میکائیل دیانی کارگردان مستند «بیجه» همزمان با عرضه اینترنتی این مستند در گفتگو با خبرنگار مهر درباره آن توضیح داد: ورود بنده به عرصه مستندسازی از حوزههای اجتماعی و موضوعات مرتبط با آسیبهای اجتماعی بهویژه در حوزه حاشیهنشینی بوده است. در همین راستا مستندی را درباره کورههای آجرپزی و آسیبهای اجتماعی مرتبط با کودکان کار میساختیم که برای آن پروندههای مختلفی را بررسی کردیم. یکی از پروندههایی که تقریباً تمام آسیبهای اجتماعی مرتبط با کودکان در آن جمع شده و از حیث اهمیت حقوقی و اجتماعی هم سوژه مورد توجهی بود، پرونده بیجه بود. به همین دلیل برایمان جذاب شد که مستندی را درباره این پرونده کار کنیم.
وی با اشاره به روند طولانی پژوهش و تحقیق درباره این مستند گفت: مهمترین نکته در پرونده بیجه، بیتوجهی به حاشیه و کمدقتی موجود در پرونده است. وقتی پرونده بیجه را مطالعه میکنید با فردی مواجه میشوید که به نزدیک به ۲۰ بچه تجاوز کرده و بعد هم آنها را به قتل رسانده است. او زمانی که تنها ۳ یا ۴ قتل مرتکب شده، یک بار بازداشت شده بود و مدت طولانی تحت بازجویی قرار میگیرد اما بعد آزاد میشود و تحت یک دوره مراقبت از خشونت قرار میگیرد. بعد از آن اما او مجدد به آسیبهایش ادامه میدهد و تا بیش از ۲۰ قتل را مرتکب میشود و کسی متوجه کارهای او نمیشود! آنقدر هم این کار برایش عادی شده بود که در مورد آخر سه قتل را در یک نوبت مرتکب شده بود.
این مستندساز ادامه داد: به نظر میرسد، «حاشیه» صدا ندارد. در پرونده «بیجه» بهرغم آنکه حجم آسیبها بسیار بالا بوده است اما توجه کمی را از سوی مسئولان و افراد ذیصلاح به سمت خود جلب کرده بود و این جای تأمل دارد.
وی درباره به چالش کشیدن نیروی پلیس در مستند خود توضیح داد: تلاش ما در طول این مستند این بود که از سانسور کردن هر آنچه در جریان ماجرای بیجه رخ داده است بپرهیزیم. هیچ نگاه جناحی یا سیاسی هم به این پدیده نداشتیم. به همین دلیل جاهایی که پلیس کمکاری داشته و دچار بیتوجهی ساختاری به این مسئله بوده است، آنها را صریح طرح کردهایم و هرآنجایی هم که پلیس ورود جدی به این پرونده داشته آن را هم روایت کردهایم. مثل زمانی که آقای قالیباف در مقام رئیس پلیس بعد از این ماجرا شخصاً میان خانوادههای قربانیان حاضر میشود و از آنها عذرخواهی میکند و این موردی است که کمتر در اتفاقات مشابه از سوی مسئولان شاهد بودهایم.
دیانی در ادامه تأکید کرد: با وجود درخواستهای مکرری که از قوه قضائیه و پلیس درباره این پرونده داشتیم، دسترسی ما به اطلاعات و اسناد این پرونده بسیار محدود بود تا جایی که دادنامه اصلی پرونده را هم از یکی از خانوادههای قربانیان بهدست آوردیم. هر مسئولی که برای این پرونده سراغش میرفتیم، ترجیح میداد این پرونده مجدد باز نشود. نهادهای مختلف خیلی در زمینه دسترسی به اسناد با ما همکاری نداشتند.
وی درباره جمعآوری اطلاعات برای این مستند ادامه داد: روانشناس این پرونده که ۳ ساعت و نیم مصاحبه تخصصی با بیجه داشت، فایل این گفتگو را در اختیار ما قرار داد. یکی از خانوادهها هم که بخشی از اسناد را جمعآوری کرده بود، آنها را در اختیار ما گذاشت. خانواده دیگری هم دادنامه را به ما داد. بهصورت شخصی توانستیم این اسناد را جمعآوری کنیم.
دیانی درباره نبود گفتگو با قربانیان در این مستند توضیح داد: ما حداقل با پنج خانواده قربانی صحبت کردیم و تا پای فیلمبرداری هم رفتیم اما لحظه آخر حاضر به گفتگو نشدند. همه آنها هم معتقد بودند که این درد برای ما اتفاق افتاده و دیگر حتی با مستند شما هم این درد درمان نمیشود، تنها دردهای ما تازه میشود. مسئله اصلی آنها زندهشدن دوباره مصیبتهایشان بود. در یک مورد وقتی در تاریخ ۲۹ بهمنماه به منزل یکی از قربانیان رفتیم و طرح موضوع کردیم، مادر مقتول حالش بد شد. خواهر او که آمد گفت درست در همین تاریخ ۲۹ بهمن بود که خبر فوت برادرم را به در خانهمان آوردند.
وی ادامه داد: خانواده قربانیان این پرونده میگفتند، همان زمان هم بسیاری از شبکههای داخلی و خارجی درباره این موضوع مستندهایی را ساختند اما در احوال ما هیچ تغییری ایجاد نشد. در همین مستند هم میبینید که همه مکانهایی که در زمان واقعه خرابه بوده، همچنان هم خرابه است و آن کورههای آجرپزی با همان آسیبها همچنان برقرار است. به همین دلیل این قربانیان ترجیح میدادند با ما هم همراهی نکنند.
این مستندساز درباره امکان ارائه تصاویر بکر از بیجه در این مستند هم گفت: واقعیت این است که تصاویر چندانی در فضای رسانهای از بیجه وجود ندارد. در صداوسیما هم تصاویر معدودی از فرآیند دادگاهی او وجود دارد که آنها هم در اختیار ما قرار نگرفت. همین اندازه تصاویری که در مستند از بیجه وجود دارد هم در واقع سرقتی است!
کارگردان مستند «بیجه» درباره اینکه کاراکتر اصلی این پرونده خودش یک قربانی بوده است، توضیح داد: در پدیدههای اجتماعی این نکته وجود دارد که فرد بزهدیده، احتمال اینکه بزهکار شود، بیشتر از سایرین است. این به معنای آن نیست که هر کس بزه دیده حتماً بزهکار هم میشود اما طبق آمار و مستندات، احتمال بزهکاری این افراد بیشتر است. بیجه هم فردی بوده که هم در کودکی مورد تجاوز قرار گرفته و هم مادرش را در سن کم از دست داده و زیر دست نامادری با شرایط پرآسیب بزرگ شده بود. در عین حال او کودک کار هم بود و آسیبهای این حوزه هم متوجه او بوده است. در کنار این مسائل او هم شکست عشقی را تجربه کرده بود و هم یکی از دوستان صمیمیاش خودکشی کرده بود. به تعبیری همه شرایط که او مستعد بزهکاری شود، پیرامون او وجود داشته است.
وی درباره امکان دسترسی به خانواده «بیجه» گفت: ما هم علاقه داشتیم سراغ آنها برویم اما گویا بعد از این پرونده و به دستور مراجع مربوطه این خانواده با تغییر هویت، به مکان دیگری منتقل شدهاند که از هر مسیری پیگیری کردیم، نتوانستیم به آنها دسترسی داشته باشیم.
دیانی درباره جالبترین تجربه خود در فرآیند ساخت مستند «بیجه» گفت: تمام فرآیند این مستند تجربههای جذاب اما تلخ بود. از میان آنها جالبترین اتفاق این بود که هر قدمی پیش میرفتم، با وجود عدم همکاریهایی که شاهد بودیم، دریچههای تازهای به رویمان باز میشد. مثلاً سراغ فردی میرفتیم، او ما را به چهار نفر دیگر مرتبط میکرد که کار مستند بهخوبی پیش میرفت. روزی که برای فیلمبرداری از قبرستان رفته بودیم، جوانی جلو آمد و پرسید شما که هستید و چه میکنید؟ همانجا متوجه شدیم او یکی از افرادی است که بیجه را از نزدیک میشناخته و حتی در یک نوبت از دست او فرار هم کرده بوده است. هر چه اصرار کردیم اما نپذیرفت که در مستند حضور داشته باشد و تجربهاش را روایت کند.