سمیه کریمی کارگردان مستند «آوای شب دهم» در گفتگو با خبرنگار مهر، همزمان با عرضه اینترنتی این مستند درباره آن توضیح داد: این مستند درباره دختری است که در هیئت عزاداری ناشنوایان، مترجم است و از آنجایی که در شهر یزد این مسئولیت را برعهده دارد از سوی برخی افراد با محدودیتهایی مواجه میشود. او به نوعی مداح هیئت ناشنوایان محسوب میشود.
وی در ادامه گفت: در این هیئت معمولاً سه نفر بالای جلسه هستند. یک نفر مداحی میکند، فردی که راهنمایی میکند چه زمانهایی باید حاضران ناشنوا سینه بزنند و این خانم که صحبتهای مداح را برای جمعیت ناشنوایان ترجمه میکند. جمعیت حاضران در این هیئت هم یا ناشنوا و یا نیمهشنوا هستند.
این مستندساز درباره مشاهدات خود در این هیئت خاص گفت: مهمترین ویژگی این هیئت این است که در نبود مترجم واقعاً حاضران متوجه روضه نمیشوند اما در زمانهای دیگر شور و حرارتی که در این هیئت وجود دارد تفاوتی با دیگر هیأتها ندارد. این جماعت کمی مظلوم واقع شدهاند. شاید چون برخی از آنها برای پاسخ با دست اشاره میکنند و همه اینها شاید کمی در شور و حرارت جلسه تأثیر بگذارد، با این همه اما همچنان این هیئت برای مردم عادی جذابیتهایی دارد و افرادی هستند که به تماشای این مجالس میآیند.
وی ادامه داد: این هیئت با مشکلات خاص خود هم مواجه است چراکه هم باید مداح خاص داشته باشد و حتی اگر مترجم تغییر کند، احتمال دارد که شور و حال همیشگی را نداشته باشد. اینها از ویژگیهای این جلسات عزاداری است که کمی آن را متفاوت میکند.
کارگردانی «آوای شب دهم» درباره ویژگیهای دختر مترجمی که کاراکتر اصلی این مستند است هم توضیح داد: او خودش پدر و مادری ناشنوا دارد اما خودش و برادر کوچکترش شنوا هستند. به همین دلیل هم زبان اشاره را فراگرفته و همزمان میتواند خیلی بهتر از افرادی که در خانواده خود ناشنوایی ندارند از زبان اشاره استفاده کند. از کودکی با همین زبان با پدر و مادر در ارتباط بوده و خیلی خوب این زبان را فراگرفته است. با وجود این ویژگیها، حضور این دختر بهعنوان مترجم در فضای مردانه هیئت برای برخی قابل قبول نبود. در حالی که او مترجم اصلی هیئت محسوب میشود، در بسیاری از مراسمها حضور داشته و بچههای هیئت به خوبی به او عادت کردهاند. خیلی از بچههای ناشنوا، خانمهای ناشنوا هم داشتند و آنها هم در هیبت حاضر میشدند و همراهی میکردند. حسینیهای داشتند که خانمها در قسمتی از آن بودند و آقایان در قسمتی دیگر عزاداری میکردند.
وی ادامه داد: در برخی هیئتها اما اجازه نمیدادند مترجم خانم حضور داشته باشد و به اجبار فرد دیگری را بهعنوان مترجم معرفی کرد. حتی در هیأتی او در پشت صحنه حاضر شد و به مترجم علامت میداد تا بتواند روضه را برای ناشنوایان ترجمه کند. فیلم روایت کسب اجازه برای حضور این مترجم در یکی از همین هیئتهاست که با اجازه هم تمام میشود اما واقعیت این است که این مشکل همچنان در برخی هیأتهای دیگر وجود داشت.
این مستندساز درباره هیئتهای مشابه با این هیئت هم گفت: تا جایی که اطلاع دارم در شهر یزد همین یک هیئت است که ویژه ناشنوایان است اما در جاهای دیگری هم هیئت ویژه ناشنوایان وجود دارد. تعداد ناشنوایان در کشور ما کم نیست.
وی درباره جذابترین تجربه خود در فرآیند ساخت این مستند گفت: ساخت این مستند ۳ سال طول کشید. هم به جهت اتفاقاتی که در این مستند مناسبتی از دست میدادیم و هم به دلیل شرایط خاص این دختر که مجبورمان کرد در مقطعی از او فاصله بگیریم. این دختر بهنوعی سرپرست خانواده محسوب میشود و برای مادر ناشنوا و برادر کوچکترش کار میکند، اینکه در کنار حجم مشکلاتی که دارد، دغدغهاش حضور در این هیئت و انجام کاری برای امام حسین (ع) است، برایم بسیار جالب بود. اگر او مترجمی نمیکرد این هیئت عملاً از هم میپاشید چرا که کس دیگری نمیتوانست این کار را انجام دهد. این فیلم هرچند پرتره نیست اما مستندی شخصیتمحور است و مواجهه با این شخصیت برای من بسیار جذاب بود. کاراکتری که فراتر از آنچه در ذهن من و شما باشد، مشکلات دارد اما همچنان مترجمی هیئت ناشنوایان برایش دغدغه است. به دلیل یکسری ملاحظات نتوانستم همه چیز را درباره او مطرح کنم و شاید به همین دلیل قدرت واقعی او در این مستند به تصویر در نیامده باشد؛ دختری که معتقدم از خیلی از مردها، مردتر است.
این مستندساز در پایان با اشاره به ارتباط خود با جامعه ناشنوایان از لزوم توجه بیشتر ترجمه فیلمهای روز برای استفاده ناشنوایان گفت و تأکید کرد: جنس ترجمه برای ناشنوایان گاهی متفاوت است و در همین هیئت وقتی فرد دیگری به جای خانم مترجم به هیئت میآمد، نمیتوانستند با او ارتباط برقرار کنند. در شبهایی که این مترجم خانم در هیئت حضور دارد، در فیلم هم مشخص است که به رغم سکوت، حس و حال ویژهای در جریان است و اشکی که بچههای ناشنوا میریزند نشان میدهد که روضه را درک میکنند.
نظر شما