دانست.
خیلی از افراد معتقدند که اینها چون مخفی کاری انجام نمی دهند پس به دنبال مطلب و مسأله خاصی نیستند.
5- NGOها؛ این زیرمجموعه در دوره دولت اصلاحات از اهمیت خاصی برخوردار شد. غرب به این نتیجه رسیده بود که باید NGOها در ایران گسترش پیدا کنند و به دنبال این بود که ضعف آنان از نظر منابع انسانی، مالی و مدیریتی نیز تأمین شود. به همین دلیل موسساتی تأسیس شد که بیشتر آن در هلند بود. وظیفه این موسسات این بود که به NGOهای ایرانی خدمات آموزش پرسنل، آموزش جمع آوری پول از خارج کشور و ... را بدهند. دو NGO برجسته در کشور با نامهای کُنشگران به مدیریت سهراب رزاقی (مدیر NGOها در وزارت کشور دوره اصلاحات) که مبلغ دو میلیون یورو بودجه از موسسات هلندی دریافت کرد و موسسه همیاران با مدیریت باقر نمازی، موسسه همیاران بعد از زلزله بم در سال 2003 میلادی یکسری کلاس های آموزشی با عنوان جذب پول از خارج کشور در تهران برگزار کرد که مدرسان آن افرادی همچون هادی قائمی بودند که سابقه صهیونیستی و امنیتی دارند.
6- زیرمجموعه دانشجویی؛ اوج فعالیت زیرمجموعه دانشجویی در جریان 18 تیر 78 بود که البته مدتی بعد از آن نیز تضعیف شد. اما با گذشت زمان شاخه دانشجویی با مرکزیت دفتر تحکیم وحدت طیف علامه و شاخه های مرتبط با آن نقش جدی در بازوی اجرایی براندازی ایفا کرد. دادگاه آغاجری، نامه به کوفی عنان، تحریم انتخابات و ... از جمله فعالیت های این زیرمجموعه بوده است. رفتن افرادی همچون محسن سازگارا، عطری، علی افشاری و رضا دلبری به آمریکا و شاغل شدن این افراد در موسساتی که کار آنها براندازی نظام جمهوری اسلامی است می تواند بهترین مستند برای همکاری این زیرمجموعه با پروژه کودتای مخملی در ایران دانست. "
بازوهای فکری پروژه کودتای مخملی در ایران
این جاسوس سیا در این باره می گوید: "این بازو ازاهمیت بالایی برخوردار است و شاید بتوان گفت قبل از هر مسأله ای کار فکری شروع می شود و سالها طول می کشد که دیگر بازوها (اجرایی و رسانه ای) به کار بیفتد.
بازوی فکری در ایران از سال های خیلی دور یعنی از اواسط جنگ آغاز شد در همین راستا یک تفکر روشنفکری جدید از میان نیروهای مسلمان بیرون می آید که رهبری آن به عهده عبدالکریم سروش و مجله کیهان فرهنگی است (در آن زمان مدیریت مجموعه کیهان با سید محمد خاتمی بود.)
مقالاتی که سروش در این مجله به نگارش در می آورد موضوعات خاصی را در پی داشت به طور نمونه سروش در اولین مقالات خود این موضوع را انتخاب می کند که چیزی به عنوان غرب وجود ندارد که بخواهیم در مورد غرب زدگی صحبت کنیم و اینگونه مبارزه با غرب زدگی را که یکی از گفتمان های مهم انقلاب بود زیر سئوال می برد. آنها زیر پایه های فرهنگی انقلاب را آرام آرام هدف گرفته و از میان می بردند. از همان زمان یک تیپ نوچه پروری و استبداد فکری در بحث تفکرشان مطرح بود که آن را پنهان نگه می داشتند. اگر ما فرض کنیم که غرب و استبداد وجود ندارد دیگر شعارهای انقلاب از قبیل استقلال و آزادی معنا پیدا نمی کند.
این روند ادامه یافته و یک به یک پایه های تفکر امام را می زند پایه هائی مثل وحدت دیانت و سیاست، ولایت فقیه، و بدینسان زمینه برای غربی شدن و آمریکایی شدن را فراهم نمودند. "
وی در ادامه می گوید: "افراد دیگری مانند سریع القلم، ناصر هادیان و هادی سمتی با تفکرات خاصی شروع به تئوری سازی در زمینه تأمین منافع آمریکا در ایران کردند. آنها موضوعاتی مانند انرژی اتمی و موشکی، حمایت از لبنان و فلسطین را آرام آرام مورد هجوم قرار می دادند. این تئوری ها در مراکز تحقیقاتی مختلفی در دولت اصلاحات پرداخته شد و در مطبوعات به صورت گسترده در جامعه پخش می شد.
ادامه دارد....
نظر شما