در روزشمار وقایع کاروان حسینی به این موضوع می‌رسیم که چرا اهل مکه و مدینه که حضور پیامبر و اهل بیت را درک کرده بودند از کنار هجرت فرزند رسول الله بی تفاوت گذشتند.

خبرگزاری مهر- گروه هنر: مجتبی فرآورده نویسنده و کارگردان سینما با سلسله یادداشت هایی که از روز هفتم ذیحجه شروع شده است و تا اربعین ادامه دارد قرار است روزشمار وقایع کاروان حسینی در این ایام را روایت کند و امروز چهاردهم ذیحجه هشتمین یادداشت وی را می خوانید:

چهاردهم ذیحجه

«صحرای تفتیده خاموش بود و کاروان، با گُزیدگانی از زمان، هم نفس با خورشید، راه گشود و ره سپرد.

 و عباس، عنان اسب در دست به پای پیاده همراه کاروان.

جُناده انصاری به او ملحق شد و لحظه ای تامل کرد.

 گفت: چرا اهل مکه و مدینه که سال ها حضور پیامبر و اهل بیت او را درک کرده بودند از کنار هجرت فرزند رسول الله اینچنین بی تفاوت گذشتند؟

عباس نگاهی به او کرد.

گفت: جهل و تعصب مانع فهم حقیقت است.

گفت: آخر اندک زمانی از رحلت رسول الله نگذشته؟

عباس گفت: غفلت جُناده، غفلت! بسیاری از آنان به گوش خود از پیامبر شنیده بودند که فرمود، در این عالم، هر چیز بر رُکنی استوار است و پایه و اساس اسلام، محبت اهل بیت من است. خداوند اهل بیت رسول الله را با مردمان، و مردمان را با اهل بیت او می آزماید.

جُناده گفت: من چه کنم تا در میانۀ راه وانمانم؟

گفت: پیرو او باش.

گفت؛ پیروی از او چگونه است؟

عباس گفت: پیرو حقیقی مولای ما کسی است که کلامش معطر از گفتار او، رفتارش جلوه ای از کردار او، و خُلقش شمیمی از خُلق او باشد.

شیعۀ او باش جُناده، شیعۀ او.»

برچسب‌ها