توران میرهادی که خود از نخستین منتقدان ادبیات کودک و نوجوان است در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به اینکه منتقد باید پیشزمینههای ذهنی خود را کنار بگذارد و به برقراری ارتباطی درونی با متن بپردازد، گفت: اگر منتقد، پیش فرضهای خود را کنار نگذارد، نمیتواند نقدی جامع و تاثیرگذار ارائه دهد و چهره تازهای از اثر را در نقد خود منعکس کند.
نویسنده کتاب «گنجشک کوچولو» زندگی کردن با متن را لازمه نقد دانست و افزود: همانگونه که نویسنده با کودک درون خود ارتباط میگیرد و به خلق اثری تازه میپردازد، منتقد هم باید با متن ارتباط برقرار کند و با چشم دل به آن بنگرد؛ نه اینکه با بهکاربردن چند اصطلاح فنی، کل اثر را زیر سئوال ببرد و آن را نفی کند.
میرهادی به اینکه هرکس برداشت خاص خود را از هنر دارد و آن را بهگونهای تعریف میکند، اشاره و بیان کرد: خوانندگان یک اثر، برداشتهای خاص خود را دارند و از زاویه دید خود به یک شعر یا داستان نگاه میکنند. بنابراین با نقد یک کتاب از زوایای گوناگون بر غنای فرهنگی خود و دیگران میافزاییم.
به گفته میرهادی، تفاوتی میان نقد ادبیات کودک و نوجوان با ادبیات بزرگسال وجود ندارد. زیرا اصول کلی نقد یکی است و نقد بر نظریه و نظریه بر معرفت تکیه دارد و آنچه کتابهای کودک را از بزرگسال جدا میکند، وجود مخاطبان گوناگون است؛ چرا که مراحل رشد کودک و نوجوان و تواناییهای ذهنی و زبانیشان باهم تفاوت دارد.
سرپرست فرهنگنامه کودکان و نوجوانان، در پاسخ به اینکه کودکان تا چه اندازه میتوانند مخاطب نقد ادبیات کودک و نوجوان باشند، گفت: مخاطبان نقد و متون انتقادی را نمیتوان از یکدیگر جدا کرد و منتقدان میتوانند به گونهای بنویسند که هم کتابداران و مربیان، هم پدر و مادرها، هم پدیدآورندگان ادبیات کودک و نوجوان و هم بچهها از خواندن آن لذت ببرند. آنچه اهمیت دارد زندگی کردن با متن است؛ منتقدان باید به خود فرصت دهند تا متن بر آنها تاثیر بگذارد.